مسیر آیندۀ انتخابات با اعتراف‌های نـورسـتانـی

گزارشگر:احمد عمران/ 14 سرطان 1393 - ۱۳ سرطان ۱۳۹۳

یوسف نورستانی رییس کمیسیون انتخابات در اظهاراتی شگفت‌انگیز و تکان‌دهنده، پرده از بسیاری رازهای انتخاباتی برداشت و اگر در کشور نظام و قانونیتی وجود داشته باشد، باید بر مبنای این گفته‌ها، مسیر انتخابات از بی‌راهه خارج شود و دوباره به مسیر اصلیِ آن برگردد.
آقای نورستانی که قبلاً هیچ‌گونه سوءمدیریتی را در امر انتخابات از جانب کمیسیون نمی‌پذیرفت، این‌بار اما نه از امرخیل ـ قهرمان تقلب‌های انتخاباتی ـ حمایت کرد و نه هم تلاشِ آن‌چنانی برای سرپوش گذاشتن بر اشکال‌های مدیریتی کمیسیون به خرچ داد. mnandegar-3شاید آقای نورستانی، ناخواسته حرف‌هایی زد که حداقل موقعیتِ او را به عنوان قربانیِ وضعیت در آینده مشخص می‌سازد.
آقای نورستانی از آغاز به عنوان قربانی از سوی ارگ به سمتِ کمیسیون پرتاب شد. آقای کرزی که در قربانی کردن افراد هیچ ترحمی نمی‌ورزد، نورستانی را به این امید وارد کمیسیون انتخابات کرد که بتواند اهدافِ خود را به‌وسیلۀ او و همکارانش برآورده سازد. آقای نورستانی اشارۀ گذرایی به این موضوع در گفت‌وگوی تلویزیونی‌اش داشت. به گفتۀ آقای نورستانی، مسالۀ انتخابات سیاسی شده و آقای کرزی به او اطمینان داده است که مسایل فنی را کمیسیون حل‌وفصل کند و باقی قضایا را به عهدۀ حکومت بگذارد.
البته آقای نورستانی بسیار دیر متوجه شده که تنها باقی قضایا به عهدۀ ارگ نبوده، بل همۀ قضایای انتخاباتی را آقای کرزی و اطرافیانش مدیریت کرده‌اند. اگر چنین نمی‌بود و مسوولان کمیسیون در کار خود وارد می‌بودند، حالا لازم نبود که رییس کمیسیون با چنین وضعیتِ افتضاح‌آمیزی بر اشتباهاتِ کمیسیون صحه بگذارد، آن‌هم اشتباهاتی که هیچ‌کدام کوچک و قابل توجیه نیستند.
انتخابات، یک روند ملی است و بازی با این روند، به معنای خیانتِ ملی تلقی می‌شود. وقتی آقای نورستانی اعتراف می‌کند که امرخیل رییس پیشینِ دبیرخانۀ کمیسیون در روند انجام تقلب‌های سازمان‌یافته نقش داشته، دیگر چیزی برای کمیسیون انتخابات باقی نمی‌ماند. آقای نورستانی پیش از این، از موضعِ رییس زیر امرش چنان دفاع کرده بود که او را با قدیس می‌شد اشتباه گرفت؛ ولی در تازه‌ترین اظهاراتش با توجه به فرار مشکوکِ آقای امرخیل از کشور، دیگر او «قهرمان پشتکار» برایش نیست.
اما آقای نورستانی، یک موضوع را فراموش کرده و آن موضوع، جایگاه خودش در ساختار مدیریتی انتخاباتِ کشور است. آقای نورستانی فرد عادی و یا دستِ چندم در رابطه با انتخابات نیست. او مدیر ارشد انتخاباتِ افغانستان است و هر سخنِ او در این مورد از ارزش و بارِ حقوقی برخوردار است. بحث انتخابات، بحث انتخابِ مدیرِ یک شرکت و نهادِ کوچک نیست که اگر اشتباهی در آن رخ داد، چندان قابل ملاحظه نباشد.
