احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۷ ثور ۱۳۹۳
سر چارلز اسپنسر چاپلین (Sir Charles Spencer “Charlie” Chaplin) در ۱۶ اپریل سال ۱۸۸۹ در لنـدن به دنیا آمد.
چارلی مهمترین و تأثیرگذارترین شاگرد مکسنت و فرزند یک نمایشگرِ تالارهای محلی موسیقیِ انگلیسی به نام جرالدین چاپلین بود.
والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالون بزرگِ شهر لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازهخوان؛ اما پیش از آنکه وی ۳ ساله شود، از هم جدا شدند.
چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. بعدها مادرش دچار بیماری روانی میشود و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری میگردد. اما پدرش زمانی که چارلی ۱۲ ساله بود، فوت شد. زمانی که مادرش در یکی از اجراهای زنده تیاتر که برای سربازان اجرا میشد آسیب دید، چارلی ۵ ساله روی صحنه رفت و تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کرد.
با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطه عمیق تری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالون قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار میکردند، مشغول به کار شدند.
چاپلین در سال ۱۹۱۰ به امریکا رفت و با برادرانش استودیو چاپلین را تأسیس کردند. در سال ۱۹۲۸ مادر چاپلین، درست در زمانی که ۷ سال از انتقال وی توسط پسران به هالیوود میگذشت، از دنیا رفت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر آگاه شد به نام ویلر دریدن که این برادر نیز به مابقی برادران در هالیوود و استودیو چاپلین پیوست.
چاپلین یهودیزاده فقیری بود که دوران کودکی را در دشواری و تنگدستی گذراند و در نخستین سالهای شکوفایی سینما در امریکا، با تکیه بر خلاقیت و استعداد خود به اوج شهرت رسید.
در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین در امریکا مورد توجه یکی از فلمسازان قرار میگیرد و از آن پس با شرکت فلمسازی کی استون همکاری میکند.
وی نخستین فلمش را با نام ساختن یک زندهگی که فلم کمدی بود، در سال ۱۹۱۴ آغاز کرد. در این کمپانی و با این فلم چاپلین به شهرت رسید. بهتدریج چاپلین به محبوبترین هنرمند تاریخ سینما تبدیل شد و تهیهکنندهگی آثارش را نیز بر عهده گرفت.
در ۱۹۱۳، هنگامی که با دستمزد ۱۵۰ دلار در هفته در کمپانی کی استون استخدام شد، یک بازیگر سیار نمایشهای وودویل امریکایی بود.
در نخستین فلمی که به نام در تلاش معاش (۱۹۱۴) برای مک سنت بازی کرد، نقش یک شیکپوش تیپیک انگلیسی به او محول شد، اما با فلم دومش، مخمصه غریب مبیل ۱۹۱۴، کارکتر یک ولگرد کوچولو را معرفی کرد؛ کارکتری که بعدها اورا شهره آفاق ساخت و به یک نماد جهانی سینمایی از یک فرد عامی در دوران ما بدل کرد.
چاپلین در کمپانی کی استون در ۳۴ فلم کوتاه و ۶ حلقهیی داستانی با عنوان رمانس ناکام تیلی (۱۹۱۴) به کارگردانی مکسنت بازی کرد و کاراکتر این دلقک ریزنقش محزون را بهتدریج پرورش داد. شخصیتی با کفشهایی که برایش بزرگ بودند، شلواری گشاد و کتی تنگ که کلاه لبهدار دربی بر سر میگذاشت.
شخصیتپردازی درخشان او، همراه با حرکات پانتومیم که چارلی تبحر بیمانندی در آن داشت، از ولگرد کوچولو انسانی ساخت که با جهان پیرامون خود به کلی بیگانه است.
از جمله مشهورترین فلمهایی که چاپلین در کمپانی اسانی ساخت، میتوان به ولگرد، شغل، بانک، شبی در نمایش اشاره کرد. این فلمها در سال ۱۹۱۵ ساخته شدند.
این فلمها چندان مورد استقبال قرار گرفتند که چارلی سال بعد درخواست هفتهیی ۱۰ هزار دلار به اضافه پیشپرداختی معادل ۱۵۰۰۰۰ دلاری پس از امضای قرارداد برای ساختن ۱۲ فلم برای کمپانی میو چوال را کرد.
معروفترین فلمهای چاپلین در کمپانی میوچوال عبارتاند از: بازرس فرودگاه ۱۹۱۶، مامور آتشنشانی ۱۹۱۶، ساعت یک صبح ۱۹۱۶، سُرسُرهبازی ۱۹۱۶، سمساری ۱۹۱۶، خیابان اوباش ۱۹۱۷، مهاجر ۱۹۱۷، ماجراجو ۱۹۱۷.
چاپلین در سال ۱۹۱۹ به همراهی تعدادی از دوستان سینماییاش، اتحادیه سینماگران را تأسیس کرد. آن زمان این فرصت برای او پدید آمده بود تا پس از سالها، به دلمشغولیهای خود بپردازد و فارغ از نظام مافیایی حاکم بر هالیوود، حرف دل خویش را به زبان تصویر بیان کند.
