احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





آیا مثبت‌اندیشی تغییر ایجاد می‌کند؟

گزارشگر:21 میزان 1393 - ۲۰ میزان ۱۳۹۳

بخش سوم و پایانی

mnandegar-3چه‌گونه باورهای منفی را در زنده‌گی خود از بین ببرید؟
منبع اولیۀ احتمالیِ یک باور زنده‌گیِ خود را پیدا کنید. چه اتفاقی افتاد که به این باور رسیدید؟ برای مثال بیشترِ والدین وقتی فرزندان‌شان مطابق میلِ آن‌ها رفتار نمی‌کنند، آن‌ها را مورد سرزنش قرار می‌دهند و این کار باعث به‌وجود آمدنِ این باور می‌شود: «من خیلی خوب نیستم.»
فرزندان به حضور فیزیکیِ والدینِ خود نیاز دارند. با توجه به این نکته در صورتی که والدین این حضور فیزیکی را از فرزندانِ خود دریغ کنند، باعث می‌شود این باور در آن‌ها به وجود بیاید: «من مهم نیستم».
هنگامی که منبعِ یک باور مشخص شد، متوجه می‌شوید که باورِ شما تفسیری از تجربیاتِ شماست. بنابراین تفاسیر دیگری هم برای باور شما می‌تواند وجود داشته باشد. در این‌جاست که متوجه می‌شوید باور شما تنها بخشی از واقعیت است و نه تمام واقعیت.
برای مثال وقتی از سوی والدینِ خود برای انجام ندادنِ کاری سرزنش می‌شوید، می‌توان این‌طور برداشت کرد که شما از عهدۀ آن کار برنمی‌آیید. هم‌چنین می‌توان این‌طور تفسیر کرد که پدر و مادر شما انتظاراتِ غیرمنطقی از شما دارند. یا ممکن است پدر و مادر شما در مورد توانایی شما برای انجام کاری اشتباه کرده باشند. و یا ممکن است شما در انجام دادن کار به‌خصوصی توانایی نداشته باشید. مسلم است که نمی‌توان نتیجه گرفت شما برای کارهای دیگر هم توانایی ندارید. ممکن است شما به دلیل کم‌سن و سال بودن نتوانید کاری را انجام دهید و این به معنی این نیست که هرگز نمی‌توانید آن کار را انجام دهید.

می‌توان باور را دید؟
خودتان را در حوادثی که باعث ایجاد یک باور شدند، قرار دهید و از بیرون به خودتان بنگرید و از خودتان بپرسید: «آیا می‌توانم آن باور زنده‌گی‌ام را ببینم؟» پاسخ افراد به این پرسش همیشه این است: «بله، شما هم اگر آن‌جا بودید، می‌توانستید ببینید» حال از خود بپرسید: «آیا من واقعاً می‌توانم آن را ببینم؟» اگر شما واقعاً بتوانید یک باور زنده‌گیِ خود را ببینید، باید بتوانید آن را با یک رنگ، شکل و موقعیت توصیف کنید. حال آن‌که نمی‌توانید توصیفی از ظاهر یک باور داشته باشید. در حقیقت شما نمی‌توانید یک باور را ببینید، بلکه فقط حوادث و رویدادها را می‌بینید. باورها فقط در ذهنِ شما نقش می‌بندند.
علتی که برای یک فکر منفی پیدا کردید و ادعا می‌کنید که می‌توانید آن را ببینید، در واقع فقط یک تفسیر از تمام تفاسیری است که در ذهنِ شما به وجود آمده است. شاید از خودتان بپرسید «پس رویدادهایی که باعث به وجود آمدنِ یک باور شده اند، هیچ معنا و مفهومی ندارند؟» قبل از این‌که شما به آن‌ها معنی بدهید، چه مفهومی داشتند؟ می‌توانید دریابید که این رویدادها مفاهیمِ متعددی دارند. البته هیچ مفهوم واحدی برای آن‌ها نمی‌توان متصور شد. می‌توان گفت رویدادها مفهوم مشخص و ثابتی ندارند و این شما هستید که در ذهنِ خود به آن‌ها مفهوم می‌دهید.
به طور خلاصه می‌توان گفت: باورها واقعیاتی هستند که احساس می‌کنیم حقیقت دارند. آن‌ها حقایق جهان پیرامونِ ما می‌باشند. ما باورهای خودمان را قبول داریم، چون تصور می‌کنیم می‌توانیم آن‌ها را ببینیم. در صورتی که هرگز نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم. آن‌ها فقط در ذهنِ ما وجود دارند.
به‌جای این‌که مثبت بیاندیشید، سعی کنید باورهایی که باعث به وجود آمدنِ افکار منفی شده‌اند را از بین ببرید!

 

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.