احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 2 حوت 1393 - ۰۱ حوت ۱۳۹۳
رهبران دولت وحدت ملی در هفتۀ گذشته روزهای خوبی نداشتند، یا حداقل چنین به نظر رسید که روزهای خوبی را پشتِ سر نمیگذارند. موجی از انتقادها به نشانیِ رهبران دولت ملی بلنـد شد که بهنحوی آنها را مجبور کرد در مواضعِ واکنشی قرار گیرند. سخنان رهبرانِ مجاهدین در مراسم بزرگداشت از ۲۶ دلو، سالروز خروج نیروهای اشغالگر شوروی پیشین از افغانستان، پیش از آنکه در محور تجلیل از این روز باشد، در انتقاد از عملکرد رهبران دولتِ جدید ابراز شد؛ سخنانی تند و آتشین که ضمن اینکه بار سنگینی از درد را حمل میکرد، حاوی انتقادهای سختی نیز از رهبران دولت وحدت ملی بود. نخست به این سخنان تند، داکتر عبدالله رییس اجراییۀ دولت وحدت ملی پاسخ گفت. او از کارنامۀ مجاهدین در کشور حمایت کرد و گفت که در هیچ تعامل سیاسییی نمیتوان حضور مجاهدین را نادیده گرفت. او گفت نبود افرادی در ساختار قدرت، به معنای حذف مجاهدین نباید تعبیر شود. آقای عبدالله یک روز پس از ابراز این سخنان که بدون شک گوشۀ چشمی مستقیم به انتقادهای استاد سیاف داشت که در خیمۀ لویه جرگه از عدم حضور رهبران مجاهدین در ساختار قدرت انتقاد کرد، سخنانش را پس گرفت و تأکید کرد که سخنانِ او در واکنش به اظهارات استاد سیاف نبوده است. حالا چه این سخنان در واکنش به اظهارات استاد سیاف بوده باشد و چه نبوده باشد، اما تعبیری که از آنها میتوان ارایه کرد، خواهینخواهی چنین برداشتی را به ذهن متبادر میکند.
رویکرد بینامتنی به متن حکم میکند که چنین برداشتی صورت گیرد. گاهی سیاستمدارانِ ما دچار اشتباه معرفتی در حوزۀ سیاست میشوند. آنان فکر میکنند که سخنانشان قابل تعبیر و تفسیر نیست و آنچه که میگویند، هیچ رابطۀ متنی با دیگر سخنان ندارد. چنین تعبیری در حوزۀ معرفتی، تعبیری نادرست و مخاطرهآمیز است. سخنان با یکدیگر در داد و ستدِ معرفتی قرار دارند و یکدیگر را نقد و اصلاح میکنند. حتا اگر آقای عبدالله انتقادهای تنـد استاد سیاف را نشنیده باشد، باز آنچه که یک روز پس از این سخنان بر زبان آورد، در فضای گفتمانیِ اظهاراتِ استاد سیاف قرار میگیرد. این را به این دلیل گفتم که سیاستمدارانِ ما متوجه باشند که نمیتوان در فضای تهی به گفتوگو پرداخت. به همین دلیل من در یک نوشتۀ دیگر از واکنشِ آقای عبدالله حمایت کردم و نوشتم که او شاید از نخستین رهبران دولتیِ افغانستان در سیزده سال پسین باشد که صادقانه میآید و از خود دفاع میکند. این رویکرد، رویکرد درستی به مسایل است و باعث ایجاد فضای اعتمادِ متقابل در میان اعضای جامعه میشود.
مخفی شدن در پسِ نقابهای گوناگون و اختیار کردنِ سکوت، راه به جایی نمیبرد و بیشتر به خدشهدار شدنِ احساسات میانجامد. سخنان را باید شنید و به آنهایی که ارزش واکنش را دارند، باید واکنش نشان داد. این روالِ عادی و معمولِ سیاست در جهانِ معاصر است. هیچ رهبری در جهانِ معاصر خود را پنهان نمیکندـ برخلاف رهبران گذشته که همواره چهرۀ پنهان داشتند.
