احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





سیری در گسترۀ شعرهای عبدالقاهرآریانژاد

گزارشگر:احمد دانش/ 19 میزان 1393 - ۱۸ میزان ۱۳۹۳

بخش نخسـت

mnandegar-3آریانژاد آژیر فرزند محمدانور، در اوایل دهۀ شصت هجری خورشیدی، در روستای زیبای قلعۀ ملک‌ دولت‌شاهی شهرستان بگرام اُستان پروان دیده به جهان گشود. خواندن و نوشتن را نزد ملای دهکده‌اش تجربه کرد و با به‌سر رساندن سال ششم تعلیمی، به دبستان (مکتب) شفق شهید راه یافت و دورۀ دبیرستان (لیسه) را نیز جسته و گریخته در سال ۱۳۸۲ خورشدی، در همین دبستان به پایان رساند.
آموزش‌های دانشگاهی‌اش را در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکدۀ زبان و ادبیات دانشگاه ابوریحان بیرونی پی گرفت و از همین رشته در سال ۱۳۸۸ خورشیدی، گواهی‌نامۀ لیسانس گرفت. آژیر از پاییز سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۸۸ خورشیدی به حیث مدیر مسوول مجلۀ «صدای مردم» در پروان، مسوول کمیتۀ فرهنگی دانشکدۀ زبان و ادبیات دانشگاه بیرونی در کاپیسا و از سال ۱۳۹۰ خورشیدی بدین‌سو به‌حیث پایه‌گذار «کانون فرهنگی خانۀ دوست» و صاحب‌امتیاز «هفته‌نامۀ سپیدار»، مشغول کارهای رسانه‌یی است.
«درنگی بر عمده‌ترین چالش فراراه توسعۀ سیاسی در افغانستان»، «استاد خلیلی؛ شهنشاهی بر سریر کشورداری شعر پایدار»، «محمد افسر رهبین؛ عقابی بر فراز هندوکوه سخن»، «مقاومت در شعر لیلا صراحت روشنی»، «مقایسۀ مراتب عرفانی بایزید و حلاج» و «هستی‌شناسی از دیدگاه خیام و بیدل»، از جمله آثار وی می‌باشند.
آژیر از صنف دهم دبیرستان به شعرگویی آغاز کرد و به گفتۀ خودش، دانش‌آموز صنف دهم بود که دستش به خونِ شعر سرخ شد و کارش را به جایی کشاند که امروز فکر شاعر سرشار از مضمون‌های بکر وطن‌دوستانه شده است. او با زبان والای ادبی فریاد سر می‌دهد و با زبان انتقادی و پرخاش‌جویانۀ هنری، صدای اعتراضش را بلند می‌کند که این ویژه‌گی‌های آفریده‌های وی را می‌شود از چندین رهگذر چنین به بررسی گرفت:
۱- گوناگونی موضوع‌ها
شعرهای آژیر از گوناگونی‌های فراوانی برخوردار می‌باشد. عمده‌ترین مسایلی که درشعرهای وی دیده می‌شود، از این قرار است: توجه به ارزش‌های دینی و مذهبی از چشم‌انداز قرآنی، فلسفی و حکمی؛ انتقاد بر افراطیانی که از دین به عنوان ابزار استفاده نموده و از روی ظاهر قضاوت می‌کنند؛ گریز از عرف و سنت‌های کهنه و ناپسند رایج در بین مردم؛ وطن‌دوستی و تشویق مردم به یک زنده‌گی مشترک و با همی؛ دفاع از پیشینه، هویت و نام‌های بومی و باستانی خاک خود؛ نکوهش زمام‌داران و حکم‌رانان مستبدی که جفای چندین‌صدساله به حق زبان فارسی دری نموده‌اند؛ نکوهش نظام سیاه طالبانی و آن‌چه امروز ترور و انتحار خوانده می‌شود؛ نکوداشت و تشویق مردم به ترویج جشن‌های ملی آریاییان چون نوروز، بهار، جشن ارغوان و سایر مراسم مردمی در کشور؛ شکایت از زورمندانی که اندیشه‌های فردی‌گرایانه و خودمحورانه در سر دارند؛ و نمودارهایی از گرایش شاعر به رویکردهای روشن‌فکرانه و خردورزانه که بیشترینه در رباعی‌هایش قابل تأمل است.
در چند بیت زیر دیده می‌شود که وی حکم‌ران‌های ظالم را مورد انتقاد قرار داده و برای شکستن کبر سلطان و رسم چوپانی جاری در سرزمینش خواهان لیث خراسان و موسای کلیم است:
خون مــی‏شود قلب سلیم، پا مـــــی‏کشد ظلـم از گلیم
لیث خــــراسان بایدم، تا نظــــم دوران بشکــــنم
سگ می‏فروشد جنگ را، گرگ می‏درد گوسپند را
یک شـــیر مــــیدان بایدم تا رسم چوپان بشکــــنم
استان موســـــای کلـــــیم، پامال «کابالا» شـــده
