احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





در فرماندهی کابل چه گذشت؟

گزارشگر:احمد عمران/ 20 عقرب 1393 - ۱۹ عقرب ۱۳۹۳

آن چه روز یک شنبه، در فرماندهی پلیس کابل اتفاق افتاد، پرسش های جدی‌یی را در مورد امنیت کشور دامن زده است. حمله انتحاری در مقر فرمانده پلیس کابل پیام دلهره آوری را می‌تواند با خود داشته باشد. عاملان حمله به فرماندهی کابل با حمله به دژ امنیتی شهر نشان دادند که هنوز چیز به نام محل امن در مرکز کشور وجود ندارد. حمله انتحاری به فرماندهی پلیس افزون بر تلفات اسفباری که برجای گذاشت، سبب شد که یک بار دیگر بحث امنیت کابل نشینان در صدر رسانه ها قرار گیرد. mnandegar-3کمتر رسانه‌یی در کشور وجود دارد که به تحلیل این رویداد نپرداخته باشد و حدس و گمان‌هایی را مطرح نکرده باشد. به ویژه فضای مجازی آکنده از گمانه‌زنی‌های متفاوت و اغراق آمیز نسبت به این حادثه است. در جایی خواندم که نویسندۀ مطلب حمله انتحاری در فرماندهی پلیس کابل را تا مسایل اخیر انتخاباتی و حتا اعدام‌ها کشانده بود و نتیجه گرفته بود که « دشمنان جنرال ظاهر فرمانده پلیس کابل» تلاش کردند از او انتقام بگیرند. برخی رسانه ها هم با مرموز خواندن حادثه تخم شک و گمان را در ذهن ها کاشته اند. مقام‌های فرماندهی پلیس کابل هم ساعاتی پس از این حادثه و تا امروز، چیز روشنی در این خصوص ابراز نکرده است. گاهی از یک نشانی نامعلوم آن گونه که در رسانه ها معمول شده» فردی که خواست هویتش فاش نشود» چیزهایی در سرخط رسانه‌ها قرار می گیرد. از جمله این که فردی از درون فرماندهی پلیس گفته است که عامل انتحاری به وسیله یکی از وسایط پلیس انتقال یافته بود؛ اما پرسش این جاست که این فرد چگونه تا دروازه فرمانده پلیس کابل راه پیدا کرد؟ گفته می‌شود که رسیدن تا دروازه دفتر فرمانده پلیس کابل گذشتن از هفت خوان رستم است و ضمنا برای ورود به دفتر کار فرمانده پلیس باید از یک دروازه امنیتی بسیار مستحکم عبور کرد. حالا این حمله کنندۀ انتحاری چگونه توانسته این هفت خوان رستم را عبور کند و خود را تا نزدیکی دروازه دفتر فرمانده پلیس کابل برساند؟ در این که هدف اصلی در این سؤقصد شخص جنرال ظاهر بوده نمی‌توان تردید کرد. آقای ظاهرمی تواند هدف مهمی برای گروه های مسلح مخالف باشد. به ویژه آن که در چند ماه گذشته در اثر تلاش های او امنیت کابل بهتر از گذشته شده بود. اما آیا این قضیه می‌تواند یک انتقام‌گیری سیاسی هم تلقی شود؛ آنگونه که برخی ها در فضای مجازی از آن سخن گفته اند؟ ادعای چنین چیزی هنوز که بررسی ها و تحقیقات لازم به گونه رسمی انتشار نیافته تنها می تواند یک گمانه زنی به شمار رود و نه چیزی بیشتر از آن. چنین ادعایی زمانی می تواند تایید شود که گزارشی دقیق و غیرجانبدارانه از این رویداد به نشر رسیده باشد. تا آن زمان فقط باید دغدغه ها و نگرانی های موجود در این رابطه را دنبال کرد. اما سخن این مقال نه فقط در باب دغدغه‌ها و نگرانی های موجود در این رابطه است؛ بل هدفی فراتر را دنبال می کند که بدون تردید بحث کلان امنیت و گفتگوهای صلح را در خود دارد. برای دولت وحدت ملی