استاد برهان‌الدین ربانی؛ اسلام‌شناس و سیاستگرِ ژرف‌اندیش

گزارشگر:دکتر شمس‌الحق آریانفر - ۲۸ سنبله ۱۳۹۱

استاد برهان‌الدین ربانی در سال ۱۳۱۹ خورشیدی در فیض‌آباد، مرکز ولایت بدخشان، زاده شد. در سال ۱۳۲۶ در حالی که هفت سال داشت، شامل مکتب متوسطه فیض‌آباد گردید. دوره ابتداییه و متوسطه را به عنوان شاگرد ممتاز و درجه اول سپری کرد. در سال ۱۳۳۵ به صنف نهم مدرسه ابوحنیفه کابل که در آن‌زمان دارالعلوم شرعیه یاد می‌شد، شامل گردید. در ۱۳۳۹ بعد از این‌که مدرسه را با درجه عالی به پایان رسانیده بود، شامل دانشکده شرعیات دانشگاه کابل گردید. در سال ۱۳۴۲ با درجه اول، فراغت یافت و نظر به استعداد برترش نسبت به سایرین، بلافاصله به حیث استاد در دانشکده شرعیات پذیرفته شد. در سال   ۱۳۴۵ بعد از دوسال تدریس، جهت ادامه تحصیل به جمهوری عربی مصر رفت و شامل دانشگاه الازهر شد. در سال ۱۳۴۷ در رشته فلسفه و عقیده اسلامی، مدرک ماستری خود را به‌دست آورد. بلاوقفه برای دکترا ثبت نام کرد. رساله دکترای خود را زیر عنوان “جنبه‌های علمی و فلسفی زنده‌گی عبدالرحمن جامی”  ثبت نمود. در سال ۱۳۴۹ جهت تحقیقات علمی به دانشگاه انقره رفت. این دوره تحقیق و پژوهش سه ماه به درازا کشید. در همین دوره با زبان ترکی نیز آشنایی حاصل کرد. استاد ربانی به زبان‌های فارسی دری، پشتو و عربی، نویسنده و خطیب توانا بود؛ هم‌چنان که به زبان های اردو و انگلیسی نیز تکلم می‌نمود. (۱)
استاد بعد از کودتای داوود خان کشور را ترک کرد و مدت ۱۸ سال، جهاد ملت افغانستان را بر علیه کمونیست‌ها و ارتش سرخ رهبری کرد. با پیروزی جهاد، رییس دولت افغانستان شد و حدود ده‌سال در بحرانی‌ترین لحظات، کشور را رهبری کرد.

پژوهش و آثار
استاد ربانی به یک اسلام‌شناس و متفکر اسلامی، صاحب قلم توانا، تحلیل ژرف و پژوهش استوار و عمیق است. این ویژه‌گی با کار وتحقیق مداوم و آگاهانه از آغاز جوانی، حاصل گردیده است.
نخستین آفریده‌های علمی و پژوهشی استاد، به گونه مقالات تحقیقی هستی یافت که در طول حیات سیاسی و ادبی ایشان ادامه داشت. نگرشی بر مجلات الفلاح، پیام حق، نیاد، عرفان، ادب، وژمه، ژوندون، لمر، شرعیات، گهیح، ما را به این نبشته‌ها رهنمایی می‌کند. امید است که روزی این مقالات گردآوری و چاپ گردند.
بخشی دیگر از نوشته‌های استاد با مدیریت در مجله شرعیات پیوند دارد. زمانی که مجله شرعیات به عنوان ارگان نشراتی دانشکده شرعیات در سال ۱۳۴۹ تأسیس شد، استاد ربانی به عنوان استاد و نویسنده مطرح، مدیریت آن را به دوش گرفت. در آغاز بیشترین بخش محتویات این مجله توسط استاد آماده می‌شد. مقالات استاد در مجله شرعیات، مبین دید ژرف، پویایی و بالنده‌گی پژوهش‌های ایشان است.

