کری این‌بار با چه پیـامی به افغانستان آمد؟

گزارشگر:احمــد عمران - ۱۸ اسد ۱۳۹۳

زمان‌بر شدنِ روند بررسیِ آرای انتخابات و ایجاد اختلافاتِ تازه بر سرِ فهمِ توافقِ سیاسی و تشکیلِ دولتِ وحدتِ ملی، یک بار پای کسی را وارد مسایلِ انتخاباتِ کشور کرد که به بن‌بست‌شکنِ انتخابات شهره شده است.
جان کری وزیر خارجۀ امریکا که نزدیک به یک ماه پیش به منظورِ حلِ اختلاف‌های ناشی از اعلامِ نتایج اولیۀ انتخاباتِ دور دومِ سال روان به کابل آمد، موفق شد بن‌بستِ به‌وجود آمده در انتخابات را پایان دهد و توافق‌هایی را میان دو دستۀ انتخاباتی به میان آورد. mnandegar-3بر اثر پادرمیانی‌های آقای کری و یان کوبیش نمایندۀ دبیرکل سازمان ملل متحد در افغانستان، دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری به توافقِ تخنیکی و سیاسی میانِ خود دست یافتند. توافق تخنیکی به معنای بازرسیِ صد در صدِ آرای انتخابات و جدا کردنِ آرای پاک از ناپاک، و توافق سیاسی به معنای مشارکتِ هر دو دستۀ انتخاباتی در یک دولتِ جدید به نام دولت وحدتِ ملی.
از آن‌جایی که هر دو توافقِ انجام‌شده میان دسته‌های انتخاباتی، از ابهام‌های ناشی از شتاب‌زده‌گی متأثر ‌بود، به‌زودی اختلاف‌های تازه میان‌ِ تیم‌ها رونما شد؛ اختلاف‌هایی که در آغازِ امر هیچ‌یک از دسته‌های انتخاباتی نمی‌خواستند به موجودیتِ آن‌ها به گونۀ صریح اعتراف کنند، ولی رفته‌رفته با پُررنگ شدنِ این اختلافات که باعث توقفِ روند بازرسی آرا شد، یک بارِ دیگر توجه‌ها به نواقصِ توافق‌های انجام‌شده برگشت. پرسشِ اصلی که ذهن‌ها را وسواس‌گونه به مبارزه می‌طلبد، این بود که چه مواردی در توافق‌ها وجود دارند که دسته‌های انتخاباتی را به نزاع‌های تازه سوق داده‌اند.
ظاهراً فهمِ هر دو دستۀ انتخاباتی از نوع بازرسیِ آرا در عرصۀ توافقِ تخنیکی و ایجاد دولت وحدتِ ملی در عرصۀ توافق سیاسی، عامل تنش‌های تازه عنوان شدند. حال اما چه‌گونه پای جان کری یک بارِ دیگر وارد میدانِ انتخاباتِ افغانستان شد؟
این مسأله البته فربه‌تر از توافق‌های انجام‌شده و شکستنِ بن‌بست سیاسیِ انتخابات می‌تواند باشد؛ زیرا خلق بحران در روند انتخابات به گونه‌یی اتفاق افتاد که رد پای بسیاری از بازیگرانِ داخلی در آن هویدا شد.
بحران انتخاباتِ افغانستان با بسیجِ تقلب به نفعِ یک تیمِ مشخص از مراجع قدرت، چیزی نبود که بتوان با آن به‌ساده‌گی دست‌وپنجه نرم کرد. تقلب‌های سازمان‌یافته و گسترده، انتخاباتِ افغانستان را از هویتِ اصلیِ آن خارج و به روندی غیردموکراتیک و غیرمشروع مبدل کرد. افشای تقلب‌های انتخاباتی که نشان‌گر دخالتِ مهم‌ترین و تأثیرگذارترین کارگزاران در عرصۀ انتخابات بود، واکنش‌های تندی را به دنبال آورد. این واکنش‌ها از اعتراض‌های نهادهای صنفیِ ضد تقلب آغاز شد و تا راهپیمایی‌های خیابانی ادامه پیدا کرد؛ اعتراض‌هایی که می‌توانست به گونه‌یی افغانستان را وارد فاز جدیدی از بحرانِ سیاسی کند.
