گزارشگر:5 جوزا 1393 - ۰۴ جوزا ۱۳۹۳
کوچی و کوچیگری پدیدۀ تازهیی نیست. جدای از این که ریشۀ این نوع زندهگی در درازای تاریخ به درازای عمر بشر است؛ در افغانستان نیز به دلیل عقبمانی اجتماعی و سیاسی زندهگی کوچیوار یک پدیدۀ کاملاً شناختهشده و ملموس میباشد.
اما سوگمندانه در دهههای پسین به دلیل گسترش سیاستهای قومی از سوی نظامها و رژیمها، به کوچی و کوچیگری به عنوان یک تیپ زندهگی اجتماعی نگریسته نشد و به جای اسکان این جماعت، شیوۀ زندهگی آنان تبلیغ و ترویج گردید.
روی همین نیت بود که کوچی گاهی به عنوان یک قوم مستقل در قوانین نافذۀ کشور شناخته شد( اشاره به اختصاص کرسیهای مستقل در مجلس نمایندهگان) و گاهی هم به عنوان یک جنسیت جداگانه( اشاره به کارتهای رایدهی که در هر دو دور انتخابات اسم کوچی منحیث یک جنسیت مستقل درج آن شده بود) ابراز وجود کرد. افزون بر اینها، کوچی و کوچیگری سبب ایجاد برخی از معضلات اجتماعی دیگر؛ نظیر جنگها و خانهسوزیهای فصلی در هزارهجات شده است که حکایت آن به همه روشن است.
اما در این اواخر، کوچیگری یک مشکل دیگر نیز خلق کرده است که نسبت به همه خطرناکتر به نظر میرسد و آن، ایجاد ممانعت فراراه پروژههای عمرانی است که در بسیاری از شهرها از جمله پایتخت کشور دیده میشود.
به عنوان نمونه هر شهروند کشور آگاهی دارد که در بسیاری از مناطق، در کنار ساختمانهای شیک، کوچیها به ساخت و ساز زاغههای خودسر دست زدهاند و یا هم خیمههایشان را برافراشته اند و یا در یک نمونۀ دیگر، در پروژۀ قصبه، جایی که قرار است ساختمانها و شهرکهای رهایشی ایجاد شود، از سوی کوچیها ممانعت صورت میگیرد. این معضل از چند سال به این سو، جریان دارد و در آخرین مورد باز هم گزارشی از درگیری میان کوچیها و ماموران دولت در دست است.
گزارشها نشان میدهند که ظهور کوچیها در مناطقی که اکثراً مربوط ساحۀ سبز و یا پروژههای عمرانی دولتی میشوند، چندان تصادفی نیست. به نظر میرسد که در پشت این معضلات دست مافیای زمین دخیل باشد. به گونهیی که کوچیها با تطمیع و ترغیب، از سوی مافیای زمین، مدعی مناطق دولتی میشوند و در نهایت کار به جنگ و جنجال میکشد. نمونههای بسیاری وجود دارد که در نهایت این گونه دعواها اکثراً به خون و خونریزی تمام شده است و در نهایت باعث شورشهای کلان منطقهیی.
سوال این جاست که این مشکل سالهای سال است ادامه دارد اما چرا هیچ گاهی برای رفع این معضل کار بنیادینی صورت نگرفته است؟ بارها از سوی مردم و آگاهان برای اسکان کوچیها در مناطق دور از شهر، برنامههایی پیشنهاد شده است ولی کمتر توجهی به آن صورت گرفته است. اکنون که روزبهروز این مشکل حادتر شده میرود، تصور آن است که اصلاً نیتی برای رفع مشکل وجود ندارد. زیرا ادامۀ این وضع برای مافیای زمین و نیز ارباب سیاست میتواند درآمدزا باشد.
کوچیها اکثراً از مردم فقیر و بیبضاعت این کشور اند. آنان سالیانِ سال از حقوق اولیه و شهروندیشان محروم بوده اند. حق آنان است که صاحب مکان و مسکنی در این کشور باشند و نیز به زندهگی شهری و مدنی عادت کنند اما متاسفانه که به بدترین شیوه قربانی این محرومیت تاریخیشان میشوند و متولیان امور هم به جای چارهاندیشی، نظارهگر گسترش این فاجعه اند. پیشنهاد ما این است که دولت در مورد استفادۀ غاصبان زمین، از کوچیها، توجه کنند و این فهم باید برای کوچیها نیز منتقل شود که کسی از آن ها برای سود شخصی خویش استفاده نکند و نباید ابزار دست دیگران شوند. زیرا این وضع میتواند مردمان کوچی را در برابر همه قرار بدهد و این بدون شک به سود هیچ کسی نیست. اما اول تر از همه، دیده شود که در رویدادهای اخیر چه کسانی پشت سر کوچیهایی قرار داشته اند که مانع تطبیق پروژههای عمرانی در کابل شده اند.
Comments are closed.