آموزش نیروهای نظامیِ ما در پاکستان؛ فرصت یا تهـدید

گزارشگر:حلیمه حسینی/ 5 قوس 1393 - ۰۴ قوس ۱۳۹۳

روابط افغانستان و پاکستان و فراز و نشیبی که در سیاست میان این دو کشور وجود داشته را اگر با نگاهی حتا خوش‌بینانه به تحلیل بگیریم، نتیجه چندان رضایت‌بخش نیست و همیشه سایۀ استخبارات پاکستان بر امنیت کشورمان و مشکلات و دردهایی که از سوی تروریستان و افراطی‌هایی که به نام‌های مختلف از آن سوی مرزهای پاکستان، آرامش و ثبات ملتِ ما را به هم ریخته‌اند را نمی‌توان انکار کرد. mnandegar-3و از سویی پاکستانی‌ها تا جایی توانسته‌اند در اندام‌های سیاسی و تأثیرگذار کشور، نفوذ کرده و دخیل شوند که بدون شک برای تعیین سرنوشتِ جنگ و صلح در افغانستان، پاکستان خودبه‌خود و اتوماتیک یک طرفِ قضیه خواهد بود.
این نقش پُررنگ پاکستانی‌ها در افغانستان در طول بیش از یک دهۀ گذشته، به عنوان یک ابزار قدرت در دستانِ پاکستانی‌ها مورد استفاده قرار گرفته و ما همواره کسانی بودیم که با سیاست خارجیِ منفعل و نه چندان قدرتمند، به نوعی قربانیِ خواسته‌ها و اجندای از پیش تعیین‌شدۀ پاکستانی‌ها بوده‌ایم. مهم‌ترین نکته‌یی که روابط ما را با پاکستان به بحران کشانده است، مسالۀ تربیت طالبان و دهشت‌افکنان و آموزش دیدنِ آن‌ها در داخل پاکستان بوده است. این حقیقت که لانۀ تروریسم خارج از مرزهای افغانستان است و پاکستان به عنوان یک مرکز تربیت و صادر کردنِ تفکرات افراطی‌گری و دهشت‌افکنی یک خطر برای همسایه‌گانِ خود به‌خصوص افغانستان بوده است، ما را نسبت به یک سری تصمیمات و تعاملاتی که قرار است از این‌پس با پاکستان داشته باشیم، حساس‌تر کرده و خوب است که از گذشته درس عبرت گرفته و محتاطانه‌تر رفتار کنیم.
سیاستِ افغانستان با همۀ عدم صداقت به خرج دادنِ پاکستانی‌ها در مسالۀ صلح و مقابله با معضل طالبان، سیاستی دوستانه بوده است و حتا زمانی که نقش استخبارات پاکستان در ناامنی و یا مشکلات امنیتیِ کشور به‌وضوح دیده شده، بازهم سیاست‌مداران ارشد ما، حساب ملتِ پاکستان و دوستیِ دو ملت را از حساب کارهای استخباراتی و فعالیت‌های سیاسی جدا کرده‌اند. حتا زمانی که مرزهای ما مورد حملاتِ مستقیمِ موشکی از سوی پاکستان قرار گرفته، بازهم تلاش شده که بیشتر تأکید بر دوستیِ دو ملت شود و از دشمنی و یا تقابل جدی حرفی به میان نیاید.
شاید این حاتم‌بخشی‌ها در عرصۀ سیاستِ دوستی با پاکستانی‌ها بیشتر به این علت بوده که ارادۀ جدی و توان‌مندی که بتواند در مقابل طرح‌ها و برنامه‌های پاکستان در افغانستان تدبیری کارا بسنجد، وجود نداشته است و این تأکید بر دوستی‌ها، یک نوع فرافکنی و فرار از دشمنیِ علنی است که تا کنون افغانستان به علت فقدانِ یک ارتش قوی و یک سیاستِ متمرکز و قدرت‌مند و مستقل، نتوانسته است خیلی جاها که دست‌کم باید از تمامیت ارضی کشور دفاع می‌کرد، قدمی به جلو برداشته و مستقیماً وارد میدانِ مقابله شود.
حال در یک چنین شرایطی، یکی از اولین کشورهایی که رییس‌جمهور غنی در اولین هفته‌های کاری‌اش برای سفر و دیدار رسمی انتخاب کرده، پاکستان بوده است. اما آن‌چه این سفر زودهنگامِ رییس جمهور غنی را به پاکستان نه چندان مثبت ترسیم می‌کند، عدم شفافیت و روشن نشدنِ دستاوردهای عملیِ این سفر برای ملت افغانستان است.
