احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 14 دلو 1393 - ۱۳ دلو ۱۳۹۳
بار دیگر حملۀ دو پولیس به جانِ هفت پولیسِ دیگر در ولایت قندهار، خبر غمانگیزی برای مردم افغانستان شده است. دو سرباز پولیس محلی، هفت همکارِ خود از جمله فرماندهِ خود را در ولسوالی میوند ولایت قندهار، به شهادت رساندهاند و دو تنِ این کشتهشدهگان توسط این حملهکنندهگان سر بریده شدهاند. قاتلان پس از این رویداد، به سمتِ طالبان فرار کردهاند و اکنون در کنار این گروه قرار دارند.
شنیدنِ چنین خبری برای مردم افغانستان تازهگی ندارد؛ اما تازهگیِ رویدادِ اخیر این است که سربازان نفوذیِ دشمن که به عنوان مارهای درونآستین عمل میکنند، فرصتِ آن را نیز یافتهاند که سرِ برخی از این هفت نفر را ببرند. این خود میتواند عمق فاجعه را به نمایش بگذارد و سوالهای زیادی را مطرح کند.
از گذشته، افراد نفوذی در قطار پولیس و ارتش، همکاران و همصفهایشان را به ضربِ گلوله میکشتند و فرار میکردند. ادامۀ اینگونه حملاتِ موفقِ دشمن در میان ارتش و پولیس کشور، یک بار دیگر نشان میدهد که دشمن از رویههای مختلف میتواند وارد صفوفِ نیروهای امنیتی شود و در فرصتهای گوناگون، سربازان و افسرانِ کشور و نیروهای خارجی را هدف قرار دهد. اما تا هنوز دیده نشده که حکومت آنهایی را که سبب وارد شدنِ افراد نفوذی دشمن به ارگانهای امنیتی شدهاند، بازداشت و مجازات کرده باشد و اگر در موردی هم آنها بازداشت شده باشند، به حمایتِ قدرتمندان دوباره رها شدهاند. به این ترتیب، تا کنون خونِ دهها سرباز شهید وطن به این طریق پامال شده است.
البته تنها عامل ورود سربازان دشمن به صفِ سربازان وطن، همکاری کسانی در داخل نهادهای امنیتیِ کشور نیست و دلایل دیگری هم میتواند سببِ ورود نیروهای نفوذی باشد؛ از جمله ضعفِ سیستمِ جلبوجذبِ سربازان به نهادهای نظامی و نیز قومیسازی ارتش و پولیس زیر نام ملیسازی سبب شده است که دشمن نیروهای مورد نظرِ خود را وارد نهادهای امنیتی سازد. جدا از این، بسیار ممکن است که برخی از افرادی که بعدها به مهرههای دشمن تبدیل شدهاند، در ابتدا جزوِ آنان نبودهاند اما گذشتِ زمان و رویدادهای مختلف از جمله تهدید خانواههایشان از طرفِ دشمن و نیز برخی عوامل روحی و روانی دیگر، عامل پیوستنشان به دشمن و انجام چنین حملاتی شده باشد.
اما بر اساس آنچه در افغانستان تجربه شده، قریب به اتفاقِ این رویدادها، به طالبان و یا هم سازمان استخباراتی پاکستان ارتباط داشته است. در چنین حالتی، همان بحث حضور ستون پنجم در داخل نهادهای امنیتی کشور مطرح است که به گونۀ قدرتمند و برنامهریزیشده کارهایشان را انجام میدهند. بنابرین برای جلوگیری از ادامه و تکرار چنین حرکتهای مدهش، ایجاب میکند که دولت به فعال کردنِ نهادهای کشفی و استخباراتی وزارتهای دفاع و داخله اقدام کند. تا جایی که دیده میشود، نهادهای استخباراتی در وزرات دفاع و داخلۀ کشور، یا فعال نیستند و یا هم اگر هستند، به گونۀ غیر موثر حضور دارند و ممکن است که کارشان را بهخوبی پیش نبرند.
اگر این ارگانها به گونۀ معیاری و درست و با امکانات لازم، کارشان را به پیش ببرند و به کشف و خنثاسازی طرحها و عملیاتهای عواملِ دشمن در صف پولیس و ارتش بپردازند، بدون شک از وقوع رویدادهای مشابه در آینـده جلوگیری میشود و دشمن نمیتواند به سادهگی اهدافش را در داخل نهادهای امنیتی پیـاده کند. خوب است که رهبران جدیدِ نهادهای امنیتی کشور، با استفاده از فرصت، روی میکانیزمِ مواجهه با حملات درونصفی دشمن، کار کنند و مانعِ از پشت خنجر خوردنِ سربازان و افسران دلیرِ وطن شوند.
Comments are closed.