بسیاری چارلی چاپلین را تنها یک کمدین موفق میدانند حال آنکه او در طول زندهگانی خود در زمینه موسیقی نیز استعداد فراوانی از خود نشان داد. ساخت موسیقی فلم، کار عادی وی بود و توانست در مجموع موسیقی ۲۳ فلم را به پایان برساند. موسیقی فلم لایم لایت ساخته چاپلین در سال ۱۹۷۲ برنده جایزه اسکار شد.
شخصیت چاپلین بیشتر به عنوان «آواره» شهرت یافت که در زبانهای مختلف دنیا مفهومی به مانند فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگمنشانه داشت. در سال ۱۹۱۵ چاپلین با یک کمپانی تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فلمهای بلندتری شد.
در سال ۱۹۱۶ کمپانی فلم موچوال مبلغ ۶۷۰ هزار دلار با چاپلین قرارداد بست و در مدت ۱۸ ماه وی ۱۲ فلم بلندمدت کمدی برای آنها ساخت که در این نوع از ویژهگی ممتازی در تاریخ سینما برخوردار بودند. در واقع تمام فلمهای که در این کمپانی ساخته شد، به یک اثر کلاسیک سینمای کمدی تبدیل شدند.
در پایان این سالها، امریکا وارد جنگ جهانی شد و چاپلین دوره جدیدی از سینمای خود را با دوستانی آغاز کرد. از سال ۱۹۱۸ چاپلین در استودیوی خود مشغول به کار شد. تمام فلمهای پیشین دوباره ویرایش و کات شدند و در سالهای مختلف موسیقی و تدوین جدید صورت گرفت.
دیکتاتور بزرگ، نخستین فلم کاملاً ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابهسامان جهانی در دهه ۴۰، اثری ضد نازی بود. این فلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و در واقع تاریخچه زندهگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند.
برخی این فلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال، این فلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.
سرانجام، سر چارلز اسپنسر چاپلین در ۲۵ دسمبر سال ۱۹۷۷ در سن ۸۸ سالهگی درگذشت.
«چاپلین» بهراستی از خلاقترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای عصر فلمهای صامت بود که همزمان با بازیگری در فلمهایش، کارگردانی، تهیهکنندهگی و ساخت موسیقی آنها را نیز برعهده داشت.
وی ۶۵ سال از عمر ۸۸ سالهاش را وقف سینما و دنیای سرگرمی کرد که شروع آن از سالون ویکتوریای انگلستان بهعنوان پسربچهیی پنج ساله آغاز شد و تا سن ۸۸ سالهگی ادامه یافت.
او در سن ۲۴ سالهگی در دومین فلمش با نام «مسابقات اتومبیلرانی کودکان» بازی کرد. سبک خاص راهرفتن سنگینِ او در این فلم و همچنین فلم بعدیاش «مخمصه غریب میبل» سخت موردتوجه تماشاگران قرار گرفت و محبوبیت ویژهیی پیدا کرد.
تکنیکهای خاص فلمسازی «چارلی چاپلین» تا زمان حیات او برای همه ناشناخته باقی ماند و هرگز درباره آنها صحبتی نمیکرد. در سال ۱۹۸۳، شش سال بعد از مرگ چاپلین بود که یک مستند انگلیسی با نام «چاپلین ناشناخته» به بررسی دقیق سکانسها و هنر فلمسازی چاپلین پرداخت.
وسواس بسیار زیاد «چاپلین» در اینکه بازیگران فلمهایش حتماً آنچه او درنظر دارد را بازی کنند، از دلایلی بود که وی در مقایسه با دیگر رقبایش، مدت طولانیتری را وقف ساخت فلمهایش میکرد.
در این سالها، چاپلین برخی از آثار ماندگارش چون «پسربچه» (۱۹۲۰)، «زایر» (۱۹۲۳) و «دوشفنگ» (۱۹۱۸) را ساخت. وی بهواسطه مشغلهکاری زیاد که همزمان برای استودیوی شخصیاش و دیگر استودیوها فلم میساخت، کمتر فرصت پیدا میکرد تا خودش نیز نقشی بازی کند. «زن پاریسی» (۱۹۲۳)، «جویندهگان طلا» (۱۹۲۵) و «سیرک» (۱۹۲۸) از جمله فلمهای دهه ۳۰ بودند که چاپلین نقش کوتاهی در آن بازی کرد.
پیش از ورود به عصر فلمهای ناطق، «چاپلین» در سال ۱۹۳۱ «روشناییهای شهر» و در سال ۱۹۳۶ نیز «عصر جدید» را ساخت که بهراستی از ماندگارترین آثار او هستند.
فلمهای ناطق و همراه با دیالوگ «چارلی چاپلین» با شاهکار معروفش، «دیکتاتور بزرگ» در سال ۱۹۴۰ آغاز شد. هرچند اولینباری که صدای چاپلین را تماشاگران شنیدند، در سکانس پایانی فلم «عصر جدید» بود که آواز نامفهومی از چاپلین شنیده میشد.