که چیزی بیشتر از یک ماه از عمر آن می گذرد چنین رویدادها و حوادثی می توانند سنگین تمام شوند. مخالفان مسلح نیز این موضوع را به خوبی درک کرده اند و با توجه به این حساسیت تلاش های خود را در جهت ناامن ساختن هرچه بیشتر کشور افزایش بخشیده اند. در هفته‌های پسین، حملات انتحاری و تهاجمی به صورت کم سابقه‌یی گسترده‌گی یافته است. روزی نیست که در مرکز بیشتر و در ولایات کمتر شاهد یکی دو رویداد تلخ انتحاری نباشیم. حوادثی از این دست برای دولتی که تازه کار را آغاز کرده جنجال آفرین است. از یک سو رهبران جدید را به مبارزه می‌طلبد و از جانب دیگر امید‌هایی را که در دل مردم پس از روی کارآمدن دولت وحدت ملی به وجود آمده است، خلال وارد می کند. مخالفان مسلح با آگاهی از این دو موضوع حملات خود را تشدید بخشیده اند و حتا احتمال آن وجود دارد که اقدام‌های از این بزرگتر را برنامه ریزی کرده باشند. ایجاد مشکل برای دولت وحدت ملی از مهم ترین هدف‌های مخالفان مسلح و در صدر همه طالبان قرار دارد.
البته از دست‌های پشت پرده استخبارات بیگانه نیز نباید غافل بود. برخی کشورهای منطقه که چشم دیدن موفقیت‌های دولت تازه تاسیس را ندارند، با تلاش‌های چند جانبه سعی می‌کنند که افغانستان را کشوری ناامن نشان دهند؛ کشوری که توانایی مدیریت خود را ندارد و همواره دست‌خوش مشکلات داخلی است. فراموش نکنیم که برخی از این کشورها حتا مدعی اند که افغانستان پایگاه اصلی تروریست‌هاست و کشورهای دیگر را در منطقه ناامن می سازد. مقام های پاکستانی همواره که در معرض انتقاد نسبت وجود پایگاه‌های تروریستی در خاک آن کشور رو به رو می شوند، انگشت اتهام را به سوی افغانستان دراز می کنند و حتا ادعای وجود مخالفان مسلح خود را در این کشور مطرح می سازند. همین چند روز پیش وزارت خارجه پاکستان در واکنش به گزارش پنتاگون وزارت دفاع امریکا که در آن از حمایت پاکستان از گروه‌های تروریستی و بنیادگرا خبر داده شده است، مدعی شده اند که افراد مسلح مخالف در خاک افغانستان پناه داده می‎‌شوند و از آن‌ها علیه امنیت پاکستان استفاده صورت می‌گیرد. این گونه کشورها بدون شک خواهان برقراری صلح و امنیت در افغانستان نیستند. از جانب دیگر بحث صلح نیز در پرتو حوادث و رویدادهای اخیر می‌تواند شکننده‌گی خود را نشان دهد. رهبران دولت وحدت ملی هرچند تلاش کردند که نوع نگاه خود به موضوع صلح را در سطح کلان مطرح کنند، اما حوادثی از این دست می‌تواند به تغییر دیدگاه‌ها منجر شود. افزایش حملات انتحاری و تهاجمی به هیچ صورت خبر خوشی برای گفت‌وگوهای صلح بوده نمی‌تواند. طالبان یک بار دیگر از موضع جنگ تلاش دارد به موفقیت برسد، چیزی که ناکامی آن حداقل در سیزده سال گذشته به خوبی ثابت شده است. طالبان به هیچ صورت با سیاست جنگ و خشونت طلبی نمی‌تواند به هدف برسد. این سیاست علی‌الرغم این که دوام این گروه را در یک دهه پسین ضمانت کرده ولی این گروه را به شدت منزوی هم نگه داشته است. طالبان به سمتی پیش می رود که دیگر تمام سرمایه خود را بر سر ادامه جنگ برای همیشه از دست خواهد داد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.