بحث انتخابات، بحث سرنوشتِ یک کشور و مردمِ آن است؛ کشوری که در سیزده سال گذشته در ناامیدی و یأس به‌سر برده و به‌جای آن‌که بر زخم‌هایش مرهم گذاشته شود، زخم‌های دیگری نیز به آن‌ها افزوده‌اند. می‌گویند «کسی که خربوزه می‌خورد، پای لرز آن هم باید بنشیند». آنانی که مسوولیت‌های کلان و به همان میزان، امتیازهای کلان می‌خواهند، باید نسبت به آن‌ها پاسخ‌گو نیز باشند. آقای نورستانی به هر حال، پرده از روی بسیاری از مسایل برداشت؛ مسایلی در رابطه با انتخابات که پیش از آن سخن گفتن در مورد آن‌ها گناهی نابخشودنی پنداشته می‌شد.
آقای نورستانی نمی‌خواست که واقعیت‌های انتخاباتِ کشور را بپذیرد. اما او حالا در برابر کارِ انجام‌شده قرار گرفته است. او بدون آن‌که به دادگاه برود، به جرم و گناهِ خود و همکارانش اعتراف کرده است. او دیگر نمی‌تواند همان رییسِ قبلی باشد. آقای نورستانی به عنوان فردی شناخته می‌شود که بیشتر سرنخ‌ها به او می‌رسد. آقای نورستانی و همکارانِ او به‌جای ادامۀ کار در کمیسیون انتخابات، باید به دادگاه معرفی شوند که با توجه به میزان جرمی که انجام داده‌اند، محاکمه شوند. افغانستان زمانی به صلح، امنیت و ثبات دست پیدا می‌کند که حاکمیتِ قانون در آن به رسمیت شناخته شود. حاکمیت قانون یعنی که هیچ فردی نباید خود را فراتر از قانون بداند و نسبت به عمل‌کرد خود بی‌تفاوت باشد. افغانستان نمی‌خواهد به نظام‌های استبدادی پیشین برگردد؛ همان نظام‌هایی که خود را فراتر از همه‌چیز و همه‌کس می‌پنداشتند.(هرچند آقای کرزی نیز در سیزده سال گذشته، تلاش‌هایی را به خرچ داد که پا در جای پای دیکتاتورها بگذارد، ولی او همواره کاریکاتورِ یک دیکتاتور بوده است.)
برای احترام گذاشتن به قانون هم که شده، نورستانی و همکارانش باید به دادگاه بروند و نسبت به عمل‌کردِ خود پاسخ دهند. آقای نورستانی پرونده‌اش را خودش گشوده و خودش به اشتباهاتِ خود اعتراف کرده است. وقتی کسی اتهام علیه خود را قبول می‌کند، بدون شک از نظر قانونی باید مورد پیگرد قرار گیرد. پروندۀ آقای نورستانی و همکارانش، پروندۀ آبروی افغانستان و دموکراسیِ نوپای آن است. با این کشور و دموکراسی نوپای آن، نباید چنین با تمسخر برخورد کرد، که کمیسیون انتخابات مرتکبِ آن شده است. در همین حال نباید از یاد برد که پروندۀ دیگری هم در رابطه با انتخابات گشوده است. امرخیل با آن اتهام‌های سنگین چه‌گونه از کشور خارج شده است؟… این سوال را آنانی باید پاسخ دهند که از امرخیل و امثال آن به عنوان ابزارهای نیرومندِ تقلب و مهندسی استفاده کرده‌اند؛ همان‌هایی که به امرخیل دستور تقلب‌های گستردۀ انتخاباتی را داده بودند، از کشور نیز بیرونش کردند، شاید به این دلیل که مبادا دهانِ این قهرمانِ تقلب و جعل‌کاری باز شود و تشت‌های رسواییِ دیگری از بام بیفتد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.