احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:آرش نقیبیان / چهار شنبه 15 حمل 1397 - ۱۴ حمل ۱۳۹۷
ظهور چهرهیی چون دینو بوتزاتی به مثابه نویسندهیی خلاف جریان در عرصۀ ادبیات ایتالیا قابل تعمق است. او در این دوره به داستانهای تخیلی و سمبولیک روی میآورد. بوتزاتی اصولاً نویسندهیی که دارای مواضع و گرایشات سیاسی باشد، نبود و دلمشغولیهای هستیشناسانۀ دیگری را در سر میپروراند. بیجهت نیست که بوتزاتی همواره مورد بیمهری نویسندهگان و منتقدان ایتالیایی بود، چرا که به علت شخصیت غیرمحفلی و دور بودنش از ادبیات سیاسی مرسوم، همواره مورد خشم و بیمهری روشنفکران ایتالیا بود
دینو بوتزاتی نویسندۀ نامدار ایتالیایی در سال ۱۹۰۶ در شهر بلونو از شهرهای استان ونیز به دنیا آمد. در جوانی به مطالعۀ آثار نویسندهگانی چون ادگار آلنپو، لوییس استیونسن و رادیار کیپلینگ پرداخت. اولین رمان بوتزاتی «بارنابوی کوهستانها» نام داشت که نام این نویسنده را بر سر زبانها انداخت.
دینو بوتزاتی از سال ۱۹۲۸ به عنوان منتقد و روزنامهنگار در روزنامۀ معتبر «کوریه دلاسرا» به فعالیت پرداخت و این فعالیت مطبوعاتی را تا پایان عمرش حفظ کرد. لازم به ذکر است که اصولاً بوتزاتی به کارهای ژورنالیستی علاقۀ وافری داشت و جدا از مقام معتبر نویسندهگی، منتقدی برجسته نیز محسوب میگشت.
با انتشار کتاب «صحرای تاتارها» در سال ۱۹۴۰، موقعیت بوتزاتی در ادبیات ایتالیا تحکیم شد. او طرح این رمان را از تکرارهای زندهگی روزمرۀ خود و همکاران مطبوعاتیاش برگرفت.
«صحرای تاتارها» که مجموعهیی از نظریات هستیشناسانه و فلسفی نویسنده را در برداشت، نقطۀ عطفی در نثر باشکوه و شاعرانۀ بوتزاتی به حساب میآید و موضوعاتی چون انتظار و نگرانی بیپایان و خصوصاً روزمرهگی به بهترین شکلی در این زمان مطرح گردیده است.
در اینجا توضیح این نکته لازم به نظر میرسد که بوتزاتی در دورهیی خاص و حساس در ادبیات ایتالیا ظاهر میگردد؛ دورهیی که جریان غالب آن نئوریالیسم است و مسایلی مانند تعهد سیاسی و اجتماعی نویسنده مطرح میباشد و تنها کوته زمانی از رهایی ایتالیا از یوغ فاشیسم و پایان جنگ جهانی دوم میگذرد. در این دوره نویسندهگان بزرگی چون آلبرتو موراویا، چزاره پاوهزه، الیو ویتورینی و کارلو لوی (که همهگی دارای گرایشات دستچپی و ضدتوتالیتری بودند) با قدرت عرصۀ ادبیات ایتالیا را در اختیار خود دارند.
از اینرو ظهور چهرهیی چون دینو بوتزاتی به مثابه نویسندهیی خلاف جریان در عرصۀ ادبیات ایتالیا قابل تعمق است. او در این دوره به داستانهای تخیلی و سمبولیک روی میآورد. بوتزاتی اصولاً نویسندهیی که دارای مواضع و گرایشات سیاسی باشد، نبود و دلمشغولیهای هستیشناسانۀ دیگری را در سر میپروراند. بیجهت نیست که بوتزاتی همواره مورد بیمهری نویسندهگان و منتقدان ایتالیایی بود، چرا که به علت شخصیت غیرمحفلی و دور بودنش از ادبیات سیاسی مرسوم، همواره مورد خشم و بیمهری روشنفکران ایتالیا بود.
