گزارشگر:نثاراحمد فیضی غوریانی ـ عضو مجلس نمایندهگان - ۱۸ اسد ۱۳۹۳
هشدارهای پاکستان از حملۀ نظامی به افغانستان به بهانۀ حمایت از گروههای تروریستی، اتهامی خطرناک و گمراهکننده به کشوریست که خود سالها قربانیِ تروریسم بوده و همین حالا نیز قربانی میدهد.
گزارشهای موثق نشان میدهند که هر روز دهها تن در افغانستان به شیوههای مختلف قربانیِ تروریسمِ کور میشوند. جنایتکارانِ تروریست به بهانۀ حضور سربازانِ ناتو در افغانستان، در حالی تنور جنگ علیه مردمِ افغانستان را داغ نگه داشتهاند که حمایتهای منطقهیی و بهخصوص حلقاتِ مشخصِ نظامی و سیاسیِ پاکستان را با خود دارند. بخشهایی از خاک پاکستان، محلِ آموزش و اسکانِ امنِ گروههای تروریستی است و این گروهها در پناه چنین حمایتهاییست که همچنان میتوانند به جنگ و آدمکشی در افغانستان ادامه دهند.
در اینکه مردمِ افغانستان قربانیِ تروریسماند، اصلاً نمیتوان شک ورزید؛ ولی مشخص نیست که مقامهای پاکستانی بر اساسِ کدام اسناد و شواهد، اتهام بزرگِ حمایت از تروریسم را به مردمِ ما وارد میکنند. اعلامیۀ تهدیدآمیزِ اخیرِ وزارت خارجۀ پاکستان که واکنش تندِ مقامهای کشور را در پی داشت، در قاموس دیپلماسی و روابط میان کشورها، تعریفی جز دخالتِ آشکار در امور داخلی کشورِ دیگر و زیرپا گذاشتن اصولِ حُسنِ همجواری نمیتواند داشته باشد. در بخشی از این اعلامیه چنین آمده است: «پاکستان مجدداً اتهامات افغانستان در مورد دست داشتن در حملات تروریستی، همکاری با شورشیان و حملات توپخانهیی به خاکِ افغانستان را رد میکند و آن را خلاف تعهد پاکستان در امرِ مبارزه با تروریسم و حُسن همجواری با همسایههای خود میداند».
اما این دیدگاه دقیقاً در تناقضِ مستقیم با عملکردِ پاکستان در برابرِ تروریسم قرار میگیرد. دولت پاکستان، مبارزه با تروریسم را ضمن اینکه جدی تلقی نکرده، در پشتیبانی از گروههای تروریستی و تندرو نیز قرار داشته است. اسناد موجود در شورای امنیتِ افغانستان و حضور صدها شورشیِ پاکستانی در جنگ حصارکِ ولایت ننگرهار که از چشم ناظران بینالمللی نیز به دور نمانده، گواه روشنِ سیاستهای تروریستمحورانۀ دولت پاکستان میتواند باشد.
پاکستان در مبارزه با تروریسم، خلاف ادعای موجود در اعلامیۀ وزارتِ خارجۀ خود عمل کرده است. جنگ افغانستان یک جنگِ داخلی نیست، هرچند نمیتوان منکر بعد داخلیِ آن شد؛ ولی ابعاد بزرگترِ این جنگ در منطقهیی بودنِ آن است. جنگی که دستکم در سیزده سال گذشته، آدرسهای مشخص داشته و حامیانِ آن توانستهاند برنامههای استراتژیکِ خود را در ترغیب به شورشگری در افغانستان دنبال کنند.
در بخش دیگرِ اعلامیۀ وزارت خارجۀ پاکستان گفته شده، تروریسم دشمنِ مشترک در منطقه است و توصیه شده که برای از بین بردن این دشمنِ مشترک، تلاشهای هماهنگ باید صورت گیرد. این درخواست ـ اگر حافظۀ سیاستمدارانِ پاکستانی یاری کند ـ سالها پیش در بستههای پیشنهادیِ دولتِ افغانستان به رهبرانِ آن کشور ارایه شد و بارها نیز بر آن تأکید صورت گرفت. آنچه را که امروز پاکستان به عنوانِ توصیه به آن چنگ میاندازد، نه تنها طرحِ آن کشور نیست، بل با آن بارها مخالفت هم کرده است. اگر دولت پاکستان تروریسم را دشمن مشترک میدانست، پس چرا پایگاههای شورشیان و تروریستها در خاکِ آن کشور پهن شده است؟
برای دولتمردانِ پاکستانی تا به امروز تروریست و شورشی مسلح، دشمن نبوده و پس از اینهم گمان نمیرود با توجه به عمقِ استراتژیکِ این کشور، به دشمن تبدیل شود. و اما نکتۀ مهم در خصوصِ هشدارهای نظامی پاکستان، ضعفیست که هم در دستگاه دیپلماسیِ کشور و هم در نهادهای دفاعی در برابرِ آن نشان داده میشود. معلوم نیست که چرا دولت افغانستان اینهمه با طمأنینه و ابزارهای نرم میخواهد در برابرِ فشارهای پاکستان واکنش نشان دهد؟
بخش سوالبرانگیز مسأله، به ارادۀ دولت در واکنش به تعرضاتِ پاکستان و جهانی کردنِ این قضیه مربوط میشود. پاسخ به حملاتِ نیروهای پاکستانی در بخشهای شرقی و جنوبیِ کشور اگر از توان نظامیان ما خارج است، ولی طرح مسأله به عنوان تعرضِ مستقیمِ دولتِ پاکستان به حریمِ یک کشورِ مستقل در نهادهای بینالمللی میتوانست انجام شود. من یک نوع خاموشیِ ابهامآمیز در این مسأله از سوی دولتمردانِ کشور احساس میکنم که میتواند باعث تشدید حملاتِ پاکستان به خاک افغانستان شود.
رهبران دولتِ افغانستان میتوانند بهسادهگی مجاری و گزینههای مختلف را برای حلِ مشکلِ تروریسم با دولتِ پاکستان جستوجو کنند. این گزینهها تنها بهراه انداختنِ سروصداهای رسانهیی نیست و نباید هم محدود به این گزینه شود. ما حق داریم برای پاسداری از حریم خود، از گزینههای مشروع و درخور استفاده کنیم، نه محدود به دیپلماسی و نه هم محدود به وسایل نظامی؛ بل هر کدام در جای خود ـ زمانی که آنها را مشروع و درخور تشخیص دهیم ـ قابلیتِ استفاده را دارند.
Comments are closed.