احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 3 قوس 1393 - ۰۲ قوس ۱۳۹۳
توافقنامههای امنیتی میان افغانستان و امریکا، و افغانستان و ناتو، سرانجام هفت خوانِ رستم را پیمود و با اکثریتِ آرا مورد تأیید اعضای مجلس نمایندهگان قرار گرفت. این در حالی است که هنوز رییسجمهوری پیشینِ افغانستان نسبت به این توافقنامهها نگاهی بدبینانه دارد و از هر منبری که در اختیارش قرار میگیرد، زهر بدبینانۀ خود را در مورد امضای توافقنامههای امنیتی ظاهر میسازد. او اخیراً در سفر به هند گفته است که امریکا خواهانِ تأمین صلح در افغانستان نیست و به همین دلیل توافقنامۀ امنیتی را با این کشور امضا نکرده است.
اینگونه اظهارنظرها حالا پس از رفتن رییسجمهوری پیشین از قدرت، نهتنهـا محلی از اعراب ندارد، بل باعث میشود که تصور جامعه نسبت به عملکرد آقای کرزی در زمانِ زمامداریاش در افغانستان بهشدت خدشهدار شودـ هرچند او به اندازۀ کافی نشان داده که رهبری خوب برای افغانستان در برهۀ بسیار حساس و سرنوشتساز نبوده است.
امضای توافقنامههای امنیتی از سوی دولتِ جدید و پس از آن، تأیید آنها از سوی پارلمان افغانستان میتواند گامی مثبت به سوی تحولاتِ تازه و بنیادی در کشور به شمار رود. یک دیپلماتِ امریکایی بهتازهگی وقتی خواست در مورد امضای توافقنامۀ امنیتی میان افغانستان و امریکا اظهار نظر کند، به مقایسۀ میان دولت گذشته و فعلی دست یازید و گفت تفاوت میان دولتِ گذشته و فعلیِ افغانستان، مثل تفاوت میان شب و روز است.
این تفاوت دیدگاه در عرصۀ بینالمللی نسبت به دو دولت، نشانۀ روشنِ ضعف سیاسیِ دولتمردانِ پیشین میتواند باشد. ضعفِ آنانی که بیشتر از یک دهه افغانستان را به گروگان گرفتند و مصدر خیری برای آن نشدند. حالا اما فرصتِ تازۀ همکاریها میان افغانستان و جامعۀ جهانی آغاز شده است. رهبران دولت وحدتِ ملی از آغاز با توجه به حساسیتهای افغانستان، درک روشنی را نسبت به وضعیتِ کشور از خود نشان دادند. امضای توافقنامههای امنیتی میان افغانستان و امریکا و افغانستان و ناتو، این خوشبینی را در سطح جهانی دوباره فراهم کرد که یک بارِ دیگر افغانستان در صدرِ برنامههای جهانی قرار میگیرد.
دستور تازۀ باراک اوباما رییسجمهوری امریکا مبنی بر تمدید مأموریت نظامیِ این کشور در افغانستان، با توجه به همین دگردیسیِ سیاسی در کشور بهدست آمد. باراک اوباما در فرمان تازۀ خود، نوعِ مأموریت سربازانِ این کشور در افغانستان را نیز روشن کرده است. او در دستور تازۀ خود به نظامیانِ این کشور در افغانستان گفته است که جنگِ این کشور محدود به القاعده نخواهد بود و با توجه به تهدیدهایی که از سوی گروههای دیگرِ افراطی نیز وجود دارد، مبارزه با این گروهها نیز پس از این بخشی از مأموریت نظامیِ امریکا در افغانستان خواهد بود.
این دستور تازۀ کاخ سفید، دقیقاً همان خواستِ اساسیِ مردم افغانستان از حضور سربازانِ جامعۀ جهانی در کشور است؛ خواستی که ظرف سیزده سال چنین صورتبندی و تصریح نشده بود، اما پس از امضای توافقنامۀ امنیتی، نوع مبارزۀ سربازان امریکایی به عنوان اصلیترین حامیِ نظامی افغانستان مشخص شد.
