احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





چــــه‌گــــونه شــــعر را دکلـــمه کنـــــیم؟

گزارشگر:نویسنده: محمود جعفری/ 28 جوزا 1393 - ۲۷ جوزا ۱۳۹۳

مقدمه

mnandegar-3یک شعر به دو گونه خوانده می‌شود؛ خوب و بد.
به این ترتیب می‌بینیم که خوانش شعر روی شنونده اثرگذار است. چه این‌که شعر یک متن است در دست دکلماتور. این دکلماتور است که چه‌گونه آن را عرضه می‌کند. خوانش یک شعر در حقیقت ایجاد دوبارۀ شعر هم هست. تولید معناهای تازه نیز می‌باشد؛ این هر دو باهم شعر را کامل می‌سازد.
این نوشته در صدد است تا به حد وسع، این موضوع را پی بگیرد و نکاتی را که فکر می‌شود با اِعمال آن‌ها می‌توان شعر را خوب و درست دکلمه کرد، تذکر دهد.
دکلمه چیست؟
دکلمه واژه‌یی فرانسوی است که از deklama گرفته شده است. منظور از آن “خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت‌های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام”‌ است. (انوری دکتر حسن، فرهنگ بزرگ سخن)
دکلمه تنها خواندن نیست، بلکه خواندن + آوای رسا + آهنگ مناسب + ژست مناسب + حالت‌های خاص + داشتن حرارت و احساس مناسب می‌باشد.
اهداف دکلمه:
چنان‌چه اشاره شد، دکلمه بیان خاص به هدف خاص است. این هدف چیست؟ اهداف دکلمه را می‌توان این‌گونه برشمرد:
۱٫ ایجاد ارتباط شاعر و شنونده
۲٫ تأثیرگذاری: شعر تأثیرگذاری خود را از چند جا بازیافت می‌دارد: الف. زبان/ ب. محتوا/ ج. آهنگ/ د. تصویرآفرینی
۳٫ انتقال درست معنا
۴٫ لذت‌بخشی
شرایط دکلماتور خوب
دکلماتور به کسی گفته می‌شود که شعر یا یک متن ادبی را به خوبی قرائت یا دکلمه کند. یک دکلمۀ خوب زمانی صورت می‌گیرد که دکلماتور از اوصاف زیر بهره‌مند باشد:
۱٫ داشتن صدای آرامش‌بخش.
۲٫ شناخت آوازها.
۳٫ قدرت برقراری ارتباط. برای قدرت ارتباط می‌توان عامل زیادی را برشمرد از قبیل: الف. استعداد ذاتی. ب. پشتوانۀ اندیشه‌یی. ج. انتخاب زبان مناسب. د. حرکات بدنی.
۴٫ قدرت انتقال حس: یک دکلماتور خوب در ابتدا باید حس شاعر را – که در شعرش انعکاس یافته – در خود بازتولید کند، بعد آن حس را به صورت صحیح به شنونده انتقال دهد. سطح احساس‌ها در هر شعر متفاوت است.
۵٫ قدرت انتقال فکر: انتقال درست فکرِ یک شاعر وابسته به این است که خواننده نخست آن را درک کند، سپس آن را در احساس جدید بهم آمیخته، تحویل شنونده دهد.
۶٫ ادای درست کلمات: از شرایط مهم دکلمۀ خوب ادای درست واژه‌گان است. اساس دکلمه را همین امر تشکیل می‌دهد.
۷٫ داشتن صدای شفاف و رسا.
۸٫ سلامتی دستگاه صوتی و اندام گفتاری.
۹٫ توانایی خواندن درست جمله‌ها و متن.
۱۰٫ تناسب لحن و محتوا.
۱۱٫ داشتن دانش ارتباطی.
شعر رکن اساسی دکلمه است. شعر نه تنها ابزار دکلمه است، بلکه هدف دکلمه نیز هست. دکلمه بر آن استوار است. برای این‌که دکلمه به خوبی انجام شود، باید دکلماتور شعر را بشناسد.
ارکان دکلمه:
دکلمۀ شعر بر چند رکن استوار است:
۱) شعر:
شعر رکن اساسی دکلمه است. شعر نه تنها ابزار دکلمه است، بلکه هدف دکلمه نیز هست. دکلمه بر آن استوار است. برای این‌که دکلمه به خوبی انجام شود، باید دکلماتور شعر را بشناسد. قالب‌های شعری را از هم تفکیک کند. با تکنیک‌های شعری نیز آشنایی داشته باشد. فن شاعری را بلد باشد. علم بدیع و بیان را تا حد لزوم بداند. مجاز و کنایه را بفهمد؛ چرا که بدون درک مجاز، تشبیه، کنایه، استعاره و سایر صنایع ادبی، فهم یک شعر دشوار می‌باشد. بنابراین لازم است دکلماتور با شعر آشنا باشد.
یک شعر دو شکل دارد:
الف. شکل ظاهری. ب. شکل باطنی: شکل باطنی از معنا، عاطفه و احساس ترکیب می‌شود.
با توجه به این دو شکل، دکلماتور باید به این نکته‌ها توجه نماید:
۱٫ تلفظ درست واژه‌‌ها.
۲٫ تشخیص انواع ترکیب‌ها از همدیگر: ترکیب انواع مختلف دارد. این شعر را توجه کنید:

درخت بزرگی از اندوه
روییده از میان سینه‌ام
شاخه‌هایش خشک،
“دست برآورده به مهتاب”
ریشه‌هایش سرد
تلخابه نوش حسرت
پرنده‌یی
هزارۀ غربت مرا
از سر شاخۀ بلندش
می‌زند کو کو!

