احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:منو چهر/ 12 اسد 1393 - ۱۱ اسد ۱۳۹۳
جا افتادنِ انتخابات و سایر مظاهرِ دموکراسی در کشورهای جهان سوم، همواره با مشکلاتِ عدیدهیی توام بوده است. نه اینکه ظرفیتِ ایجاد چنین روندی در مردمانِ جهانسومی وجود نداشته؛ بل به لحاظ تاریخی، این ارزش در جاهای دیگری به قوام رسیده و بالنده شده که تا نهادینه شدنِ آن در مکانهای غیر آن، زمان و تلاشِ زیادی میطلبد و مبارزۀ جدی با چالشهایی که فراراهِ رشد و بالندهگیِ دموکراسی قرار دارد!
تجربه نشان داده وقتی که دموکراسی و انتخابات به حیثِ ارزش پذیرفته شد و جامعه هم آمادهگی خود را برای تطبیقِ آن نشان داد؛ همۀ تصمیمها و نیـروها به همانسو متمرکز میشود و در نهایت، جامعه به این مهم نایل میآید. اکثر کشورهای جهان سوم تجربۀ اینچنینی داشتهاند.
اما در افغانستان سوگمندانه این قضیه صدق نمیکند. بازهم نه به دلیلِ اینکه مردم و خاکِ این کشور عقیم است، بل به این معنا که حکومتها همواره و بیدریغ خود چالشی بزرگ بودهاند و هرگز نیتی در قوام و دوامِ دموکراسی در این کشور نداشتهاند.
تازهترین مثال، انتخابات ریاستجمهوریِ امسال است که دو بار برگزار شد و هر دو بار بینتیجه! در این انتخابات، به صورت مستند ثابت شد که مقاماتِ حکومت به شمولِ آقای کرزی در تقلبِ گسترده و افتضاحآمیزِ انتخابات دست داشتند. والیان، وزیران، مشاوران و… همه بر مبنای منفعتهای شخصی و گروهیشان در بحرانِ انتخابات دست یازیدند. آقای کرزی در ظاهر با آن که خود را بیغرض نشان داد، اما در خفا عملاً نیروهایی را بر کمیسیون انتخابات گماشت که کشور را به سوی بحران سوق دادند.
البته این تنها نمونه نیست. پیش از این در انتخاباتهای ۲۰۰۳، ۲۰۰۴، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ نیز این افتضاح تکرار شده بود.
در عین حال و در تمام این سالها، انتخاباتهایی در کشورهای همسایه و منطقه برگزار شده که به مراتب وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ آنها بدتر از افغانستان بوده؛ اما چون در آن کشورها نیتِ سازندهگی و رسیدن به یک ارزش (انتخابات) وجود داشته، کمکم چالشها از میـان برداشته شدهاند.
پاکستان کشوریست که در ده سال پسین شاهد یکی دو تا کودتا بوده است. این کشور با آنکه روند نیمبندِ دموکراسی و انتخابات در یکی دو دهۀ پسین را تجربه کرده بود، اما کودتای پرویز مشرف آن را به خاک سیاه نشاند. ولی به زودی پس از مشرف، این روند دوباره از سر گرفته شد. طوری که در دو سه دور انتخابات پس از حکومت مشرف، مردم پاکستان موفقانه و بدون هیچ منازعهیی، قدرت را به منتخبِ مردم منتقل کردند. اوضاع سیاسی و امنیتیِ پاکستان اگر از افغانستان بدتر نباشد، بهتر هم نیست. اما با اینهمه چون نیتِ سازندهگی و دل سپردن به انتخابات وجود داشت، آن کشور موفق شد که آرامآرام پلههای روند انتقالِ مسالمتآمیز قدرت را بپیماید.
همسایۀ غربی ما، ایران نیز از این وضع بیرون نیست. با آنکه انتخابات سالِ ۱۳۸۸ در ایران با چالشها و سروصداهایی همراه بود؛ اما در دورِ دیگر که آقای روحانی به قدرت رسید، همه چیز بهخوبی سپری شد و در نهایت مردم ایران و حکومتِ آن کشور از این آزمون پیروز بهدر آمدند.
هند، خود یک کشورِ جهان سومیست که با صدها چالشِ اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و … درگیر است، اما با همین نیتِ رسیدن به دموکراسی و تلاش مردم و دولتمردانش بود که به بزرگترین دموکراسی جهان دست یافت. در انتخابات امسال، نارندرا مودی، کسی که متهم به نوعی شوونیسم بود، با آرای مردم روی صحنه آمد. دیگر کسی نگفت که نخست وزیر هند چون به اقلیتِ مسلمان در هند احترام نگذاشته است، نباید به کرسی قدرت تکیه بزند و یا کسی نخواست تقلب کند تا او را از حقی که مستحقش بود، محروم سازد.
نمونههای دیگر را نیز میتوان در انتخاباتهای کشورهای اندونیزیا، مالیزیا و… مشاهده کرد که توضیح دادنش این مقال را به درازا میکشاند، اما به خوبی هویداست که در تمامی این کشورها تلاش بر آن بوده که ارزشهای جهانییی چون دموکراسی، انتخابات، حقوق بشر و… جایگاه بومی پیدا بکنند و مردمی که هرچند آن را از خود نمیدانند، به مزایای آن پی ببرند. در هیچ یک از این کشورها دیده نشده که مثل افغانستان، حکومتهایش سعی در بطلان این ارزشها داشته باشند. در هیچ یک از این کشورها دیده نشده که حکومتها برای رسیدن به منفعتهای گروهی، به صورت آشکار دست به تقلب بزنند و زمانی که رسواییهایشان فاش گردد، بازهم دست زیر الاشه نشسته و بحران را بنگرند و حتا وقتی جامعۀ جهانی برای حل بحران مداخله کند، باز هم پروسۀ شفافسازی آرا را از یک روز به روزِ دیگر به تعویق بیاندازند.
بیتردید وضعی که در افغانستان جاریست، تا کنون بیسابقه بوده، و آن گونه که روشن است، پروسۀ شفافیتِ آرا نیز به نتیجۀ مثبتی نخواهد انجامید. زیرا حکومت عملاً نمیخواهد قدرت از طریقِ انتخابات انتقال پیدا کند. بنابراین، تنها نتیجهیی که این پروسه در افغانستان داشته، بیباوری سرسامآورِ مردم به دموکراسی و انتخابات است. این بیباوری ممکن اثرش به این زودی معلوم نشود، اما در ادامۀ عمرِ روندی به نام انتخابات مطمیناً تأثیرش را نشان خواهد داد؛ زمانی که حتا یک نفر کارتِ رایدهی نداشته باشد و هیچ شهروندی، دیگر در این پروسه شرکت نکند!
Comments are closed.