کتب و رسالات:
۱ـ تیوری سیاسی اسلام: این رساله را استاد ربانی زمانی که تازه به استادی شرعیات پذیرفته شده بود و در ضمن عضو دیپارتمنت تحقیق دانشگاه بود، نوشت.
۲ـ تشریح عقاید معتزلی: این کتاب نیز در همکاری با بخش تحقیق دانشگاه، زمانی که هنوز به تحصیلات عالی نرفته بود، نوشته شده است.
۳ـ ترجمه جزء اول «فی ظلال القران»: استاد ربانی در سال ۱۳۵۲ جزء اول تفسیر «فی ظلال القرآن» را زیر عنوان «در سایه‌های قرآن» ترجمه نمود که به مناسبت میلاد پیامبر (ص) در کابل چاپ گردید.
۴ـ نشانه‌های راه: این کتاب نیز ترجمه‌یی است از کتاب سید قطب به نام “معالم فی الطریق”
۵ـ اسلام و کمونیسم
۶ـ فاجعه ۲۶ سرطان و سیمای زعامت داوود خان
۷ـ داوود خان در گذشته ننگین، حاضر جنایت‌بار و مستقبل هولناک
۸ـ چه نوع مبارزه؟
۹ـ پیغام شهید که به مناسبت شهادت انجنیر حبیب‌الرحمن شهید ارایه و نشر گردید.
۱۰ـ اصول بحث و تحقیق از نظر اسلام
۱۱ـ یادی از استاد غلام‌محمد نیازی که درباره زندگی و شخصیت و اندیشه‌های پوهاند نیازی تحریر یافته است.
۱۲ـ اصول تربیت در اسلام
۱۳ـ استقلالیت انقلاب
۱۴ـ آموختنی‌هایی در مسیر انقلاب اسلامی
۱۵ـ در دوره جهاد، مقالات تحقیقی و سیاسی استاد ربانی در مجلات محیط هجرت که از سوی جمعیت اسلامی نشر می‌گردید، بازتاب یافته است؛ از جمله در نشریاتی چون: میثاق خون، لوای اسلام، مجاهد، مرصدجهاد، المومنات، المجاهدون، سیمای مجاهد، صوت الجهادی، غازی ، د جهاد پلوشه، د جهاد هنداره و غیره. (۲)

استاد ربانی و سیاست
ذهن برتر، دید ژرف، علایق دینی و اجتماعی، استاد ربانی را از کودکی به مسایل اجتماعی و به سیاست راغب ساخت.
استاد می‌گفت: «عشق به دین، ارزش‌های دینی و عشق به مردم، از دوران کودکی در فکر و احساس من وجود داشت. در آن روزهایی که مادرکلانم این شعر “عارف چاه‌آبی” را زمزمه می‌کرد: «واحسرتا که ملک بخارا خراب است / دین شد ذلیل و دشمن دین کامیاب شد…» می پرسیدم: بخارا کجاست؟ می‌گفت: بخارا سرزمینی بود که مسلمان‌ها در آن‌جا زنده‌گی می‌کردند. در آن‌جا علمای دین درس می‌خواندند. پدرکلان‌های تو هم در آن‌جا درس خوانده بودند، برخی آن‌ها به‌دست بلشویک‌ها شهید شدند.