تازه پس از پایان عصر نیوریالیسم است که اهمیت این نویسنده در ادبیات ایتالیا شناخته میشود و نسل دوم و سوم نویسندهگان بعد از جنگ مانند آنتونیو تابوکی (۱۹۴۳)، استفانو بنی (۱۹۴۱)، ویتوریو توندللی (۱۸۹۵ – ۱۹۹۱) متوجه اهمیت نگاه نمادین و سبک کاملاً شخصی بوتزاتی میشوند.
در این میان، شاید بتوان استفانو بنی را یکی از بهترین و خلاقترین نویسندهگان ایتالیایی دانست که از نحوۀ تفکر و جهانبینیِ بوتزاتی تأثیر گرفته است. نمونه تأثیرپذیری این نویسنده، داستان «کافهیی زیر دریا» است که فضایی کاملاً تخیلی و فانتزی دارد و خواننده را به یاد داستان ارزشمند «کولومبره» میاندازد که بیگمان از شاهکارهای داستان کوتاه در ادبیات ایتالیا محسوب میشود. اما با تمام بیمهریهایی که در دورهیی از حیات نویسنده به او شد، باز هم بودند نویسندگان برجستهیی چون آلبر کامو که متوجه اهمیت نگاه نمادین این نویسنده میشوند. کامو داستان «یک مورد بالینی» بوتزاتی را به فرانسه ترجمه میکند.
در سال ۱۹۵۸ کتاب «شصت داستان» بوتزاتی، جایزۀ معتبر استرهگا را برای نویسنده به ارمغان میآورد و در سال ۱۹۶۰ رمان «تصویر بزرگ» به چاپ میرسد (که اولین رمان علمی، تخیلی در تاریخ ادبیات ایتالیا به حساب میآید).
برای درک و شناخت بهتر از این نویسنده باید دانست که اصولاً دینو بوتزاتی نویسندهیی تخیلی است و حتا در ریالیستیترین آثار خود جنبههایی از فانتزی و تخیل را در کارهایش وارد میکند. در آثار این نویسنده هیچ قهرمانی وجود ندارد و هر کس در لحظهیی که انتظار قهرمان شدنش میرود، سقوط میکند.
در بسیاری از داستانهای بوتزاتی با اینکه طرح و فضا کاملاً ریالیستی است، پرداخت داستان به سمت نوعی سوریالیسم و تخیل صرف پپش میرود. نیرو و تقدیری هولانگیز و شوم همواره در داستانهای بوتزاتی حضور دارد، گویا انسان از پیش محکوم به قبول تقدیری وهمانگیز است؛ سرنوشتی غیرقابل تغییر که خود آدمی نیز از این آگاهی به آن به شگفتی درمیآید. برای اینکه در این مورد مثالی نیز به دست داده باشیم، میتوان از داستان کوتاه کولومبره نام برد.
در این داستان استفانو که دوازده سالهگی را به پایان برده، از پدرش میخواهد که به جای هدیۀ تولد، او را با خود به عرشۀ کشتی ببرد. پدر نیز درخواستِ او را قبول کرده و استفانو را در روزی آفتابی به کشتی میبرد. در این هنگام استفانو در دریا و در فاصلهیی نزدیک متوجه موجودی غریب میشود که هر چند ثانیه سر از آب بیرون میآورد و به استفانو خیره میشود. استفانو این رویداد شگفت را با پدر خود در میان میگذارد. این موجود غریب که استفانو دیده است، یک کولومبره است: نوعی ماهی که ملوانان همۀ دریاهای جهان بیش از همه از آن وحشت دارند، موجودی که قربانی خود را انتخاب میکند و سالهای دراز او را دنبال میکند تا در نهایت او را ببلعد.
در این هنگام پدر استفانو، او را برای همیشه از اینکه به دریا بیاید منع میکند و در نهایت استفانو به کار دیگری مشغول میشود، اما در تمامی این سالها کولومبره انتظار استفانو را میکشد. در این میان نیروی از پیش تعیین شدۀ تقدیر و سرنوشت محتوم، استفانو را پس از سالها دوباره به کار دریانوردی میکشاند.
استفانو با شگفتی میبیند که کولومبره همچنان او را دنبال میکند و این جریان تعقیب و گریز سالها ادامه مییابد تا اینکه پس از سالها که استفانو به سن کهولت میرسد و مرگ خود را از نزدیک میبیند، تصمیم میگیرد تا با این موجود اسطورهیی روبهرو شود. نقطۀ عطف داستان که از قدرتمندی ذهن خلاق نویسندۀ آن خبر میدهد، از این قسمت آغاز میشود.
