احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:15 اسد 1393 - ۱۴ اسد ۱۳۹۳
بخش دوم
نویسنده: جوهانس هاشوفر
برگردان به فارسی: عماد عابدی
در یک سری از مطالعات اخیر دانیل ساکس، بتسی استیونسون و جاستین وولفرس، پژوهشگران اقتصاد، رابطۀ بین درآمد و روانشناسی را یک بار دیگر به بررسی گرفتند. در این پژوهش، آنها جوابهای بیش از ۱۳۰ هزار نفر در ۱۳۱ کشور را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند، و یافتههای آنها صاف و ساده بود: یک رابطۀ مثبت بین درآمد و سلامت روانی در جوامع وجود دارد. به عبارت دیگر، مفهوم عاشقانۀ “فقیر خوشبخت” زادۀ دادهها نیست. کشورهای ثروتمند از کشورهای فقیر شادتر استند و مردم پولدارِ یک جامعه از مردم فقیر در همان جامعه زندهگی راحتتر دارند.
البته، این مطالعات چیزی در مورد علت و معلولِ فقر نمیگویند – به این معنا که آیا فقر افراد را بدبخت میسازد یا اینکه ناخشنودی از زندهگی آنها را مبدل به افراد عاطل میکند که فقر پیامد آن خواهد بود. تنها راه دست یافتن به علیت این است که ما یک آزمایش طبیعی را پیدا کنیم که در آن یکی از متغیرها به صورت تصادفی تغییر بیابد، و یا در یک آزمایش واقعی، پژوهشگران یکی از متغیرها را به صورت تجربی دستکاری کنند.
یکی از آزمایشهای طبیعی خوب برای دریافتن اینکه آیا تغییر در ثروت منجر به تغییر در سلامت روانی میشود یا خیر، لاتری است. آیا برندهگان لاتری، که به طور تصادفی انتخاب میشوند، پس از دریافت جایزه خود شادتر از کسانیاند که برنده نبودهاند؟ کم نیستند داستانهای عامیانه که در آنها ادعا میشود این افراد پس از بردن لاتری خوشبخت نشدهاند: داستانهایی از این قرار که برندهگان لاتری دوستان خود را به دلیل حرص و آز و همسرانِ خود را به دلیل اعتیاد به الکول و قمار از دست داده اند، و پول خود را در خریدهای بیرویه و برنامهریزیهای بد برباد داده اند. و در نهایت آنها تنها و ورشکسته شده اند.
قطعاً واقعات منحصر به فرد و پژوهشهای اولیه در حمایت از این داستان وجود دارند. یک مطالعه در سال ۱۹۷۸ نشان می دهد که برندهگان لاتری از غیر برندهگان شادتر نیستند. در واقع، غیر برندهگان از امور روزمره لذت بیشتر میبرند. با این حال، این مطالعه تنها رفتار ۲۲ برنده و ۲۲ غیر برندۀ لاتری را بررسی میکند. در این پژوهش، تنها ۵۲ درصد از برندهگان و ۴۱ درصد از غیر برندهگان به پرسشها پاسخ گفته اند که این خود تفسیر نتایج را غیر ممکن میسازد.
تحقیقات جدیدتر در این عرصه تصویر کاملاً متفاوتی ارایه میدهد: جاناتان گاردنر و اندرو اسوالد، اقتصاددانان دانشگاه وارویک، در پژوهشی اثر برنده شدن در لاتری را روی گروهی بیش از ۳۳۰۰۰ نفر در بریتانیا مطالعه کردند. کسانی که موفق به کسب بیش از ۱۰۰۰ پوند شده بودند، وضیعت بهتری داشتند.
یکی از مشکلاتِ این مطالعه این است که این افراد خود در مورد سلامت روانیشان گزارش دادهاند، که ممکن است دقیق نباشد. به عنوان مثال، مردم ممکن است انگیزۀ محققان را بدانند و درست همان چیزی را بگویند که فکر میکنند مصاحبهکننده میخواهد بشنود. به این ترتیب، برندهگان شاید از احساس درونیِ خود چیزی نگویند. به تازهگی، گروهی از پژوهشگران سویدنی در یک مطالعۀ مبتکرانه، با استفاده از وسواس بوروکراسی سویدنی برای جمع آوری دادهها، این مشکل را دور زده اند. در سویدن، دولت نه تنها میداند که کیها برندۀ لاتری اند (و چه مقدار)، بلکه این را نیز میداند که کیها داروهای سلامت روانی مصرف میکنند. اقتصاددانان دیوید سیسارینی، رابرت اوستلینگ، بجورن والاس و اریک لیندکویست با استفاده از این اطلاعات نشان دادند که که برندهگان لاتری کمتر داروی سلامت روانی استفاده میکنند، به ویژه داروهای ضد اضطراب. شواهد بیشتر که بردن لاتری منجر به فنا نمیشود، از یک مطالعۀ دیگر که در مورد برندهگان در فلوریدا صورت گرفته است، به دست میآید. این شواهد نشان میدهند که نرخ ورشکستهگی برندهگان لاتری با دیگران هیچ تفاوتی ندارد.
واضح است که بازیکنان لاتری نمیتوانند نمایندهگی از همۀ محرومان جهان کنند. اما دولت و سازمانهای خیریه در سراسر جهان مشغول انجام یک آزمایش طبیعیِ دیگر از طریق انتقال بیقید و شرط پول نقد میباشند ـ روشی که به طور فزاینده در ارایۀ کمک به فقرا از آن استفاده میشود، طوری که در آن پول نقد به طور مستقیم به خانوادهها بدون هیچ پیششرطی ارسال میشود. منطق پشت این روش، در مقالۀ اخیر مجلۀ فارن پالیسی توسط کریستوفر بلاتمن و پال نایهاوس توضیح داده شده است و آن اینکه خانوادهها نیاز های خود را بهتر میدانند، پول نقد میتواند این نیاز ها را خوبتر برآورده کند (نه حیوانات و یا مواد غذایی). در یک برنامۀ معمولی به تمام خانوادههای یک روستای واجد شرایط پول نقد توزیع میشود. از آنجا که کمتر کسی حاضر به نپذیرفتن پول میشود، دریافت کنندهگان میتوانند نمونهیی از این بخشِ جامعه باشند.
برای درک بهترِ اثرات پول نقد روی سلامت روانی، جرمی شاپیرو، که در حال حاضر در دانشگاه پرینستون مشغول پژوهش است، و من در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ تحقیقی را روی دو گروه از خانوادههای فقیر در کنیا انجام دادیم. یک گروه که شامل ۵۰۰ خانوار میشد، هر کدام در حدود ۷۲۰ دالر از نهادهای امدادرسان دریافت کردند، تقریباً معادل پنج ماه درآمد شان. گروه دیگر، شامل ۱۰۰۰ خانوار، هیچ چیزی دریافت نکردند. هنگامی که یک سال بعد از آنها در مورد زندهگیشان پرسیده شد، اعضای گروه نخست به تناسب گروه دومی شادی قابل توجه و رضایت از زندهگی خود نشان دادند. نرخ استرس و افسردهگی نیز در میان گروه اول افت داشت. برای تثبیت درستی جوابهایی که این افراد به پرسشهای ما میدادند، سطح کورتیزول، هورمون استرس، شرکتکنندهگان را پیش و پس از دریافت پول اندازهگیری کرده بودیم. یافتههای ما نشان داد که پرداخت پول نقد ـ به ویژه به زنان ـ مقدار کورتیزول را کاهش میدهد.
Comments are closed.