احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:21 عقرب 1393 - ۲۰ عقرب ۱۳۹۳
یکی از داستانهای مؤفقیت نظام سرمایهداری رهبری شده
مُدل اجتماعی-اقتصادییی که سنگاپور را از جهان سوم به جهان اول ارتقأ بخشید
بخش سوم
خاطرات لی کووان یو
اقتباس و ترتیب: محمود کرزی
۳) ایجاد مرکز پولی/مالی (صفحۀ ۸۹ و بعد):
اگر کسی در زمان جدایی سنگاپور از مالیزیا در سال ۱۹۶۵م پیش بینی میکرد که روزی سنگاپور حیثیت یکی از مراکز مالی و پولی جهان را کسب خواهد کرد، دیوانه پنداشته میشد. سوال مهمی که امروز مطرح میشود این است که این پیشبینی قرین به دیوانگی چگونه به حقیقت پیوست. چطور شد که بلاکهای دُرخشان دفاتر بلند منزل در مرکز شهر سنگاپور با استفاده از هزاران کمپیوتر با لندن، نیویارک، توکیو، فرانکفورت، هانکانگ، و سایر مراکز عمدۀ مالی و پولی جهان توصل و ارتباط پیدا کرد؟
این امر با آغازی که در سال ۱۹۶۸م کاملاً بدور از احتمال به نظر میرسید شروع شد. داکتر وینزیمیوس (Dr Winsemius) مکالمۀ تیلفونییی را که وی با دوستش، معاون شعبۀ بانک امریکا در سنگاپور، داشتبه خاطر میآورد. وی به دوستش که در آنروز در لندن بود چنین گفت: «ببینید، آقای وان اونن، ما (سنگاپور) میخواهیم در ظرف ده سال آینده، مرکز مالی جنوب شرق آسیا باشیم.» آقای وان اونن در پاسخ گفت: «بسیار خوب، به لندن بیایید. شما میتوانید در پنجسال چنین ظرفیتی را کسب کنید.» وینسیمیوس بدون درنگ عازم لندن شد. وان اونن او را به دفتری برد که در آن کرۀ زمین بزرگی قرار داشت و گفت: «بدین جا نگاه کنید، جهان مالی و پولی از زوریخ آغاز میشود. بانکهای زوریخ ساعت نه صبح باز میشوند، به تعقیب آنها بانکهای فرانکفورت و بعداً لندن شروع به فعالیت میکنند. در بعد از ظهر، بانکهای زوریخ درهای خود را میبندند، و به تعقیب آنها بانکهای فرانکفورت و لندن به فعالیت خود پایان میبخشند. هنگامی که این بانکها در اروپا درهای خود را بسته اند، بانکهای نیویارک باز و فعال اند. درین زمان، لندن جریان پول و معاملات مالی جهان را به نیویارک سپرده است. در بعد از ظهر، بانکهای نیویارک درهای خود را میبندند و وظیفۀ خود را به بانکهای سانفرانسیسکو میسپارند. زمانیکه بانکهای سان فرانسیسکو به فعالیت روزانۀ خود پایان میبخشند، چادری از تاریکی بر جهان مستولی شده و مردم بخواب میروند. در این میان برای چند ساعتی فعالیتهای بازار پولی جهان متوقف شده اند تا اینکه فردا ساعت نه صبح بهوقت سویس درهای بانکهای آن کشور بار دیگر باز میشوند. اگر ما سنگاپور را در وسط این دو زمان معاملاتی قرار دهیم، قبل از اینکه سانفرانسیسکو فعالیت روزانۀ خود را به پایان برساند، سنگاپور خواهد توانست وظیفۀ انجام معاملات را در جهان به عهده گرفته و دوام دهد. زمانیکه سنگاپور فعالیت روزانۀ خود را به پایان میرساند، دفاتر و بانکهای زوریخ درهای خود را گشوده و معاملات را دوام خواهند داد. بدین ترتیب، با داخل ساختن سنگاپور در حلقۀ پولی و مالی جهانی، از زمان خلقت تا کنون، این نخستین باری خواهد بود که معاملات پولی و مالی جهانی شکل دوران بیست و چهارساعته را بخود کسب خواهد کرد.»
