بخش دوم 

۳ـ دخترخانم‌های معلم
من یکی از آن‌ها را می‌شناسم. او مثل یک وجدان آگاه «اکسترنال» است که به من وصلش کرده باشند: مدام مسایل و باید و نبایدهای بهداشتی، روان‌شناختی، علمی، اجتماعی، سلامت، تغذیه و خلاصه هر چیز دیگری که راجع به آن مطالعه‌یی داشته را به من گوش‌زد می‌کند.
او مرتب یادآوری می‌کند که موقع ظرف شستن، بهتر است دستکش بپوشم، موقع رد شدن از خیابان خیلی احتیاط کنم، بزرگ‌ترها را نباید به اسم کوچک صدا کنم، کلم بروکلی برای سلامتی‌مان خیلی خوب است، چت کردن کارِ بدی است، موقع کار با کمپیوتر باید صاف نشست، و هیچ‌وقت نباید از چراغ قرمز رد شد! و خدا نکند که من بخواهم دست از پا خطا کنم و این دستورها را نادیده بگیرم، مثلاً خدای ناکرده بروم سینما و پفک و چیپس بخورم!
البته او خیلی دختر خوب و شایسته‌یی است، اما هیچ‌وقت نمی‌توانم از بودن با او لذت ببرم(بی‌چاره همسرش!). بد نیست بدانید که همۀ ما آدم‌ها علاوه بر والد، بالغ و کودک درون، یک «معلم»ِ درون هم داریم که این‌ها را به ما گوش‌زد می‌کند اما فرقش این است که گاهی می‌توانیم خاموشش کنیم و کمی از شیطنت‌های‌مان لذت ببریم. معلم‌بازی به‌شدت دیگران را از شما فراری می‌دهد.

۴ـ دخترهای پول‌پرست
نیازی به توضیح نیست که این‌ها چه‌گونه دخترهایی هستند. این دخترها نشانه‌هایی دارند که طرف مقابل‌شان خیلی زود آن‌ها را می‌شناسد: آن‌ها مدام در مورد مسایل مالی حرف می‌زنند، اولین پرسش‌هایی که می‌پرسند، در مورد میزان درآمد، مُدل موتر، محل زنده‌گی، وضعِ اقتصادیِ خانواده و این قبیل است و اگر در چشم‌انداز آینده، یک رابطۀ با احتمال بحرانِ مالی یا احیاناً اجبار به قناعت را ببینند، بلافاصله محو می‌شوند!
قضیه خیلی ساده است، دختری که دنبال جیب طرفِ مقابلش است، در روزهای سخت به درد نمی‌خورد. رابطۀ عاطفی با چنین دخترانی بی‌نهایت شکننده و نامطمین است و همسرشان تحت استرسِ زیادی قرار دارد. اگر چنین دختری هستید، متأسفانه طرف‌داری ندارید؛ پسرها هم می‌خواهند با کسی ازدواج کنند که آن‌ها را به خاطر خودشان بخواهد، نه جیب‌شان(آن‌ها هم دل دارند!)، همان‌طور که شما دوست دارید طرف مقابل‌تان شما را به خاطر خودتان بخواهد، نه ظاهرتان.

۵ـ دخترهای انحصارطلب
دخترهای انحصارطلب خیلی خوب‌اند، فقط یک ایراد بزرگ دارند: آن‌ها روزگار همسرشان را سیاه می‌کنند! آنها می‌خواهند تمام زنده‌گی طرف مقابل‌شان شوند و این اصلاً منطقی نیست. همۀ خانم‌ها دوست دارند در مرکز توجه مرد زنده‌گی‌شان باشند اما این توجه حد و مرزی دارد که دخترهای انحصارطلب از آن بی‌خبرند.
آن‌ها تنها زمانی شادند که احساس کنند تمام توجه مرد زنده‌گی‌شان به آن‌هاست، و اگر او کوچک‌ترین توجهی به دیگران یا به مسایل و جنبه‌های دیگر زنده‌گی‌اش بکند، اوقات‌شان تلخ می‌شود. حتا ممکن است تبدیل به افرادی کنترل‌گر شوند و مدام همسرشان را چک کنند و مثل سایه دنبالش باشند.

منبع:
www.persianpersia.com/lifestyle