اعجــــــاز موسا بایدم تا کــــــبر سلطـان بشکــــــنم
چنان‌که گفتیم آژیر خسته‌ است از هرگونه ظلم و بیداد و بدین‌ترتیب به مذمت هرچه از جنس زور و تفنگ است، پرداخته و مردمِ این دیار را که زمانی همشهریان بوعلی بودند، قارون خطاب می‏کند؛ بدین ترتیب از خوردن شبیخون‌های پاییزی بر خطۀ سبزینه‌پوش دیارش سخن‌ می‌زند و این اندیشۀ تراوش یافته از ذهن خود را در یک رویکرد ژرف ادبی با «ارغوان» در میان گذاشته است که در بررسی‌های بلاغی علوم بلاغت ادبیات فارسی، می‌توان جان‌دارانگاری برایش گفت. چند بیتی از همین غزل شاعر را از نظر می‌گذرانیم:
دهۀ نو فصـــل دیگر از ترور و انتحــــار
لحظه لحظه عافیت را کرده افسون ارغوان
خسته‌ام از زور، از جنس قوماندان از تفنگ
شــــهریان بوعلــــی گردیده قارون ارغوان
خـــطۀ ســـبزینه‌پوش آرزوهای بهـــــار
بار بار از دست پاییز خورده شبخون ارغوان
بدین ترتیب، آژیر از سنت‌های خرافاتی و عرف و عنعنه‌های ناپسند مردم، گریزان بوده و در تکاپوی آن است که حتا به کرگسان روح کبوتر بدمد:
از قید خرافات و جمـــود سنت و عرف
از رشته و دانشکده‌ها می‌پرم امشب
تا روح کبوتر بدمم کـــرگس شب را
از موج زرین تجــــلا می‌پرم امشب
یکی از عناصر مهم در تعریف شعر و ماندگاری آن، پیام است. این بدان معناست شاعر بایست حین سرایش شعر، در کنار صنایع لفظی و دیگر ابزار بیرونی شعر، چیزی برای گفتن داشته و پیامی برای خواننده‌اش داشته باشد. آژیر از آن دسته شاعرانی است که در سراسر شعرهایش احساس‌های پاک انسانی و پیام‌های اجتماعی فوران دارد. او در یکی از غزل‌های پُرشور خود که «حریم ستاره» نام دارد، با به‌کارگیری نمادهایی چون «پرنده» به جای انسان‌های بی‌گناه، «قفس» به جای زندان، «بادیه» به جای سرزمینش، «توسن» به جای نفس سرکش، «عسل» به جای انسان‌های مفید و موثر در جامعه و «مگس» به جای انسان‌های مضر در جامعه، خواسته است تا به عنوان یکی از روشن‌فکران محیطش سدی شود در برابر افکار پوچ و مندرس؛ او در این غزل زیبا به نوازش مظلومان پرداخته، مردم را به خداباوری فراخوانده و تا آن‌جایی که از پر «مگس» عسل و از نافۀ «خس» ختن می‌خواهد. به چند بیتی از همین غزل دقت می‌نماییم:
بیا نسیمِ سحــــر را کمـــی نفس بکـــشیم
پرنده را بنــــوازیم و از قفـس بکــــشیم
فضــــای بادیه را بذرِ عطـــرِ عود فشانیم
لبِ خـــیالِ بهشت از دلِ عَدس بکــــشیم
به صخـــره‌های عصر گامِ استوار زنیم
سدی به قـــلزمِ افــــکارِ مُندرس بکــشیم
و تا حضــور خــدا عشق را سفر بکـــنیم
بیا که توسنِ خود از گِلِ هـوس بکـــشیم
نه اکتفا به عسل‌های باغچه‌مان کافی‌ست
حتا عصارۀ شهد از پَرِ مگس بکــشیم
بســــی مفید بود زشت‌هــای باغِ خــــدا
اگر توان، ختن از نافه‌های خس بکشیم
برای این که زابر جَمـــود، پاک بریزیم
بیــا که پا زحریمِ ســـتاره پس بکـــشیم
آژیر شاعری‌ست متعهد در برابر مردم، زبانش «فارسی» و جغرافیای دیرینه‌اش که بار بار در شعرهایش آن را همان خراسان و بلخ بُخدی گفته است. در چند بیت از این شاعر دیده می‏شود که او از استبداد مستبدان در برابر زبان «فارسی دری» یاد کرده و در این شعر دیده می‌شود که «بزغاله» نمادی‌ست برای انسان‌های بدکرداری که به حقِ این زبان جفاهای تاریخی‌ روا داشته‌اند:
دری تا مــــی‌کند یاد خـــــراسان بزرگـــــش را
ز چشــــم کابل من اشـــک سیصـدساله می‌ریزد
ز سوز زخـــــم‌های پیـــــکر ویرانۀ بُخـــــدی
شــــکوه غــــزنه از دیوارۀ بنــــگاله مـی‌ریزد
من از یک صحنه رنجِ بی‌کرانی می‌کشم بر دوش
که بر جغـــــرافیای سـبز من بزغــاله مــــی‌ریزد

