احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهارشنبه 29 میزان 1394 - ۲۸ میزان ۱۳۹۴
بخش نخست
اول از همه باید بدانید منظور از اعتماد بهنفس، اعتماد بهنفس واقعی است نه لافهای بیهوده و خودبزرگبینیهای مصنوعی. افرادی که فقط فلمِ انسانهای بیباک و با اعتماد بهنفس را بازی میکنند، هیچ ویژهگی خاصی برای الگو برداشتن ندارند.
اما انسانهای واقعاً معتمدبهنفس ویژهگیهای والایی دارند که باید از آنها یاد بگیریم تا کیفیت زندهگی خود را بهبود ببخشیم. از جمله به موارد زیر باید اشاره کرد:
۱ـ آنها نظراتِ خود را بیان میکنند، اما نه برای اینکه همیشه حق با آنهاست برای اینکه از اشتباه کردن هراسی ندارند
افراد خودنما و آنهایی که بیجهت به خود مینازند، با سروصدای زیاد کارهای خود را انجام میدهند و ادعاهای بیخود دارند و به نظراتِ دیگران نیز اهمیتی نمیدهند. آنها تصور میکنند عقلِ کل هستند و همیشه حق به جانبِ آنهاست و میخواهند دیگران نیز به این باور برسند. اما رفتارهای آنها به هیچ عنوان نشان از اعتمادبهنفس ندارد و فقط یک زورگوی باهوش هستند.
افرادی که اعتمادبهنفس واقعی دارند، از اینکه اشتباهات آنها مشخص شود، ترسی ندارند و میدانند دانستنِ واقعیت بسیار بهتر از حق به جانب بودن است. هنگامی که متوجه میشوند در مسألهیی اشتباه کردهاند، با احترام از حرفِ خود کوتاه میآیند و برای اثبات آن اصراری ندارند.
افرادی که اعتمادبهنفس واقعی دارند، قبول دارند که انسان جایزالخطاست، اما زورگوهای باهوش هرگز این تفکر را قبول نمیکنند.
۲ـ آنها بیش از این که حرف بزنند، گوش میکنند
گفته میشود «بیکمالیهای انسان در سخن پیدا شود/ پستۀ بیمغز چون لب وا کند، رسوا شود». لاف زدن و خودنمایی، نوعی نقاب برای عدمِ اعتمابهنفسِ آدمهاست. افرادی که اعتمادبهنفس واقعی دارند، در بیشتر مواقع سکوت اختیار میکنند و بسیار متواضع و بیادعا هستند. آنها به افکار خود اشراف کامل دارند و میخواهند با طرز فکر شما آشنا شوند.
آنها سوالهای استدلالی و خلاقانه میپرسند و به افراد دیگر اجازه میدهند تا تفکر و تعمق روی موضوع داشته باشند. به طور مثال، از شما در مورد کار، نحوۀ انجام آنها، علاقهمندیهای شما به آن و اینکه چه چیزهایی از آن آموختهاید، از شما میپرسند و در انتها نیز نظر خود را میگویند که اگر جای شما بودند چه رفتاری میداشتند.
افرادی که اعتمادبهنفس واقعی دارند، مهارت و دانش بسیاری دارند اما هرگز به آن بسنده نمیکنند و همیشۀ تشنۀ یادگیری و بهروزرسانی دانشِ خود هستند. این را خوب میدانند بهترین روش یادگیری، کمتر حرف زدن و بیشتر گوش دادن است.
به قول مادربزرگها، خدا به انسان یک زبان و دو گوش داده است. یعنی بیشتر از اینکه حرف بزنی باید گوش کنی.
۳ـ اهل خودنمایی نیستند
شاید آنها کارِ مهمی انجام داده باشند. شاید بهخوبی بر یک مشکل و مانعِ بزرگ فایق آمده باشند. شاید بهخوبی بتوانند موارد جزیی و جداگانه را در کنار هم به کارکرد واحد و گروهی برسانند تا بهترین نتیجه حاصل شود. اما انسانهایی که اعتمادبه نفس واقعی دارند، این مسایل برایشان مهم نیست و آن را در بوق و کرنا به همه نمایش نمیدهند. در درون خود احساس رضایت دارند که کارهایشان را درست و کامل انجام دادهاند و توجه دیگران برایشان مهم نیست.
آنها به تأیید دیگران نیاز ندارند، زیرا به قدری باهوش و عاقل هستند که خوب را از بد تشخیص دهند. آنها اصولاً عقب میایستند تا دیگران خودنمایی کنند تا شاید بتوانند اعتمادبهنفس واقعی در زندهگی خود بیابند.
Comments are closed.