احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۸ سنبله ۱۳۹۱
به همین سادهگی یکسال از شهادت جانگداز رهبر جهاد، مقاومت و صلح افغانستان گذشت. شهادتی که بسیاریها آن را پایان گفتوگوهای صلح خواندند و اعلام جنگِ طالبان.
شامگاه ۲۹ ام سنبلۀ سال گذشته، در اوج خوشبینیهای گفتوگوهای صلح، طالبان با به شهادت رساندنِ رهبر صلح، پاسخی روشن و خونینی به برنامه صلح حکوکت دادند و به تاکید اعلام کردند که ما با این حکومت گفتوگو نمیکنیم!
با شهادت رهبر شهید، چند مسالۀ مهم و بنیادین به میان آمد که به نحوی میتوانست باعث روشن شدنِ خطوط اساسیِ حکومت افغانستان گردد. چنانکه این پاسخ خونین و تبهکارانه، چند موضوعِ مهم را برای حکومت مشخص میساخت.
۱- دشمن مردم افغانستان، همان گروهیست که دریافت خیلی کاذب و دگماتیک از دین دارد و به جز از قرائت رسمی خودش، هیچ برداشت دیگری را نمیپذیرد. این دشمن، تا دندان مسلح است و درخواستهای نظام کنونی را با بمب و انفجار مشخص میکند.
۲- ثابت شد که یاوهگوییهای صلح، هیچ دردی را دوا نمیکند؛ چون درخواستِ صلح از کسی که مایۀ شر است و صلح را با خون پاسخ میدهد، عین حماقت است.
۳- تنظیم و تعیین سیاست دولت در برابر پاکستان، که به عنوان متهم اولِ این رویداد مطرح شد.
۴- مبارزۀ جدی با عناصر و گماشتهگان کشورهای همسایه از جمله پاکستان که موجب بروز این حادثه گردید.
انتظار میرفت که شهادت استاد باعث گردد حسابِ ما با برخی از این سیاستها و خطوط رفتاریِ حکومت تصفیه گردد و کشور بتواند یک گام مثبت به سوی آیندۀ بهتر بگذارد.
اما سوگمندانه نه تنها چنین نشد بلکه وضعیت، عکسِ این انتظارات پیش رفت. طوری که جناب آقای کرزی پس از شهادت استاد، برآشفته و احساساتی مقابل تریبونها حاضر شده و گفت که «هر قدر شما ما را بکشید، ما از صلح دست نمیکشیم.» حال آنکه توقع میرفت قضیۀ گفتوگوها پایانیافته اعلام شود. چنانکه جامعۀ جهانی نیز از این رویداد متاثر شده بود و پای خود را عقب کشید. ایالات متحده تا ماههای بعد ـ تا وقتی که رییسجمهور بار دیگر میل خود را در عمل به این گفتوگوها نشان نداده بود ـ از صلح یاد نکرد. اما جناب رییسجمهور برخلاف همۀ این شانسها، نه تنها که دست از گفتوگوهای صلح نکشید، که تا هنوز هم مردم افغانستان را در یک سردرگمیِ مفرط باقی گذاشته است. طوری که هیچ کس نمیداند دشمن واقعی مردم افغانستان کیها اند. حکومت تاهنوز جرات گرفتنِ نام طالبان و رهبر آنها را به عنوان دشمن ندارد، و همواره بهجای اینکه نقش درستی از این دشمن برای مردم ترسیم کند، آنها را برادر میخواند و در نهان و آشکار، از هیچ نوع ملاطفت و کمک به آنان دریغ نمیکند.
در نتیجه همینهاست که امروز طالبان جسورتر از گذشته عمل کرده و حتا خود را پیروز معرکه میخوانند. تا اندازهیی که امروز بر علاوۀ مردم افغانستان، جامعۀ جهانی نیز از این وضع، خسته و مایوس به نظر میرسد.
توقع دیگر این بود که موضع و جایگاه پاکستان در روابطش با افغانستان مشخص گردد. زیرا تحقیقات، از همان روزهای نخست نشان داد که طرح ترور رهبر شهید در کویته و بهواسطۀ شورای کویته ریخته شده بود و دستگاه استخباراتی پاکستان و حتا تا جایی حکومت سیاسیِ آن نیز از این موضوع خبر داشت. چنانکه موضعگیری مضحک پاکستان پس از فاش شدن جای طراحی و نقشۀ عملیات از سوی امنیت ملی افغانستان، خود بیانگر همین موضوع بود. اما با وصف اینهمه، حکومت افغانستان تنها برای یک ماه رابطهاش را با پاکستان تعریف کرد، آنهم زمانی که رییسجمهور به خاطر گریز از زیر فشار هواداران رهبر شهید، از خود احساسات بروز داد و پاکستان را گفت که بالای چشمت ابروست. پس از فروکش کردن احساسات مردم، دوباره همهچیز به حال اول برگشت و داستان خاله زنک بازیِ آقای کرزی و زرداری تاکنون ادامه دارد.
باید گفت که جناب رییسجمهور این پرونده را ـ به هر دلیلی که بوده ـ پیگیری نکرده است. بل او به جای این کار، سعی کرده با دادنِ امتیازاتی به نزدیکانِ استاد شهید، این غایله را به نوعی خاموش نگه دارد. بنابراین، خیلی مضحک به نظر میرسد که جناب آقای کرزی به جای انجامِ کارهای درستوحسابی و برآوردنِ انتظارات مردم، اکنون پس از گذشت یکسال از شهادت جانگداز رهبر مقاومت و صلح افغانستان، چین بر جبین انداخته و از جایگاه خالیِ ایشان اظهار تاسف میکند و بهجای اینکه مسوولیتهای مهمش را انجام دهد، در پی آن است که چهگونه مراسم یادبود استاد شهید را پرشکوه تجلیل کند.
Comments are closed.