در سیزده سال گذشته، نوع سخن گفتن میان رهبران افغانستان و جامعۀ جهانی چنان مسیرهای پیچیده و چندلایه را پیمود که هرگز مشخص نشد دو طرف از یکدیگر چه انتظاراتی دارند. آقای کرزی رییس جمهوری پیشین هرچند خود را مسلط بر زبان انگلیسی میدانست و دوست داشت که در سخنرانیهای مهم از امکاناتِ این زبان سود ببرد، ولی نوع تعاملات سیاسیاش چنان بیمارگونه و افتضاح بودند که بهجای روشنی و وضاحت، تولید سوءتفاهم و اختلاف میکردند.
روابط افغانستان با جامعۀ جهانی، روابطی چندجانبه و عمیق است که همواره نیازمند مدیریتِ کارا و هدفمند بوده است. بیبرنامهگی در این روابط، میتواند کل میسرِ پیمودهشده را زیانمند سازد. در گذشته آنچه که به عنوان معضل اصلیِ دولت شناخته میشد، بیبرنامهگی مزمنِ آن بود که تنها محدود به عرصۀ داخلی نمیشد. دولتِ پیشین در عرصۀ روابط بینالملی نیز دچار بیماریِ بیبرنامهگی و بیهدفی بود و به همین دلیل هر روز موضعی تازه و تحیرانگیز از سرانِ دولت و بهویژه شخص رییس جمهوری به عنوان زمامدار کلِ کشور به مشاهده میرسید. حالا پس از تأیید توافقنامههای امنیتی از سوی مجلس نمایندهگان، ضرورت است که هرچه زودتر مفاد آن از قوه به فعل درآید. به همین منظور دولت وحدتِ ملی نیازمند یک سری اقداماتِ فوری و عملی برای تحققِ مفاد این توافقنامههاست.
نباید منتظر بود که مفاد توافقنامههای امنیتی به صورتِ خودکار فعال شوند؛ کارآیی دولت وحدتِ ملی زمانی میتواند خود را نشان دهد که به صورتِ بهینه از مفاد توافقنامههای استراتژیک و امنیتی به سود صلح، ثبات و امنیت در کشور استفاده کند. متن این توافقنامهها به عنوان اسناد حقوقی، زمانی ارزشمند اند که از قوه به فعل درآیند.
مشکل اصلیِ دولت گذشتۀ افغانستان این نبود که تنها با جامعۀ جهانی نمیتوانست تفاهم کند، بل مشکل اصلیِ آن این بود که از تفاهماتِ بهدست آمده نمیدانست چهگونه استفاده ببرد. بسیاری از پیمانها و تفاهمنامهها با جامعۀ جهانی در دولتِ گذشته به امضا رسید ولی هرگز در عمل دیده نشد که سودِ این قراردادها و تفاهمنامهها برای افغانستان چه بوده است.
حالا اگر در اجرایی کردنِ توافقنامهها، مکانیزم و برنامهیی روی دست گرفته نشود، بدون شک سرنوشتِ افغانستان تفاوتی با سیزده سالِ گذشته نخواهد کرد. این را هم از یاد نبریم که نوع تعاملاتِ جامعۀ جهانی با افغانستان پس از سال ۲۰۱۵ تغییر خواهد کرد و دو طرف به الزاماتِ تازهیی برای ادامۀ همکاریهای خود نیاز خواهند داشت. در همین حال، از امریکا و دیگر متحدان غربیِ افغانستان هم توقع میرود که در عملی کردنِ توافقنامهها دیگر این دست و آن دست نکنند و با توجه به شرایط حساسِ امنیتی و اقتصادی افغانستان، گامهای عملی را بردارند.
روابط میان افغانستان و جامعۀ جهانی زمانی وارد مرحلۀ تازه میشود که دو طرف با مسوولیت نسبت به وظایفِ خود در قبالِ هم برخورد کننـد.
Comments are closed.