(نهفته عزیزالله، زنده‌گی را مه گرفته، چاپ اول، انتشارات عرفان، تهران، ۱۳۸۳، ص ۱۴)
ترکیب “تلخابه نوش”‌ با ترکیب “درخت بزرگ”‌، دو نوع ترکیبی است که به دو صورت تلفظ می‌گردند؛ اولی به شکل توصیفی و دومی به شکل ترکیب اضافی.
۳٫ ادای مکمل جمله، مصراع، یا بیت: اگر شعر شعر سپید است و در وسط جمله، قطع نفس لازم نمی‌افتد، ضروری است که آن جمله به شکل مکمل ادا شود و بعد از تکمیل آن، دم گرفته شود. هم‌چنان مصراع یا بیت:
سکوت آواز می‌خواند پسِ لب‌های لرزانت
نگه رقصیده برمی‌خیزد، از آغوش چشمانت
دوبیتی‌های سرگردان تنهایی شوم پیشت
و تو آرام آن‌ها را بخوانی از دل و جانت
(مجیر وهاب، آشفته‌تر از باد، چاپ اول، انتشارات فرهنگی ـ ادبی ظهیرالدین محمد بابر، کابل،۱۳۸۶، ص ۳۰)
در بیت نخست، هر مصراع به صورت مستقل ادا می‌شود اما در بیت دوم، چون پیوسته‌گی معنایی بیشتری میان دو مصراع موجود است، پس از توقف بسیار کوتاه باهم خوانده می‌شوند.
۴٫ درک معنا.
۵٫ تناسب صورت و محتوا: شعر از لحاظ عاطفی به شکل‌های گوناگون خوانده می‌شود. بعضی شعرها را باید شاد خواند و برخی دیگر را غمگین.
۶٫ آشنایی با وزن و قافیه.
۷٫ رعایت علایم نگارشی.
۸٫ خواندن با نگاه دوم: خواندن خط به خط باعث می‌شود دکلماتور تمام توجه خود را به خطوط شعر معطوف بدارد. در این صورت نمی‌تواند حرکات و فعالیت‌های بدنی و چشمی و توجه شنونده‌گان را تحت نظر داشته باشد. او وقتی متوجه خطوط باشد، دیگر با مخاطبان خود ارتباط مستقیم برقرار نمی‌تواند و این موجب کاهش تأثیرگذاری شعر می‌گردد. بنابراین یک دکلماتور خوب باید در عین حالی که نیم‌نگاهی به خطوط روی کاغذ می‌اندازد، نگاهی دیگر به مخاطبین خود نیز داشته باشد. حرکات و فعالیت‌های آن‌ها را زیر نظر بگیرد.
۹٫ برجسته‌خوانی: برخی از جاهای شعر لازم است برجسته خوانده شود. صدا بلندتر گردد و تأکید بیشتری روی آن صورت گیرد. مثل این این ابیات:

جمعه درست ساعتِ یادم نمی‌رود
در تنگ پنج متری قلبم شدی رصد
من التماس و خواهش این‌که بمان! بمان!
اما تو برصداقت این سینه دستِ رد
گفتم کجا؟ چرا؟ چمدان تو بسته بود
گفتی که هیچ غم مخور این نیز بگذرد

(ابراهیمی غلام‌رضا، هبوط در پیاده‌رو، چاپ اول، انتشارات عرفان، تهران، ۱۳۸۶، ص۴۳)
در ترکیبات و کلمات “درست ساعت/ بمان، بمان!/ گفتم کجا؟/ چرا؟/ گفتی/ هیچ غم مخور”‌ باید تُن صدا بلندترگردد و با تأکید تلفظ شوند.
۲) دکلماتور:
دکلماتور تنها شعر نمی‌خواند بلکه خود حرف می‌زند. او تنها یک خوانندۀ متن نیست، بلکه راویِ شخص اول است که با مخاطب گپ می‌زند. بنابراین جدا از بیان زیبا، باید ظاهر مناسب و آراسته نیز داشته باشد.
۳) شنونده:
شنونده رکن دیگر دکلمه است. شنونده‌گان یک شعر ممکن است به لحاظ سنی، جنسیتی، تعلیمی و تحصیلی متفاوت باشند. دکلماتور خوب کسی است که قبلاً از نوعیت مخاطبین خود آشنایی داشته باشد و شعر را مطابق ذوق و سلیقۀ آن‌ها انتخاب نماید. او باید بتواند روان آدم‌ها را دریابد. سلایق و گرایش‌های آن‌ها را تشخیص دهد.
۴) صدا:
صدا جزو اساسی دکلمه است. اما صدا چیست؟ صدا “محصول حرکات هماهنگ و منظم اندام‌ها و عضلات صوتی”‌ می‌باشد. یک دکلماتور باید اندام صوتی مناسب و سالم داشته باشد تا بتواند کلمات را درست و به‌جا تلفظ و ادا کند. اندام‌های صوتی این‌هاست:
۱ـ دستگاه تنفسی: شامل شش‌ها، نای، نایژه (مسیر هوا از ریه‌ها به طرف حنجره)
۲ـ عضلات و تارهای صوتی حنجره (تشکیل‌دهندۀ صدای ابتدایی)
۳ـ حفره‌ها و دیوارهای گلو (محل تولید حروف تند و کند کنندۀ صدا)
۴ـ دهان: شامل زبان، فک، لب‌ها، لهات (زبان کوچک)، سقف کام
۵ـ دندان‌ها و لثه‌ها (محل تولید حروف ـ لطافت بخشیدن به صدا)
۶ـ مجرا و حفره‌های بینی (تقویت کنندۀ صداـ تولید کنندۀ حروف خیشومی)
در دکلمه باید اندام‌های صوتی سالم باشند تا صدا یک‌دست باشد.

 

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.