گزینۀ نظامی و فراموشیِ آن در مبارزه علیه تروریسم

گزارشگر:27 عقرب 1393 - ۲۶ عقرب ۱۳۹۳

معمای حملاتِ انتحاری و فعالیت‌های تروریستی در افغانستان، اکنون پیچیده‌تر از آن است که راه‌حلِ معینی برای آن جست‌وجو شود. این‌ مساله بیشتر راه‌حلِ چندمجرایی دارد که اگر تعهدی در مبارزه با آن‌ وجود داشته باشد و هم‌زمان این عملیاتِ چندمجرایی به کار افتد، امید می‌رود نقطۀ پایانی بر این ماجرایِ سلسله‌دار گذاشته شود. اما سوگ‌مندانه که حکومت‌ها در افغانستان هرگز متوجه پیچیده‌گیِ امرِ مبارزه با تروریسم و طالبان نشده و همواره به گفت‌وگو با دشمن و گاهی هم به گفت‌وگو با پاکستان ـ که یکی از کشورهای صادرکنندۀ تروریسم در جهان است ـ بسنده کرده‌اند.
بحثِ گفت‌وگوهای صلح با طالبان، در واقع یکی از میراث‌های بسیار ناکارآمدِ دولتِ آقای کرزی است که نه‌تنها راه موثری برای پایان‌بخشیِ جنگ نبوده، بل گاهی نتیجۀ برعکس داشته است. اکنون هم دیده می‌شود که دولت وحدتِ ملی بر گفت‌وگوهای صلح تأکید می‌ورزد و گمان می‌برد که نفسِ مذاکره عمل نیکی است اما باید راه‌های جدیدی برای رسیدن به این مهم جست‌وجو گردد.
در مقابل اما، طالبان و تروریسمِ منطقه‌یی هرگز دست از خشونت نکشیده و پیوسته حملات‌شان را افزایش می‌دهند. در تازه‌ترین مورد، طالبان در یک حملۀ انتحاری جانِ سه تن از شهروندانِ کابل را گرفتند و بیش از سی نفرِ دیگر را زخمی کردند. رسانه‌ها هدفِ این حمله را، ترور خانم شکریه بارکزی، نمایندۀ مجلس تشخیص کردند. در حالی که گفته ‌می‌شود که هدف اصلی، آقای سرور دانش معاونِ اشرف‌غنی بوده که با محاسبۀ اشتباه، شکریه بارکزی هدف قرار گرفته است. این نکته به‌خوبی می‌نمایاند که طالبان سرِ سازش با هیچ نظامی در افغانستان ندارند و هر گاهی که دست‌شان برسد، به خود آقای غنی هم رحم نخواهند کرد.
آقای غنی در چند نوبت، مثل رییس دولتِ پیشین، به سوی طالبان دستِ دوستی دراز کرد و نیز در نخستین سفرهای خود، به پاکستان رفت و همکاری افغانستان را با آن کشور اعلام داشت. هم‌چنان او در یک حرکتِ بی‌پیشینه با رییس ارتشِ آن کشور دیدار کرد که همواره گمان رفته، محلِ گفت‌وگوهای صلح، ارتشِ پاکستان است نه مقامات سیاسیِ آن کشور. با این‌همه، طالبان دست از خشونت نبرداشته و سعی در ترور مقامات و مردمِ بی‌گناه افغانستان دارند.
بنابراین، باید نومیدانه اعلام داشت که طالبان گروهی خشونت‌طلب و جنگ‌پرور اند که به همین ساده‌گی‌ها نمی‌توان آن را مهار کرد. راه مبارزه با خشونت، فقط قاطعیت است. ممکن این نکته از منظر اخلاقی نادرست به نظر برسد، اما با یک گروه افراطی که هر روز مردم بی‌دفاع و بی‌گناهِ این سرزمین را می‌کشند، چه‌ می‌توان کرد. البته تأکید این مقال بر آن نیست که جست‌وجوی راه‌های آشتی‌خواهانه کنار گذاشته شود؛ بل لُبِ کلام این است که دولت وحدت ملی، دیگر اشتباهِ دولتِ آقای کرزی را تکرار نکند.
دولت آقای کرزی تنها و تنها راه‌های صلح‌آمیزِ مسأله را دنبال می‌کرد که به اندازۀ سرِ سوزن نتیجۀ مثبت در پی نداشت. اما دولت وحدتِ ملی در کنار این‌که از راه دیپلماسی سعی در متقاعد کردنِ کشورهای صادرکنندۀ تروریسم دارد و در پهلوی این‌که از راه تبلیغِ درستِ آموزه‌های اسلامی، اشتباهاتِ قرائت‌های تندروانۀ طالبان را به آنان می‌نمایاند، نباید وجهۀ مسلحانه و داغِ موضوع را نیز فراموش کند.
دو نکته در این مورد بسیار قابل توجه است: یکی این‌که رهبری طالبان در هر سطحی که باشد، عُرضه و اجازۀ گفت‌وگو با دولت افغانستان را ندارد. این گروه ماهیتاً گروهی مزدبگیر و اجیر است و منطقی می‌نماید که با حامیان اصلیِ آن‌ها مذاکره گردد. نکتۀ دوم نیز مربوط به حامیان و کشورهایی‌ست که طالبان را طراحی و به افغانستان صادر می‌کنند. این کشورها نیز سود بسیار کلانی از ادامۀ جنگ در افغانستان دارند که با گفت‌وگوهای دیپلماتیک نمی‌تواند حل شود. باید به خواسته‌های اصلیِ این کشورها پی برد و این‌که منافع کشورهایی چون پاکستان از جنگِ افغانستان چیست و چه‌گونه می‌توان بدیلِ آن را خلق کرد تا از راه خلقِ بدیل، رضایتِ طرف را جلب نمود.
از این‌ رهگذر شاید مسالۀ طالبان، با گفت‌وگوهای دیپلماتیک و فعال به نتیجه برسد؛ اما در کنار آن، باید یک نیروی فشار جنگی نیز خلق گردد تا طالبانی را که در حال حاضر به عنوان یک نیروی جنگیِ بالفطره و فعال، مصروف کشتار مردم اند، متوقف سازد. بی‌گمان که این فشار هم زمینۀ اقناعِ کشورهای تولیدکنندۀ طالبان را فراهم می‌سازد و نیز ماشین کشتارِ طالبان را از کار می‌اندازد.
تاریخ به یاد ندارد که در یک جبهۀ فعال جنگ، مذاکراتِ سیاسی به‌تنهایی نتیجه‌بخش واقع شده باشد؛ زیرا هر مذاکرۀ سیاسی، در اثرِ یک فشار نظامی به پیروزی می‌رسد. مذاکرۀ سیاسی بدون فشار نظامی، موضع ضعفِ یکی از طرفین را نشان می‌دهد که سوگ‌مندانه دولت افغانستان در حال حاضر چنین موقفی را اختیار کرده است. بنابراین، برای رسیدن به حلِ چنین دشواری‌یی، جنبۀ نظامیِ مساله نیز باید مد نظر گرفته شود و حداقل ترحمِ موجود بر طالبان از روش کنونی برداشته شود. آن‌گاه ممکن است که ما به پایانِ این جنگِ ناخواسته برسیم. اما در غیر آن، هر روز شاهد قتل مردمِ بی‌گناه و بی‌دفاعِ کشورمان خواهیم بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.