۲- وزن‌های عروضی و شکل‌های شعری
عمده‌ترین و بیشترین گونه‌های شعری در شعرهای آژیر غزل است. تعداد بیت‌های غزل‌های آژیر بین پنج تا چهارده در نوسان است. نیاوردن تخلص در تمام مقطع‌های غزل‌هایش و در نظر گرفتن ساختار هندسی ـ عمودی در فُرم شعر، از ویژه‌گی‌های عمده در غزل‌های آژیر به‌حساب می‌رود که این دو را می‌توان از ویژه‌گی‌های کلیِ غزل امروز فارسی برشمرد.

بیشترین وزن‌های عروضی که در غزل‌های آژیر به کارگرفته شده است، از این قرار می‌باشد:
بحر رَمل (فاعلاتن)، بحر مُضارع (مَفاعیلُن فاعِلاتُن)، بحر رَجَز (مُستفعِلُن) و بیشتر از همه بحر هِزج (مفاعیلن) که هم در وزن‌های سالم و هم در زحافات مختلفِ این بحر می‌باشند. چنان‌که خودش گفته است:
هـــــزج تا مــــی‌شود موسیقی بیرونــــــی شعــرم
سخن گفتن چه نغر است و سراییدن چه شیرین است
یکی دیگر از شکل‌های شعری که مورد توجه آژیر است، رباعی می‌باشد؛ آژیر با به‌کارگیری مضمون‌های فلسفی، کلامی، علمی و روشن‌فکرانه در رباعی‌هایش، انقلاب تازه‌یی در جهان‌بینی شاعران هم‌نسلش برپا کرده است (ر. ک به رباعی‌های آریانژاد آژیر). به همین ترتیب، آژیر در سرایش شعر در قالب‌های دیگر شعر فارسی چون دوبیتی و مثنوی و قالب‌های معاصر چون شعر نیمایی، چارپاره، غزل‌مثنوی تجربۀ پیروزمندانه دارد.