با وجود شکوفایی دوران فلمهای ناطق در دهه ۳۰، چاپلین همچنان سینما را یک هنر پانتومیک میدانست و عقیده داشت که بازی بسیار بیشتر از کلمات و دیالوگها از سوی تماشاگر درک میشود.
وی با فلم «لایملایت» در سال ۱۹۷۲ جایزه اسکار بهترین موسیقی را کسب کرد، هرچند چند دهه بعد از ساخت آن بود که با تأخیر حدودا ۳۰ ساله در لاسآنجلس اکران شد.
«چاپلین» در سال ۱۹۲۹ در دو بخش بهترین بازیگر و بهترین کارگردان کمدی برای فلم «سیرک» نامزد جوایز اسکار بود، اما برگزارکنندهگان جوایز اسکار با خارجکردن نام او از فهرست نامزدها، تصمیم گرفتند تنها یک اسکار افتخاری به وی اعطا کنند.
این کمدین بزرگ ۴۲ سال، در سال ۱۹۷۲ دومین جایزه افتخاری اسکار را گرفت و برای اولینبار در مراسم حضور یافت. در تاریخ برگزاری اسکار، «چاپلین» رکوردار طولانیترین مدت تشویق ازسوی حضار است که ۵ دقیقه به طول انجامید.
«چارلی چاپلین» دو فلم آخرش را در لندن ساخت؛ «سلطانی در نیویارک» در سال ۱۹۵۷ و «کونتسی از هنگکنگ» در سال ۱۹۶۷ که کارگردانی، نگارش فلمنامه و تهیهکنندهگی آنها بر عهده خود چاپلین بود. فلم «کونتسی از هنگکنگ» با بازی «مارلون براندو» و «سوفیا لورن»، آخرین حضور چاپلین در عرصه سینما بود.
«چاپلین» پس از خداحافظی از بازیگری، بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۶، موسیقی فلمهای صامتش را میساخت و آنها را دوباره عرضه میکرد. وی روز چهارم مارس ۱۹۷۵ بهجهت سالها خدمت هنری به جامعه انگلستان از سوی ملکه الیزابت دوم به مقام شوالیه رسید و لقب «سر» را دریافت کرد.
سلامت جسمانی چاپلین تقریباً پس از پایان ساخت فلم «کونتسی از هنگکنگ» و بهطور شدیدتر پس از دریافت جایزه اسکار در سال ۱۹۷۲ رو به وخامت گذاشت. از سال ۱۹۷۷ بود که او بر روی «ویلچر» مینشست و سرانجام روز ۲۵ دسمبر ۱۹۷۷ در سن ۸۸ سالهگی درگذشت.
وی طی چند دهه فعالیت سینمایی، موفق به کسب جوایز متعددی چون جایزه اسکار بهترین موسیقی برای «لایملایت» در سال ۱۹۷۳، جایزه اسکار افتخاری در سال ۱۹۷۲، نامزد اسکار بهترین فلمنامه در سال ۱۹۴۸ برای «آقای وردو»، نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد و بهترین فلمنامه در سال ۱۹۴۱ برای «دیکتاتور بزرگ»، جایزه اسکار افتخاری در سال ۱۹۲۹ برای فلم «سیرک»، جایزه افتخاری از انجمن کارگردانان امریکا، جایزه ربان نقرهیی بهترین فلم خارجی از انجمن روزنامهنگاران فلم ایتالیا در سال ۱۹۵۳ برای «لایملایت»، جایزه شیر طلای افتخاری ونیز در سال ۱۹۷۲شد.
از مهمترین آثار کارنامه فلمسازی چارلی چاپلین میتوان از «ولگرد»، «شغل»، «بانک»، «مامور آتشنشانی»، «خیابان آرام»، «زندهگی سگی»، «دوشفنگ»، «پسربچه»، «زائر»، «زن پاریسی»، «جویندهگان طلا»، «سیرک»، «روشناییهای شهر»، «عصر جدید»، «دیکتاتور بزرگ»، «موسیو وردو»، «لایملایت»، «سلطانی در نیویارک»، «کنتسی از هنگکنگ»، «خانهبهدوش»، «پروفیسور» و «طبقه مرفه» نام برد.
در رونمایی از آرشیو خانوادهگی «چارلی چاپلین»، یک متن ۵۰ صفحهیی دستنویس کشف شد که نشانه اولین تلاشهای این چهره نامدار سینما برای ورود به دنیای فلمهای دیالوگدار است. این متن دستنوشته اثری طنز درباره کولونیزم است که برگرفته از سفر «چاپلین» به جزیره بالی اندونزی در سال ۱۹۳۲ است.
وی قصد داشت فلمی با نام «بالی» بسازد که در صورت تحقق، اولین فلم او میبود که همراه با دیالوگ بود، اما سرنوشت اینگونه رقم خورد که فلم «دیکتاتور بزرگ» در سال ۱۹۴۰ که از شاهکارهای چاپلین است، این عنوان را در اختیار بگیرد.
منبــــع: مد و مه
Comments are closed.