در پایان داستان، کولومبره که با استفانو روبهرو شده، به او حقیقتی را میگوید که ذهن خوانندۀ داستان هرگز انتظار آن را ندارد. کولومبره میگوید: من از طرف پادشاه دریاها مأموریت داشتم که در طی این سالها این مروارید گرانبها را به تو بدهم، مرواریدی که اگر به دست تو میرسید، مالک تمامی ثروتهای جهان میشدی؛ ولی افسوس تو در همۀ این سالها از دست من فرار کردی و من اکنون پیر و خسته در کنار تو هستم.
منتقدان دربارۀ این داستان نظریات مختلفی مطرح کردهاند که توضیح آن نظریات در حوصلۀ بحث ما نمیگنجد؛ اما در این میان بازی تقدیر با انسان و ناآگاهیِ عمیق آدمی از بازیهای سرنوشت با طنزی بسیار درخشان و فاخر در این داستان مطرح گردیده است.
داستان کولومبره که در زمرۀ بهترین داستانهای کوتاه بوتزاتی میباشد، برای آشنایی بیشتر خوانندهگان با فضای ذهنی بوتزاتی آورده شد و این نوع نگرش را میتوان به تمامی داستانهای این نویسنده تعمیم داد.
بازی تقدیر با انسان، مرگ ـ تنهایی و اضطرابهای وجودی از بنمایههای جهانبینی دینو بوتزاتی به حساب میآید.
از دیگر خصوصیات داستانهای دینو بوتزاتی، جنبۀ ایماژی و سینمایی این آثار است؛ به طوری که تعداد زیادی از داستانهای او به دست کارگردانان معاصر ایتالیا به فیلم درآمده است. برای نمونه میتوان به فیلمهای «بارنابوی کوهستان» به کارگردانی ماریو برنتا، «یک مورد بالینی» اوگو تونیاتزی و «صحرای تاتارها» به کارگردانی والریو زورلینی نام برد. بسیاری از صحنههای فیلم صحرای تاتارها در ارگ بم فیلمبرداری شده بود. منتقدان ایتالیایی همواره بوتزاتی را به تقلید از نگاه تلخ و بدبینانۀ کافکا متهم میکنند، و خود بوتزاتی نیز میگوید: از زمانی که شروع به نوشتن کردهام، کافکا چوبهدار من بوده است.
اما باید دانست که نگاه بدبینانۀ بوتزاتی در تقلید از کافکا، بلکه در دوران و عصر پرآشوبی است که نویسنده عمر خود را در آن گذراند.
در پایان این یادداشت جا دارد اندکی هم به ترجمههای فارسی این نویسنده اشارهیی شود: سابقۀ ترجمههای این نویسنده در زبان فارسی به دهۀ پنجاه خورشیدی باز میگردد که دو کتاب «تصویر بزرگ» به ترجمۀ بهمن فرزانه و «بیابان تاتارها» به ترجمۀ سروش حبیبی به چاپ رسید.
در سالهای اخیر نیز آثار این نویسنده به همت مترجمانی چون رضا قیصریه (ساحر، ۱۳۷۹) و محسن ابراهیم (بیست داستان. شصت داستان. کولومبره. صحرای تاتارها) به چاپ رسیده است.
در پایان اینکه دینو بوتزاتی در سال ۱۹۷۲ در سن ۶۶ سالهگی به علت ابتلا به سرطان پانگراس درگذشت.
منابع:
۱٫ کولومبره و چند داستان دیگر، دینو بوتزاتی، محسن ابراهیم. تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۲٫
۲٫ شصت داستان، دینو بوتزاتی، محسن ابراهیم. تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۹٫
۳٫ بیابان تاتارها، دینو بوتزاتی، سروش حبیبی. تهران، نشر نیل، ۱۳۴۹٫
۴٫ کافهیی زیر دریا، استفانو بنی، رضا قیصریه، کتاب خورشید، ۱۳۸۴٫
۵٫ نویسندهگان پیشروِ ایتالیا، محسن ابراهیم. تهران، نشر فکر روز، ۱۳۷۸٫
Comments are closed.