بنابر تقاضای وینزیمیوس، وان اونن اثر تحقیقییی را در زمینه به رشتۀ تحریر درآورده و آنرا به هان سوی سن (Hon Sui Sen) که رییس بورد انکشاف اقتصادی سنگاپور(Singapor Economic Development Board) بود ارسال کرد. هان سوی سن کسی بود که ارتباط خاص مرا با وینزیمیوس نگه میداشت. سوی سن به دیدارم آمد و پیشنهاد کرد که ما باید همه محدودیتهای اسعاری ایرا که بر معاملات پولی میان سنگاپور و ممالک خارج از حوزۀ پوند استرلینگ وضع شده بود از میان برداریم. ما هنوز جزء حوزۀ پوند استرلینگ بودیم و عضویت در این حوزه ما را مجبور میساخت تا محدویتهای اسعاری ایرا بر انتقالات پولی وضع نمائیم. زمانیکه سوی سن مسألۀ امکان ایجاد صندوق اسعارییی مشابه به صندوق اسعاری هانکانگ را برای سنگاپور با یکی از مأمورین بانک انگلستان در میان گذاشت، به وی گفته شد که ترتیبات اسعاری هانکانگ به دلایل تاریخی مورد پذیرش قرار گرفته بود. مأمور مزبور هشدار داد در صورتیکه سنگاپور بخواهد اقدام مشابهی را بعمل آورد، محتملاً مجبور خواهد شد حوزۀ استرلینگ را ترک نماید. ایجاد صندوقی اسعاری از جهتی برای ما اهمیت داشت که چنین صندوقی به ما اجازه میداد صاحب یک بازار دالری آسیایی شویم. من علی الرغم خطری که از این ناحیه متصور بود تصمیم به ایجاد چنین صندوقی گرفتم و به سوی سن هدایت دادم تا در این راه پیش برود. بانک انگلستان موضوع را جدی نگرفت و سنگاپور به ترک حوزۀ استرلینگ مجبور نشد. به هر صورت، چهار سال بعد برتانیا حوزۀ مزبور را منحل ساخت.
برعکس هانکانگ، سنگاپور نه این امتیاز را داشت که از اعتبار و شهرت شهر لندن به حیث مرکز مالی و بانکداری جهان استفاده نماید؛ و نه از حمایت بانک انگلستان برخوردار بود، بانکی که سمبول مهارت، اعتبار، و مدیریت سالم پولی و مالی در جهان بود. در سال ۱۹۶۸ م سنگاپور هنوز یک کشور جهان سوم به شمار میرفت. برای اینکه بانکداران جهانی به سنگاپور جلب و علاقهمند میشدند، لازم بود ثبات اجتماعی تأمین شود؛ محیط مناسب کار و زندگی فراهم آید؛ زیربناهای کافی و قابل اعتبار اعمار شوند؛ تعداد کافی اشخاص مسلکی و تعلیم یافتهیی که بتوانند خود را با شرایط تازه انتباق دهند در دسترس کارفرمایان خارجی قرار داشته باشد. برعلاوه، ما باید بانکداران و سرمایهگذاران خارجی را متقاعد میساختیم که بورد پولی(currency board و ادارۀ پولی سنگاپور (Monetary Authority of Singapore) این توانایی و مهارت را دارند تا ازصنعت بانکداری ما مراقبت و نظارت سالم به عمل آورند. من و کینگ سووی از همان روزهای نخستین استقلال تصمیم گرفته بودیم که سنگاپور نباید دارای بانک مرکزییی باشد که به نشر پول بپردازد. ما مصمم بودیم تا نگذاریم پول ما در برابر پولهای قوی ملتهای بزرگ، مخصوصاً در برابر دالر ایالات متحده، ارزش خود را ببازد. بنابرین، ما بورد پولی خود را حفظ کردیم. این بورد اجازه داشت محض در صورت داشتن پشتوانۀ مساوی اسعار خارجی به نشر دالر سنگاپوری بپردازد. ادراۀ پولی سنگاپور (MAS) مؤسسهیی است که همه صلاحیتهای یک بانک مرکزی عادی را در اختیار دارد به استثنای صلاحیت نشر بانکنوت پولی.
