احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ دو شنبه 6 دلو 1393 - ۰۵ دلو ۱۳۹۳
بخش پانزده هم
آثار معروفِ خواجه نصیرالدین طوسی شامل تجریدالاعتقاد، اساسالاقتباس، قواعدالعقاید، اوصافالاشراف و اخلاق ناصری میباشد. نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری را به سفارش ناصرالدین، حاکم قهستان، تحریر و تدوین داشته و در این اثر، دیدگاه سیاسیِ او بازتاب یافته است.
اندیشه سیاسی
خواجه نصیرالدین طوسی زندهگی در میانِ مردم و معامله با ایشان را ضروری میداند و برای تثبیت فضایل و کمالات ـ مانند شجاعت، سخاوت، عفت و نظایر آنها ـ زندهگی در کنارِ مردم را میستاید؛ زیرا در غیر آن، زمینه شکلگیریِ فضایل میسر نمیگردد:
«کسانی که از تألیف کردن بیرون شوند و به انفراد و وحدت میل کنند، از فضیلت بیبهره مانند، چه اختیار وحشت و عزلت و اعراض از معاونت ابنای نوع؛ احتیاج به مقتضیات ایشان محض جور و ظلم باشد و از این طایفه، کسانی این فعل را به فضیلتی شمرند، مانند جماعتی که به ملازمتِ صوامع و نزول در شکاف کوهها متضرر باشند و آن را زاهد از دنیا ناماند، طایفهیی که مترصد معاونتِ خلق بنشینند و طریق اعانت به کلی مسدود گردانند و آن را توکل نام نهند و گروهی که بر سبیلِ سیاحت از شهرها به شهرها میشوند و به هیچ موضع، مقامی و اختلاطی که مقتضی مؤانستی بود نکنند و گویند از حال عالم اعتبار میگیریم و آن را فضلی دانند؛ چه این قوم و امثال ایشان ارزاقی که [دیگران] به تعاون کسب کرده اند، استعمال میکنند و در عوض و مجازات، هیچ بدیشان نمیدهند، غذای ایشان است، میخورند، و لباس ایشان میپوشند و بهای ایشان نمیگزارند، و آنچه نظام و کمال انسان است، اعراض نمودهاند و چون به سبب عزلت و وحشت، رذایل اوصافی که در طبیعت به وقت دادن به فعل نمیآورند، جماعتی قاصرنظران، ایشان را اهل فضایل میپندارند و این توهمی خطا بود، چه عفت نبود که ترک شهوت بطن و فرج گیرند من کلالوجوه، بل آن بود که هر چیزی واحدی و حقی که بود، نگاه دارند و از افراط و تفریط اجتناب نمایند و مردم بر قاعده انصاف کنند و تا کسی با مردم مخالطت نکند، سخاوت از او چهگونه صادر شود؟ و چون در معرض هولی نیفتد، شجاعت کجا به کار دارد؟ و چون صورت شهی نبیند، اثر عفتِ او کی ظاهر شود؟ اگر تأمل کردهاید، معلوم میشود که این صنف مردم، شبیه جمادات و مردهگان میکنند نه به اهل فضل و تمییز”.(طوسی، ۱۳۶۹: ۲۵۷-۲۵۸)
خواجه، تفاوت در میان آدمیان را راز بقا و پیشرفت بشری میداند و معتقد است که آگر انسانها همه برابر و یکسان میبودند، همه هلاک میشدند. او بدین باور است که فضیلتها امرِ کسبی است و هر انسانی میتواند آن را دریابد. در عین حال، یکی استعداد و توانایی ذاتیِ بیشتر برای کسب فضایل دارد و دیگری کمتر. (طوسی، ۱۳۶۹: ۱۵۲)
از دید طوسی، انسانها دارای استعداد و ظرفیتهای برابر برای کسب فضایل نیستند، بل به عقیدۀ او انسانها به پنج دسته تقسیم میشوند: ۱) کسانی که سرشت و طبیعتِ خیر دارند، خلاصه آفرینشاند و میسزد که نزدیک و همنشین پادشاه باشند؛ ۲) کسانیاند که طبیعت خیر دارند، ولی به پیمانۀ دسته نخست نمیباشد؛ ۳) کسانیاند که ذاتِ خیر دارند و نه شر، این گروه باید به سوی خیر تشویق گردند و زمینه برایشان باید مساعد گردد؛ ۴) کسانی شرارتپیشهاند، این گروه باید به تهدید و تحقیر گرفته شود تا به سوی خیر روی آرند؛ ۵) کسانیاند که سرشت و طبعِ شر دارند، این گروه پستترین موجودات میباشند. به نظر او، آنهایی که اصلاحپذیر نیستند، “ازالت شر ایشان واجب باید دانست”. (طوسی، ۱۳۶۹: ۳۰۵-۳۰۶)
خواجه نصیرالدین طوسی بهسان نظامالملک، سعادت و خوشبختیِ مردم را در اراده خداوند میداند، و اراده خداوند پادشاهی را به دانشمندان و دانش را به پادشاهان میبخشد. طوسی میگوید: “اذا ارادالله بامه خیراً جعل الملک فی علمائها و اعلم فی ملوکها”. او در دستهبندی از اجتماعات بشری به تقلید از فارابی میبرآید و اجتماعات را به دو دسته فاضله و غیرفاضله تقسیم میدارد. خواجه میگوید: “مدینۀ فاضله یک نوع بیشتر نیست؛ زیرا حق از تکثر منزه است و خیرات را یک راه بیش نیست”. ولی مدینه غیرفاضله را به گونههای جاهله، فاسقه و ضاله دستهبندی میکند. (طوسی، ۱۳۶۹: ۲۸۰)
به باور خواجۀ طوسی، مردمانِ مدینۀ فاضله پنج صنفاند: ۱) افاضل، که عهدهدار تدبیرِ مدینهاند؛ ۲) ذویالالسنه، این گروه به علوم کلام، فقه، خطابه، بلاغت و کتابت دسترسی دارند و مردم را به اعتقادات طایفه اول دعوت میدارند؛ ۳) مقدران (اندازهکنندهگان)، این دسته با علوم حساب، هندسه، طب، مکاتبات دیوانی آشنا بوده، قوانین عدالت را در بین اهل مدینه اجرا میکنند؛ ۴) مجاهدان، گروهیاند که مسوولیت مدافعه از مدینه را دارند و ارباب مدینههای غیرفاضله را از فاضله منع میکنند؛ ۵) مالیان، این صنف غذاها و ارزاقِ اصنافِ دیگر را تهیه میدارند. (طوسی، ۱۳۶۹: ۲۸۵-۲۸۶)
صاحب “اخلاق ناصری” چهار نوع ریاست را در مدینه فاضله معرفی میدارد:
۱٫ ریاست حکمت و آن چهار خصوصیت دارد؛ حکمت، اندیشه کامل، توان قانعکنندهگی و قدرت جهاد.
۲٫ ریاست افاضل؛ این ریاست در صورتی پیش میآید که خصوصیتهای ریاست اول در یک شخص جمع نیاید و چهار تن دارای آن مواصفات گرد هم آیند و بهصورت مشارکتی عهدهدار امور شوند.
Comments are closed.