متأسفانه رییس‌جمهوری افغانستان هم که خود به بخشی از معضلِ انتخابات بدل شده است، از آغاز بحرانِ انتخابات تا به امروز نقشِ نظاره‌گر و در برخی موارد چهرۀ دخیل در تقلب‌های سازمان‌یافته را داشته است. آن‌چه را که آقای کری انجام داد، به طریقِ اولی باید شخص رییس‌جمهوریِ کشور صورت می‌داد و نه یک مقام ارشد امریکایی.
آقای کرزی همواره از نقض حاکمیتِ ملی انتقاد کرده، ولی خود عامل اصلیِ نقض حاکمیتِ ملی بوده است. یک نکتۀ مهم را در همین‌جا روشن کنیم که دخالتِ امریکا در مسالۀ انتخاباتِ افغانستان، چیزی نبود که به خواستِ تیم اصلاحات و همگرایی انجام شده باشد. بن‌بستِ انتخابات و مشکلات ناشی از آن، ضرورتِ پادرمیانی را به‌وجود آورده بود و می‌توانست بهترین فرصت برای آقای کرزی باشد تا به عنوان زعیم ملی، این نقش را بازی می‌کرد. ولی از آن‌جایی که آقای کرزی خود بخشی از معضلِ انتخابات افغانستان است، ترجیح داد که به جای حل بحران، به عمیق‌تر شدنِ آن به دلایلِ شخصی کمک کند.
آقای کرزی از آغاز هم در پی باز کردنِ گرهِ انتخابات نبود؛ او خود گره را به‌وجود آورده بود و فکر می‌کرد و حالا هم فکر می‌کند که بحرانِ انتخابات می‌تواند حضور او را برای مدتی دیگر در سکان رهبریِ کشور حفظ کند.
خلاف آن‌چه که آقای کرزی بر انتقال به‌موقعِ قدرتِ سیاسی تأکید می‌ورزد، در عمل خواهانِ به درازا کشیده شدنِ اعلام نتایج و خلق بحران در انتخابات است. زیرا خلق بحران و تنش می‌تواند به اهدافی که او برایش تعریف کرده، کمک رساند.
پای یک مقامِ ارشد امریکایی به دلیل همین وضعیت، وارد انتخاباتِ افغانستان شد. اگر افرادی از سرِ غرض‌ورزی و یا عدم آگاهی، به موارد دیگر اشاره می‌کنند، چنین مواردی عینیت ندارند و خلاف واقعیت‌های موجود اند.
سفر آقای کری با همۀ خوش‌بینی‌هایی که در پی داشته، نباید به عنوان راه‌حلِ نهایی پنداشته شود. راه‌حل نهایی در اختیارِ جامعۀ افغانستان و تیم‌های انتخاباتی است. وقتی دو تیم نمی‌توانند روی مکانیزم عملیِ بازرسیِ آرا و تشکیل دولت وحدتِ ملی به توافق برسند، نباید انتظار داشت که دیگران چنین معضلی را حل کنند.
بخشی از معضلِ موجود در انتخابات افغانستان، نهادهای فعلی و ارگ ریاست‌جمهوری کشور است. تا زمانی که این نهادها نخواهند به نقش پویای خود برای حلِ مشکل انتخابات برگردند، معضل هم‌چنان حل‌ناشده باقی خواهد ماند. پادرمیانی‌ها می‌توانند به صورتِ مقطعی شرایط گفت‌وگوهای سازنده را فراهم کنند؛ ولی در درازمدت حل قضایا به خودِ نهادهای افغانستان مربوط می‌شود و تا زمانی که اراده برای حلِ مشکلات وجود نداشته باشد، بدون تردید گره انتخابات بازنکردنی باقی می‌ماند.
آقای کری حداقل گام‌های نخستین را برای حلِ بحرانِ انتخابات برداشت و حالا زمانِ ادامۀ گفت‌وگوها توام با شکیبایی و عقلانیت میانِ نهادها و تیم‌های انتخاباتی است. سوءبرداشت‌ها از وضعیتِ موجود و توافق‌های حاصل شده، تنها نشان‌گرِ کج‌فهمی و عدم اراده برای حلِ بحران به‌وجود آمده از راه گفت‌وگو و راه‌های مسالمت‌آمیز است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.