ادارۀ پولی سنگاپور در امر نظارت مالی/پولی مهارت مسلکی همه جانبه دارد. این اداره بر اساس قوانین، مقررات، و اصولی فعالیت میکند که بطور مرتب مورد تجدید نظر قرارداده میشوند تا با انکشافات و شرایط تازۀ خدمات مالی/پولی عیار ساخته شوند. ما هر وجب راه بسوی اعتبار، سلامت، شایستگی، و قضاوت سالم مالی/پولی را با مشقت و احتیاط تمام طی نمودیم. تاریخ ایجاد مرکز مالی/پولی ما داستانی است در این باب که ما چگونه اعتبار و سلامت کاری سیستم خود را اعمار نمودیم و مدیران با دانش و ماهری را تربیه نمودیم که قادر بودند بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و اسهام، و مؤسسات مالی ما را مؤفقانه نظارت نمایند. با این اقدامات بود که ما خطر ناکامی سیستم مالی/پولی خود را به حد اقل تقرب بخشیدیم.
در آغاز ما با یک بازار کوچک دالری آسیایی که با بازار دالری اروپایی(Eurodollar market) همقطاری میکرد، شروع کردیم. در بدو امر، این بازار یک بازار بین البانکی بود که در سنگاپور موقعیت داشت و اسعار خارجی را به منظور تقریض به بانکهای منطقه و برعکس دریافت میکرد.
بعـــدهــــا بــــازار دالــــر آسیایی به معامله در ساحۀ اسعار و مشتقات مالی (financial derivatives) آندسته از اسهام پرداخت که به پولهای خارجی نامگذاری شده بودند. این بازار به مرور زمان ترتیب قرضههای بزرگ، نشر اسناد قرضه، و مدیریت صندوقهای سرمایهگذاری را نیز جزء کار خود ساخت. ارزش بازارهای دالر آسیایی در سال ۱۹۹۷ بالاتر از ۵۰۰ ملیارد دالر بود. این ارزش سه چند حجم بازار بانکی داخلی ما بود. میزان رشد این بازار خارقالعاده بود زیرا به نیازهای بازار پاسخ میگفت. در نتیجۀ توسعۀ جهانی تجارت و سرمایهگذاری، معاملات مالی/پولی بینالمللی بطور تصاعدی افزایش یافته و آسیای شرقی را احتوا کرد. در این میان، سنگاپور (با آماده گیهایی که داشت)بحیث یکی از نقاط کلیدی اتصال مالی/پولی در منطقه تبارز نمود.
