احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





کی‌ها در پی نقضِ توافقات سیاسی‌انــد؟

گزارشگر:احمد عمران/ 21 عقرب 1393 - ۲۰ عقرب ۱۳۹۳

اظهارات اخیرِ عطا محمد نور سرپرستِ ولایتِ بلخ در مراسم سوگند اعضای جدید شورای ولایتی این ولایت، واکنش‌های متفاوتی را در پی داشته است.
آقای نور در این مراسم به چند نکتۀ کلیدی اشاره کرد که این نکته‌ها ضمن استقبالِ شماری از سیاست‌مداران کشور، برای برخی دیگر زمینه‌سازِ پاره‌یی نگرانی‌ها شد.
آقای نور اجرای مو به مو و کاملِ توافقاتِ سیاسی میان رییس‌جمهوری و رییس اجراییه را عاملِ موفقیت و پیروزیِ دولت وحدتِ ملی توصیف کردmnandegar-3 و عدم تعهد و صداقت به این توافقات را عامل فروپاشیِ این دولت خواند.
آقای نور به انتخابات سال روان ریاست‌جمهوریِ کشور اشاره کرد و خواهان رسیده‌گی دولت وحدتِ ملی به این موضوع شد. آقای نور از دولت وحدت ملی خواست که نسبت به افرادی که به تعبیر او در برگزاری انتخابات «خیانت» روا داشته‌اند، برخورد قانونی صورت گیرد. سرپرست ولایت بلخ هم‌چنین به مسالۀ جنجال‌برانگیزِ دامن زدن به احساسات قومی و زبانی توجه نشان داد و دامن زدن به تعصبات قومی و زبانی را در افغانستان مردود خواند.
به این صورت، سه محور اصلی در سخنان آقای نور متبارز است؛ سه محوری که اگر مبالغه صورت نگیرد، از بحث‌های کلیدی در جامعۀ ما می‌توانند باشند. حول محورِ این بحث‌ها دیدگاه‌های زیادی مطرح شده و هرکسی از ظنِ خود یار آن‌ها شده است.
نخستین بحثی را که سرپرست ولایت بلخ به آن اشاره داشت، بحث دولت وحدتِ ملی و ضمانت‌های پایداری آن بود. به گفتۀ آقای نور، صداقت در اجرای توافقاتِ سیاسی می‌تواند این ضمانت را به‌وجود آورد. اما پرسش این‌جاست که چرا آقای نور و یا شماری دیگر از سیاست‌مداران کشور، نگران عدم اجرایی شدنِ این توافقات هستند؟ آیا چنین شایبه‌یی وجود دارد که افرادی بخواهند به نقض توافقاتِ سیاسی همت گمارند؟
سرپرستِ ولایت بلخ اتفاقاً به نکته جالبی اشاره کرده است؛ نقض توافقاتِ سیاسی. به خاطر داریم که دولت وحدتِ ملی چه‌گونه شکل گرفت و کی‌ها در پی حذفِ یک تیمِ مطرح در انتخابات بودند. به دنبال آن، زمانی که موضوع ایجاد دولت وحدتِ ملی به وجود آمد، بازهم سنگ‌اندازی‌های زیادی برای برهم خوردنِ هرگونه توافق میان دو تیمِ مطرح انجام گرفت. بارها گفت‌وگوهای سیاسی میان تیم‌های انتخاباتی به بن‌بست نزدیک شد و بارها شمارش و بازرسیِ آرا به نتیجه نرسید. حالا نیز عده‌یی تلاش دارند به هر شکلِ ممکن توافقاتِ سیاسی را بی‌اعتبار نشان دهند.
بی‌اعتبار نشان دادنِ توافقاتِ سیاسی می‌تواند به معنای نقضِ این توافقات باشد. عده‌یی کمین دارند که از هر نوع سخن و گفته‌یی تعبیرِ سوء کنند و آن را به ناکارآمدی توافقاتِ سیاسی ربط دهند. برخی رسانه‌ها از حالا چنین فضایی را دامن می‌زنند؛ فضایی که دوباره به خلق بحرانِ اعتماد منجر شود و دولت وحدتِ ملی نتواند به تعهداتِ خود در قبال جامعه پاسخ‌گو باشد. این افراد و گروه‌ها هم زیاد ناشناخته برای جامعه نیستند؛ اتفاقاً آقای نور در دومین محور سخنانِ خود هویتِ چنین افرادی را برملا می‌سازد.
وقتی سرپرست ولایت بلخ از قوم‌گرایی و تعصبات زبانی در کشور سخن می‌گوید، دقیقاً اشاره به هویتِ افرادی دارد که در تلاش ناکامی دولت وحدتِ ملی استند. در سیزده سال گذشته متأسفانه بحث‌های قوم‌محورانه و زبان‌محورانه به گونۀ نگران‌کننده در کشور دامن زده شده است. عده‌یی از این پایگاه به آب و نان رسیده‌اند و بدون هرگونه فهمِ دقیق و واقعی از چنین مقولاتی، از آن‌ها به نفع اهداف مالی و سیاسیِ خود بهره‌برداری می‌کنند. شاید بیش از هر دوره‌یی در سیزده سال گذشته در کشور شاهد گفت‌وگوهای داغ در محور زبان و قوم بوده باشیم. برای نخستین‌بار طی این سال‌ها اصطلاحات قبیله‌گرایی و قوم‌گرایی وارد ادبیات سیاسیِ جامعۀ ما شد و به‌کرات از آن‌ها استفاده صورت گرفت. وفورِ استفاده از چنین اصطلاحاتی نشان می‌دهد که اتفاقاتِ خاصی در جامعه بروز کرده‌اند و یا این‌که مسایلی از عمق به سطح آمده‌اند. وقتی سرپرستِ ولایتِ بلخ استفاده از چنین ابزارهایی را در کشور مردود می‌داند و آن را به زیان جامعه توصیف می‌کند، به این معناست که خطری در کمینِ جامعه نشسته و سلامت وحدتِ ملی در کشور را هدف گرفته است.
بحث سومِ آقای نور که ظاهراً چندان با دو موضوعِ قبلی نزدیکی نشان نمی‌دهد اما ربط وثیق با دو موضوعِ قبلی دارد این است که کمیسیون‌های انتخاباتی عامل بسیاری از مشکلاتِ امروزِ کشور استند و به‌دلیل سوءمدیریتِ خود به جای تعمیق ارزش‌های مردم‌سالارانه و دموکراتیک که در خلاف جهتِ قوم‌گرایی و زبان‌گرایی سیر می‌کند، این نوع تفکرات را رشد داده و به‌نوعی از آن‌ها حمایت کرده‌اند. قوم‌گرایی و زبان‌گرایی به سخن زیبای کانت فیلسوف مدرنیته، به دوران صغارتِ بشر تعلق دارد، در حالی که بیرون شدن از چنین مفاهیم به عصر روشن‌گری می‌رسد؛ عصری که انسان مسوولیتِ رفتارش را به عهده می‌گیرد، در حالی که در اعصار پیشامدرن مسوولیت اعمال و رفتارِ بشر را خودش به عهده ندارد و مفاهیمی مثل گروه و قوم به عهده می‌گیرد.
تفکر قوم‌گرایانه که زیان‌های جبران‌ناپذیری به ارزش‌های ملیِ ما وارد کرده، هم‌چنان به عنوان ابزار سلطه مورد استفاده قرار می‌گیرد و سلطه از هر نوعِ آن می‌تواند جامعه را دچار انسداد و رکود سازد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.