بزرگتر که شدم، افکار و مسایل جدیدی را شنیدم… در آن زمان در آن گوشه دورافتاده کشور، کتاب‌ها و مجلاتی از حزب توده ایران می رسید… مجلات را ورق می‌زدم و می‌خواندم. از پاره‌یی اصطلاحات و مفاهیم آن سردر نمی‌آوردم… از آن روزها بود که جوانه‌های اندیشه سیاسی در فکر من ایجاد شد و در ذهنم پرسش‌ها و طرح‌هایی به میان آمد. بعدها به مدرسه ابوحنیفه آمدم. در صنف دهم در یکی از کنفرانس‌های میلاد پیامبر اشتراک کردم… در پایان، رییس کنفرانس وفی الله سمیعی … همرایش که بعدها دانستم عبدالحکیم شرعی جوزجانی است… مرا دعوت کرد تا در فعالیت‌های اسلامی شرکت کنم. برای بار اول بود که من این سخنان و افکار را می‌شنیدم. می‌گفتم در مورد پیشنهاد آن‌ها فکر خواهم کرد.» (۳)
بعدها وقتی مرحوم استاد نیازی به حیث استاد در فاکولته آمد و ما هنوز شاگرد صنف یازده و دوازده بودیم ، فعالیت های سیاسی شدت بیشتر کسب کرد و هسته‌هایی ایجاد گردید. استاد ربانی در مورد تشدید فعالیت‌های سیاسی در آن روزگار می‌گوید:
همسایه شمالی ما، اتحاد شوروی… با ایدیولوژی مرگبار مارکسیسم و با خواسته‌های سلطه‌جویانه تصمیم داشت نفوذ خود را در کشورهای دیگر از جمله افغانستان از طرق گوناگون برقرار سازد. در همین راستا دوران صدارت داوود ما شاهد یک سلسله تحولات به نفع اتحاد شوروی بودیم… احزاب و گروه‌ها به فعالیت آغاز کردند که فعالیت‌های آن‌ها در جهت منافع و سیاست‌های اتحاد شوروی صورت می‌گرفت. مداخلات اتحاد شوروی و تحولات ناشی از آن در میان مردم افغانستان که دارای گرایش‌های نیرومند دین‌داری و استقلال‌طلبی می‌باشند، حساسیت به میان آورد. این وضعیت استاد ربانی را که جوان بادرک و باهوشی بود، به مبارزه کشاند.
زمانی که در ۱۳۳۹ شامل دانشگاه شد. با وجود محدودیت فعالیت‌های سیاسی در محیط دانشگاه، تب‌وتاب بحث‌های سیاسی گرم بود. استاد ربانی برخلاف بسیاری از جوانان دانشگاهی که فریفته دستاوردهای شوروی و چین گردیده بودند، مبارزه اسلامی را در جهت بیداری مردم مسلمان افغانستان آغاز نمود.
در سال ۱۳۴۲ استاد ربانی به حیث استاد در دانشگاه، شامل وظیفه شد. در این دوره بود که داوود از نخست وزیری مستبدانه، کنار رفت، فضای سیاسی کشور باز شد و احزاب سیاسی، (بیشتر احزاب چپی) یکی پی دیگری ظهور نمود. در این دوران، استاد غلام‌محمد نیازی، استاد محمد موسی توانا، استاد برهان‌الدین ربانی، استاد عبدالرب رسول سیاف، جنبشی را بنیاد گذاشتند که به‌نام جمعیت جوانان مسلمان و یا جمعیت اسلامی افغانستان خوانده می‌شد.
بعد از دو سال استادی، جهت تحصیل بیشتر به مصر رفت، در آن‌جا با حرکت‌های اسلامی آشنایی بیشتر یافت و تحقیقات را ادامه داد تا آن‌جا که در جامعه‌الازهر مصر به عنوان یک اسلام‌شناس معرفی گردید.