۳- آرایه‌ها و تصویرهای شعری
آرایش‌های ادبی و تصویرپردازی هنری، از مسایل قابل توجه در شعر است. استفاده از صنعت‌های لفظی و معنوی، تشبیه‌ها، استعاره‌ها، کنایه‌ها، مجاز و اسطوره‌سازی قوی بر نیرومندی و قوت تخییل در شعر می‏افزاید. شعر آژیر از نظر کاربرد آرایه‌های یاد شده غنی بوده و از نقطه‌نظر نقد و دیدگاه‌های نوین نظریه‌پردازان ادبی، از ارزش‏مندی ویژه‏یی برخوردار است.
کسی به گردن انگور باغ اره نهــــاد
شعور رستم و سهراب را کسی دزدید
در این بیت در ابتدا دیده می‏شود که «گردن انگور» استعارۀ بالکنایه است از قهرمانی که در یک سرزمین گردن زده می‏شود و به همین ترتیب در مصراع دومِ همین بیت دیده می‌شود که رستم و سهراب نماد قهرمانی است؛ در حقیقت در این بیت شاعر خواسته است تا با به‌کاری ترکیب استعاری «گردن انگور» و دست یافتن به اسطوره‌گرایی پُرکشش در مصراع دوم، از کشتن دلیران خاک خود و دزدیدن شعور عیاران دیارش سخن می‌راند.
در دو بیت زیر از شاعر نیز دیده می‌شود که «چادر پهن کردن غروب» و «حنای دست شفق» تصویر زیبایی‏‌ست که شاعر با نقاشی واژه‌ها آن را به نمایش گذاشته است:
غروب، چادر خود پهن کرده گر چه، اما
شرار یاد تو در قلب رهــــــروان باقی‌ست
جدا مباد ز آغـــوش شب عروســــک ماه
حنــــای دست شفق تا در آ سمــان باقی‌‎ست
به همین ترتیب، استعارۀ بالکنایه در عبارت استعاری «بال شعر» در بیت زیر:
پرواز را ترانه سرودم به بال شعر
دل بود توشه‌یی که پری‌زاد می‌کشید
از زیبایی‌های معنوی دیگر در شعرهای آژیر، آوردن تشبیه‌هایی‌ست که فهم آن به لحاظ بلاغت بیشتر دشوار است، اما انگیزنده‌گی و صور خیال در خواننده بیشتر ایجاد می‌کند.
آژیر در به‌کارگیری این صنعت بیان مهارت کامل داشته و بهترین نمونه‌های این صنعت در شعرهای وی دیده می‌شود. مانند تشبیه بلیغ در بیتی از همین شاعر:
مار جـــاده رفته رفته گام‌هایت را گـــــزید
خاک و خاکستر شدی ما را رها کردی رفیق
در بیت یاد شده، جاده مشبه و مار مشبه‌ به؛ اما ادات و وجه شبه از بیت بالا حذف گردیده است. ‌بنابرآن، این نوع تشبیه را بلیغ (مؤکد و مُجمَل) می‌توان گفت.
مجاز روش دیگر در بررسی‌های فنون بلاغتِ ادبیات فارسی‌ست که به شعر قوت بیشتر می‌دهد و آن ‌گونه‌هایی دارد که در این‌میان یکی هم علاقۀ جز به کل است و آن‌چنان است که شاعر در شعر خود از جز نام می‌برد و کل را اراده می‌کند. مانند این بیت آژیر:
شعله شدی بار دگر، بار دگر چرا مگر
توت مرا تبر زدی، بار دگر چرا مگر
در بیت بالا شاعر توت را نام گرفته و درخت آن را اراده نموده است: توت مرا تبر زدی…، یعنی درخت توت مرا….

 

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.