در مکتـب تمـدن آفرین رمضـان

گزارشگر:خواجه بشیر احمد انصاری/ 22 سرطان 1393 - ۲۱ سرطان ۱۳۹۳

بخش هشتم

mnandegar-3سکوت در گذشته‌ها هم کار دشواری بود، ولی در عصر ارتباطات که انسان هیچ لحظه‌یی احساس تنهایی نمی‌کند، دشوارتر است؛ عصری که ما را به شبکۀ عنکبوتی مخابراتِ مدرن وصل نموده و در پهنای زمین و امتداد شب و روز با تمامی دنیا در تماس بوده و از راه موبایل، ایمیل، فیس‌بوک، تلیفون‌های منزل و ده‌ها وسیلۀ ارتباطی دیگر پیوسته در حال حرف زدن هستیم.

سکوت از دیدگاه قرآن، اهمیت داشته و یکی از آیات الهی به حساب آمده است. در آیۀ دهم همین سوره (مریم) اشارۀ دیگرى به اهمیت سکوت دیده می‌شود، آن‌جا که در داستان زکریا (؛) می‌خوانیم:
«هنگامى که مژدۀ تولد حضرت یحیا در آیندۀ نزدیک به او داده شد، در حالى که هم خودش پیر و ناتوان بود و هم همسرش نازا، از خداوند تقاضاى نشان‌هایى کرد، و به او وحى شد که: نشانۀ تو آن است که سه شبانه‌روزِ تمام با مردم سخن نگویی.»
سکوت، نقش بزرگی در تعمیق فکر و بارور شدنِ اندیشه داشته است؛ زیرا سخن گفتن بسیار، نیروی فکریِ انسان را متلاشی ساخته و تمرکز ذهنیِ او را سلب می‌نماید. ما سخت نیازمندیم تا سـاعاتی خود را از پنجۀ گردونۀ گردانِ روزگار رها نموده، در کنار اقیانوس ناپیداکنارِ هستی بنشینیم و به موسیقیِ خاموشانۀ طبیعت گوش فرا داده و خودمان را دریابیم.
رهایی از غوغای دل و دماغ و گریز از هیاهوی جامعه و بالاخره خاموش ساختنِ سخن‌گویان درون و فریادگران بیرون، یکی از مراتب سلوکی عرفان جهانی به حساب می‌آید. با درک همین اهمیت است که مولانا این زبان‌آورترین شاعر فارسی‌گوی را که ده‌ها بار خود را «خموش» و «خاموش» خوانده و این واژه را تخلصِ جان و روان خویش قرار داده، می‌توان مدرسِ مدرسۀ سکوت دانست؛ مردی که شهکارش را با گل‌واژۀ «بشنو» آغاز نموده و گفته است:

ای خمـشـی مـغز مـنی، پـردۀ آن نغـز منی
کمتر فضل خمـشی، کش نبود خوف و رجا

من نمی‌خواهم عنصر سکوت را بر احکام فقهی روزه بیفزایم، آن‌چه می‌خواهم بگویم این است که سکوت را پیوندی است تاریخی با روزه که نشانه‌های آن را می‌توان در سنتِ اعتکاف نیز مشاهده نمود.
بیایید با استفاده از این مناسبت خجسته، قدمی در جهت احیای سنتِ خاموشی برداریم.

در پیشگاه یک معجزه
چندی پیش، کتابی را در کتاب‌خانه‌ام یافتم که «The Miracle of Fasting» یا «معجزۀ روزه» نام دارد و یک داکتر متخصص امریکایی به نام پال بریج آن را نگاشته است. آقای پال در صفحۀ پنجم کتاب خویش می‌پرسد: «مهم‌ترین کشف عصر جدید چه بوده است؛ آیا کشف تخم دایناسورها در صحراهای منگولیا است که دانشمندان عمر آن را ده میلیون سال تخمین نموده‌اند؟ آیا کشف قبرها و شهرهای باستانی تمدن‌های کهن در زیر زمین است؟ یا کشف ساعت رادیواکتیفی است که بر مبنای آن داکتر لین از دانشگاه تفتس، عمر زمین را یک میلیارد و دوصد و پنجاه هزار سال تخمین نمود؟ و یا کشف هواپیماهای جیت است؟ یا پا نهادن به عرصۀ فضا است؟ یا کشف اشعۀ لیزر است؟ یا رادیو و تلویزیون است؟ یا کمپیوتر است؟ یا تلیفون است؟ یا موبایل است؟ و یا آن‌که ماشین است؟»
در پایان این همه پرسش‌، خود پاسخ می‌دهد که هیچ‌کدامِ این‌ها کشف بزرگ عصر نبوده، بلکه کشف بزرگ دورانِ ما روزه می‌باشد که هیچ‌کدامِ این اکتشافات به اندازۀ روزه اهمیت نداشته است. او اضافه می‌کند: از نظر من بزرگ‌ترین کشفی که انسانِ مدرن به آن دست یافته است، متود روزه می‌باشد که انسان را هم از نظر فیزیکی و هم از لحاظ عقلی و هم از دید روحی، جوانیِ دوباره می‌بخشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.