شاید یکی از نکاتی که در این سفر جلب توجه می‌کند و به عنوان یکی از مسایل کلیدی‌یی که مورد بحثِ این سفر بوده، شایستۀ ارزیابی است، خواست پاکستانی‌ها برای ادامۀ همکاری‌های نظامی و آموزشِ نیروهای افغانستانی در پاکستان باشد. این‌که رییس جمهور غنی چه برنامه‌یی برای اعزام نیروهای نظامی افغانستان برای آموزش به پاکستان دارد، هنوز برای ما معلوم نیست. تنها نکته‌یی که از صحبت‌های آقای غنی بعد از سفر به پاکستان، در این زمینه می‌توان دریافت این است که ایشان تأکید بر تداوم همکاری با پاکستان برای تقویتِ نیروهای نظامی کشور دارند. اما در این میان باید برای برنامه‌ریزی یک چنین آموزش‌هایی در داخل خاک پاکستان، با تدبیرتر و سنجیده‌تر از گذشته عمل کرد و این حقیقت را نباید از نظر دور داشت که بسیاری از ناامنی‌هایی که از سوی طالبان و یا القاعده و دیگر گروه‌های مخالف دولت، بر ملت و دولتِ ما تحمیل شده، در خاک پاکستان سازمان‌دهی شده و از همان‌جا مدیریت می‌شود.
پرسش این است که تا چه حد تعاملاتی از این دست، یعنی اعزام نیروهای نظامی‌مان برای آموزش به فضا و جغرافیایی که تا این حد برای ما خطرناک و خطرساز بوده، به‌جا و مناسب است؟ آیا اعزام این نیروها برای آموزش، فرصتی را برای نفوذِ هرچه بیشترِ عوامل و عناصر خطرسازی را به درونِ نظام فراهم نمی‌آورد که به اثبات رسیده است حضور و رد پای‌ آن‌ها در ناامنی‌ها و انفجارها و انتحارها و حملات تروریستیِ سازمان‌دهی شده‌یی که بارها ملتِ ما را به عزا نشانده، بی‌ارتباط به گروها و گروهک‌های تروریستیِ رشد کرده و ریشه گرفته در پاکستان نبوده است؟
به همۀ دلایلی که گذشت، به‌جاست که رییس‌جمهور غنی و در کل دولت وحدتِ ملی بر روی کم‌وکیفِ تعاملات‌شان با پاکستان دقت و توجه بیشتری ـ که حول منافع مردم بگردد ـ به خرج دهند. چرا که امنیت یک کشور در دستانِ ارتش و پولیسِ آن کشور خواهد بود و حال اگر به هر نحوی در ساختار تشکیلاتی و یا در صفوفِ حتا سربازان آن، نیروهای استخباراتیِ کشورهای دیگر نفوذ کنند، فجایعی را شاهد خواهیم بود که در رقم زدن آن‌ها، نیروهای خودی‌یی که در خدمت بیگانه‌گان بوده‌اند، نقش برجسته‌یی را بازی می‌کنند. برای تکرار نشدنِ این فجایع و بالا بردن ضریب اطمینانِ ارگان‌ها و نهادهایی که قرار است تأمین امنیتِ کشور را به عهده داشته باشند، باید در هر قدم تلاش شود که فرصت‌ها را برای دشمنانِ این وطن برای نفوذ و تحت سیطره گرفتنِ این نهادهای حساس و سرنوشت‌ساز به حداقل رساند. و اگر با این استراتژی و نگاه، مسالۀ اعزامِ نیروهای نظامی‌مان به پاکستان را برای آموزش ارزیابی کنیم، بدون شک نتیجه به نفعِ پذیرفتن این پیشنهاد نخواهد بود و نیاز جدی به توجه و غور بر روی این مسأله را نشان خواهد داد که: آیا این آموزش‌ها و خدمات، یک فرصت برای تقویتِ نیروهای نظامی ما و تأمین هر چه بیشترِ صلح و ثبات در کشور خواهد بود یا ممکن است مبدل به تهدیدی شود برای امنیت و ثباتِ ما که مدیریتِ بحران‌ها را در ساختار امنیتی‌مان بیش از پیش سخت‌تر می‌سازد؟

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.