گزارشگر:دانش پورشفیعی/ 20 اسد 1393 - ۱۹ اسد ۱۳۹۳
بخش نخست
آیا با وجود گرفتاریهای شغلی، اقتصادی و دست و پا زدن در زندهگی پُرتشنجِ جامعۀ امروز، اعضای خانواده در حال فاصله گرفتن از یکدیگر هستند؟ امروزه پدرها و مادرها سرشان شلوغ شده و کمتر به فرزندان خود توجه دارند. آیا اینگونه است؟ آیا آنها باید به جای توجه به موفقیتهای تحصیلی، به مسایل عاطفی فرزندانشان اهمیت دهند؟
چندی است انسجام و رابطۀ عاطفی میان اعضای خانواده با وجود وسایل ارتباطی نوین، تغییرات چشمگیری پیدا کرده و انزواجویی یا فردیتِ برخی خانوادهها در سطح جامعه افزایش یافته است. در گذشته، افراد حداقل برای صرف غذا در کنار اعضای خانواده مینشستند و با هم گفتوگو می کردند، اما اکنون با وجود وسایل ارتباطی، حتا در مراسم خانوادهگی و مهمانیها، افراد مشغول کار با موبایل یا وسایل ارتباطی جدیدشان هستند. بنابراین در خانوادهها موضوع فردیت بهنوعی تقویت شده است و مفهوم سنتی سرپرست که فردی است که باید الگوهای فرهنگی خود را به فرزندانش انتقال دهد یا شیوۀ برخورد و منش اجتماعی را به آنها بیاموزاند، دگرگون شده است.
امروزه با وجود وسایل ارتباطی نوین، کودکانی که سواد خواندن و نوشتن دارند نیز بلافاصله وارد این چرخه میشوند و شخصیتهایشان در این مسیر شکل میگیرد. از اینرو ضرورت بازنگری مفهومِ سرپرست احساس میشود.
شاید ۳۰ سال پیش مفهوم بدسرپرست معنا داشت، اما امروزه با وجود وسایل ارتباطی جدید، این مفاهیم تغییر کرده است. دیگر برخی کودکان با ورود به فضای آموزشی و مکتب و کسب دانش ارتباطی در این فضا پس از ورود به خانه، آن حرفشنویِ سابق را از خانواده و والدین ندارند و این گلایۀ بیشتر والدین و مایۀ تعجب خانوادهها شده است.
گسترش روزبهروزِ وسایل ارتباطیِ نوین و شبکههای اجتماعی مجازی، شرایطی را بهوجود آورده که کودکان کمسنوسال بهراحتی میتوانند وارد این فضاها شده و به عضویتِ این شبکهها درآیند. طبیعی است چنین فضایی روی نگاه این قشر تأثیر ویژهیی برجا میگذارد. در این راستا، باید محتاطانه عمل و رفتار کرد. در این میان، بحث انسجام اجتماعی، اهمیت دارد. چنانچه خانواده را به عنوان معیار تحلیل در نظر بگیریم، امروزه آسیبپذیر است و یکی از دلایل آن، فضای مجازی به ویژه برای نسل جدید است که با وجود تلیفونهای هوشمند و انترنت در همه حال همراه افراد است.
Comments are closed.