در اوایل، بین سال های ۱۹۶۸-۱۹۸۵، سنگاپور بازار تمام منطقه را در اختیار داشت و با رقیبی مواجه نبود. مــا مــالیاتــی را که در منبع (قبل از سنجش مالیات سرمایهگذار) بالای درآمد ربح حسابات سرمایهگذاران خارجی وضع شده و توسط شرکتهای سرمایهگذاری به دولت پرداخته میشد، از بین بردیم؛ این اقدام باعث شد تعداد زیاد شرکتهای مالــی و ســـرمایهگذاری به سنگاپور جلب شوند. برعلاوه، ما همه سپردههای دالری آسیایی را از تطبیق قانون ذخایر اقلی و سیالیت ضروری معاف ساختیم. (این امر، دوران سرمایه را سرعت بخشید.) در سالهای ۱۹۹۰، سنگاپور حیثیت یکی از مراکز بزرگ مالی/پولی جهان را کسب کرده و بازار اسعاری آن پس از بازار توکیو یکی از بازارهای بزرگ جهان محسوب میشد. در تقلید از مؤفقیت ما، پس از اواسط ۱۹۹۰، سایر کشورهای منطقه در صدد آن شدند تا به ایجاد و انکشاف بازارهای مالی دست یازند. برخی از این ممالک، غرض جلب سرمایهگذاران داخلی و خارجی، به عرضۀ امتیازات مالیاتییی دست زدند که در مقایسه با امتیازاتی که ما ارائه میکردیم، سخاوتمدانهتر بودند. معذالک، آنچه سنگاپور را نسبت به دیگران بطور مطلوبی متمایز میساخت همانا اساسات مستحکمی بود که مرکز مالی/پولی ما بر آنها استوار شده بود. این اساسات عبارت بودند از: حاکمیت قانون، نظام قضایی مستقل، و حکومتی با ثبات، باکفایت و صادق که سیاستهای اقتصادی سالم را تعقیب میکرد و هر ساله از مازاد بودجوی برخوردار بود. این خصوصیات سبب تقویت دالر سنگاپوری شده و مانع تورم واردشده گردید.
در سالهای ۱۹۷۹ما با یکی از نامآوران بزرگ شهر لندن اصطکاک کردیم. قضیــه از این قرار بود که در سال ۱۹۷۲ آقای جیم سلیتر (Jim Slater) یکی از سرمایهگذاران انگلیسی که در رشتۀ سلب داراییها (asset stripping) تخصص داشت برای دیدن با من به سنگاپور آمد. زمانی که ادوارد هیت(صدرعظم برتانیا بین سالهای (۱۹۷۴-۱۹۷۰) به سمت صدراعظمی رسید، مطبوعات برتانیا اعلان کرد که او مدیریت داراییها و اسهام خود را جیم سلیتر سپرده بود. بدینترتیب، آقای سلیتر از اعتبار زیادی برخوردار بود. من او را یکسال قبل در دعوتی ملاقات کرده بودم که از جانب ادوارد هیت در مقر نخست وزیر انگیستان (۱۰ Downing Street) برپا شده بود. بدین بنا من از شرکت آقای سلیتر در بازار اسهام سنگاپور استقبال نمودم.
مدتی بعد، در سال ۱۹۷۵، سووی سن، وزیر مالیۀ ما، به من اطلاع داد که شرکت اسهام سلیتر-واکر در دستکاری اسهام شرکتها پار برادرز که در سنگاپور به حیث یک شرکت عامه ثبت شده بود، دست داشت. قرار معلومات وزیر مالیه، سلیتر و همکارانش داراییهای هاپار برادرز و شعبات آنرا بطور غیرقانونی به حسابات خود و بعضی از مدیران کمپنی موصوف منتقل میساختند. این عمل تخلف جرمی از اعتمادی بود که سرمایهگذاران به سلیتر و همکارانش کرده بودند: سلیتر و همکارانش به سهامداران هاپار و شرکتهای سرمایهگذار آن خیانت میکردند. معذالک، مبرهن بود که تحقیقات در مورد یکی از کمپنیهای بزرگ و مشهور بازار اسهام لندن، نمیتواند کار سادهیی باشد. در صورتی که تحقیقات و کنجکاویهای ما غلط و غیـــرموجــــه ثابت میشدند، بدون شک، صدمۀ شدیدی بر شهرت ما وارد میگردید. آیا لازم بود، علی الرغم چنین خطری، علیه سلیتر داخل اقدام شویم؟ من بدین تصمیم رسیدم که ما مجبور بودیم برای حفظ سلامت و شهرت بازار اسهام خود به چنین اقدامی دست بزنیم.
Comments are closed.