زمانی که در ۱۳۴۷ از مصر برگشت، از طرف شوری عالی جمعیت اسلامی افغانستان، به رهبری و سازماندهی دانشجویان دانشگاه کابل برگزیده شد. بر اساس کوشش‌ها و مساعی خسته‌گی ناپذیرش، استاد در شورایی که در حمل ۱۳۵۲ هجری خورشیدی برگزار شد، به حیث آمر جمعیت اسلامی افغانستان تعیین گردید، و همه جوانان پیشتاز و کدر رهبری جمعیت حتا استاد بزرگ و مجاهد و موسس نهضت اسلامی افغانستان، پروفیسور غلام‌محمد نیازی در این انتخاب سهم داشت و بل استاد بیعت کردند… . (۴)
زمانی که داوود خان در ۲۶ سرطان به قدرت رسید، با همیاری افراد چپ به ویژه پرچمی‌ها به سرکوب نهضت وجوانان مسلمان آغاز نمود. شماری از اعضای نهضت زندانی و شهید شدند. استاد ربانی نیز کشور را به سوی قبایل آزاد، ترک نمود. در پاکستان مقیم شد و با یاری جوانان نهضت اسلامی که مهاجر شده بودند، در بیداری و سازماندهی مردم علیه نظام مستبد  داوود خانی ادامه داد. استاد ربانی می‌گفت:
ما در آغاز سعی کردیم با داوود خان صحبت کنیم و به وی اطمینان دهیم که ما نقشه براندازی نظام را در سر نداریم. تعدادی از استادان به رهبری استاد نیازی با داوود خان ملاقات کردند… گمان می‌شد داوود خان علاقه‌مند است یک زمینه همکاری و مشارکت به میان بیاید، اما به‌‌رغم تلاش های ما، او در این جهت نتوانست کاری انجام دهد. بالاخره ما به این نتیجه رسیدیم که داوود خان دیگر یک روکش است و چهره‌یی است که در ظاهر، زمام امور را به‌دست دارد. اما گروه دیگری هست که برنامه‌ریزی می‌کند و قدرت واقعی را در اختیار دارد. این گروه کمونیست‌ها بودند که از اتحاد شوروی هدایت می‌گرفتند. نهضت اسلامی نمی‌توانست در برابر این جریان‌ها بی‌تفاوت باشد (۵)

استاد ربانی و جهاد:
نقش و ارجمندی رهبر، در شرایط حاد و زمانی که بن‌بست‌های سیاسی واقع می‌شود، بیشتر روشن می‌گردد. شرایط حساس جامعه ما بعد از ظهور داوود خان که با بسیاری نیروهای چپ به سرکوب مسلمانان بیدار پرداخت، آغاز گردید. کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ حزب کمونیست خلق را به قدرت رساند و رویداد ۶ جدی ۱۳۵۸ پای سربازان سرخ را به افغانستان کشاند، وضعیت افغانستان داغ تر شد و نهضت، ناگزیر به جهاد مسلحانه دست یازید. استاد ربانی در همه این دوره‌ها با خرد  والای سیاسی، ملت و نیرو های مبارز اسلامی را به خوبی رهبری کرد. کارکردهای خردمندانه استاد ربانی در این دوره، برتری او را نسبت به دیگران به نمایش می‌گذارد. ایشان با رهبری خردمندانه، اقشار، اقوام، طبقات و مذاهب مختلف را در جهاد نجات و آزادی، به دور حزب جمعیت اسلامی کشاند. مردم افغانستان جمعیت را بستر مناسب و بایسته خود می‌دانستند. در جمعیت همه اقوام کشور عضویت داشتند. برادران تشیع در آن خود را راحت احساس می‌کردند و حتا هندوها نیز عضویت جمعیت را داشتند. سیاست معتدل رهبری جمعیت، آن را به گسترده‌ترین حزب در کشور تبدیل نمود.
استاد ربانی جمعیت را بستری ساخت که صدها و هزارها جوان روستایی و بی‌نام‌ونشان، به شخصیت‌های شخیص تبدیل گردیدند و امروز در هر عرصه‌یی، حضور آنان محسوس است. هم‌چنین نقش استاد ربانی در معرفی و جهانی ساختن مساله افغانستان، بارزتر از هر رهبر دیگر است. در شرایطی که فراوان شخصیت‌های ملی نظام قبلی، در سایه غرب جا خوش کرده بودند، و در حالتی که  شماری از رهبران جهادی بدون اجازه دستگاه‌های استخباراتی یارای حرکت و تصمیم را نداشتند، استاد ربانی در مواردی یک‌تنه و با وجود انواع فشارها، حرکت‌های بزرگ را آغاز کرد و در جهانی ساختن انقلاب گام برداشت.
در سال ۱۹۸۰ زمانی که روس‌ها در کشور داخل شده بود، استاد ربانی به نماینده‌گی از همه گروه‌های اسلامی در کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی منعقده اسلام‌آباد شرکت کرد. با سخنرانی مستدل، مداخله شوروی را تجاوز علیه اسلام و سرزمین‌های اسلامی خواند و از جهان اسلام و کشورهای آزادی‌خواه جهان، خواست که رابطه خود را با شوروی و رژیم دست‌نشانده‌اش قطع نمایند. در سال ۱۳۶۵ جهت دیدار با رونالد ریگان، رییس‌جمهور امریکا، و زمینه‌سازی مطرح ساختن گسترده جهاد در مطبوعات جهان و امریکا، به ایالات متحده امریکا سفر کرد. این سفر در آن روزگار و در میان اوج تبلیغات مخالفان، خرد و شهامت استاد ربانی را به نمایش گذاشت. در راستای وحدت و اتحاد اسلامی مجاهدان، صمیمانه اقدام کرد و در سال ۱۳۶۷ در یک ابتکار بزرگ، پیشگام اتحاد اسلامی افغانستان شد.
در سال ۱۳۶۷  به نماینده‌گی از اتحاد اسلامی مجاهدین، با روس‌ها مذاکره آغاز کرد. و بالاخره در همین راستا بود که در سال ۱۳۷۰ در راس هیات تنظیم‌های جهادی به مسکو سفر نمود. این سفر نیز توانایی استاد ربانی را به نمایش گذاشت و روس‌ها او را سیاست‌مدار ورزیده افغانستان لقب دادند.
خرد والا و نبوغ سیاسی استاد ربانی در مذاکره با امریکا و شوروی، امروز درک می‌گردد؛ در حالی‌که در آن روزگار، ذهنیت‌های محدود بسیاری، آن  را جرم می‌دانستند.
استاد ربانی در سال ۱۳۷۱ رییس دولت اسلامی افغانستان شد و در حدود یک دهه، در بحرانی‌ترین شرایط، در حالی که طالبان، استخبارات منطقه و کشورهای جهان از هیچ‌گونه توطیه دریغ نکردند، کشتی این کشور طوفانی را راهنمایی کرد.
در سال ۱۳۸۰ بعد از اجلاس بن، استاد ربانی به عنوان رییس‌جمهور برحال، قدرت را انتقال داد. این انتقال قدرت از شاهکار‌های سیاسی استاد ربانی است. غرب شراط را به گونه‌یی آورده بود که همه افغان‌ها فکر می‌کردند سعادت در عقب دروازه‌های افغانستان آمده است. باید نیروهای جهانی بیایند. مخالفت با این روند نزد عامه مردم که از واقعیات زیاد آگاه نبودند، سوءتفاهم ایجاد می‌کرد. استاد قدرت را تسلیم داد، اما خود تسلیم نشد، جهاد را تسلیم نکرد و به ارزش‌های آن پشت ننمود.
صف‌آرایی در برابر قدرت‌های بزرگِ جهانی و اعتقاد به شکستِ ابرقدرت‌ها در حالی که فراوان روشن‌فکران مُدرن فقط به تسلیمی می‌اندیشیدند، و در نتیجه، شکستِ ارتش سرخ و زوال نیروهای مهاجم منطقه‌یی که در تبانی با قدرت‌های جهانی خیال سیطره بر این خاک را داشتند، افتخاری‌ست که در کارنامه استاد ربانی بر رواق تاریخ حک خواهد بود.
سرچشمه‌ها:
۱ـ احزاب سیاسی افغانستان، جلد دوم، زمستان ۱۳۸۴، کابل ص۸۲۶
۲ـ دانشنامه ادب فارسی، جلد سوم، حسن انوشه، تهران، ۱۳۷۸، واژه ربانی، ص۴۲۴
۳ـ مجاهد جریده، شماره ۲، دوره۶، سال ۷، ۱۵ جوزای ۱۳۸۷
۴ـ دانشنامه ادب فارسی، همان
۵- مجاهد، همان.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.