دومین واکنش اما چند روز پس از واقعۀ خیمۀ لویهجرگه در سخنان رییسجمهوری تبارز پیـدا کرد. محمد اشرفغنی در دیداری با حامد کرزی رییس جمهوری پیشین، شماری از رهبران جهادی و سیاسیِ افغانستان گفت که در مذاکرات صلح هیچ پنهانکارییی نخواهد کرد و همه چیز را به صورتِ شفاف در اختیار مردم قرار خواهد داد. این سخنان، دقیقاً در واکنش به سخنانِ استاد سیاف در خیمۀ لویه جرگه بیان شدند، آنجا که استاد سیاف دولت را به پنهانکاری در استراتژیهای منطقهییاش متهم کرد.
استاد سیاف در همایش ۲۶ دلو تأکید کرده بود که تغییر در استراتژیهای منطقهییِ دولت به دور از چشم مردم، عملی دیکتاتورانه و نارواست. آگاهان سیاسی، این سخنان را انتقاد از سیاستهای اشرفغنی رییسجمهوری افغانستان تعبیر کردند که به گفتۀ آنان، پشت پردۀ مناسباتِ تازهیی را با پاکستان آغاز کرده است. البته این انتقادها زیاد هم پُربیراه نمینماید. حداقل چند نشانه میتوان در رفتار و عملکرد رییسجمهوری در ماههای اخیر پیدا کرد که دال بر چنین سیاستی میتواند باشد.
نخست، رفتوآمدهای غیرمعمولِ مقامهای ارتش و استخباراتِ پاکستان به کابل است. گویا ظرفِ چهار ماه اخیر، حداقل راحیل شریف رییس ستاد ارتش پاکستان سه بار به کابل آمده است. در همین حال، دو بار رییس استخبارات پاکستان به کابل سفر داشته و با رهبرانِ جدید دیدار کرده است.
دوم، تأخیر در قرارداد انتقال سلاح از هند به افغانستان است. گویا بهتازهگی رییسجمهوری به ارتش افغانستان دستور داده که از انتقال و خرید اسلحه از هنـد خودداری ورزند.
قرارداد خرید اسلحه از هند در زمان رییس جمهوری پیشین صورت گرفت و هند به بسیار مشکل حاضر شد بخشی از تجهیزات ارتش افغانستان را تهیه کند. هنوز اطلاعِ دقیقی از ارسال و نوعیتِ این سلاحها در دست نیست، ولی گفته میشود که حامد کرزی در زمان زمامداری خود در اعتراض به متحدان غربی افغانستان، خرید اسلحه از هند را مطرح کرد. آقای کرزی همواره جامعۀ جهانی را به عدم تجهیز درستِ نیروهای امنیتیِ افغانستان متهم میکرد.
سوم اما نوعِ نگاه و رابطۀ آقای غنی در گفتوگوهای صلح به سمتِ پاکستان است که عمدتاً به نگاه خوشباورانه تعبیر میشود. آقای غنی تلاشهایی را آغاز کرده است که پاکستان را مجبور کند در تأمین صلح و امنیتِ افغانستان نقشِ عملی و متبارز داشته باشد. بسیاری از منتقدانِ این سیاستِ آقای غنی ـ که شاید استاد سیاف و بخشی از مجاهدین نیز اینگونه بیندیشند ـ، پاکستان را با توجه به عملکرد گذشتۀ آن کشور قابل اعتماد نمیدانند و میگویند هرگونه تعامل با این کشور سبب به درازا کشیده شدنِ جنگ در کشور میشود.
نگرانی عمدۀ جامعه و از جمله آقای سیاف میتواند از این ناحیه باشد که به آن «تغییر سیاست منطقهیی» گفتهاند. اما حالا آقای غنی میگوید که هیچ مسألهیی را در رابطه با گفتوگوهای صلح پوشیده نمیگذارد. اما پرسش اینجاست که رهبران دولت وحدت ملی چرا نسبت به انتقادها سراسیمه به نظر میرسند و به این انتقادها با دستپاچهگی واکنش نشان میدهند؟
به چنین سوالی رهبران دولت وحدت ملی باید پاسخ بگویند. زیرا انتقاد همواره وجود دارد و اگر رهبران وحدت ملی خودشان مشکلی ندارند، نیاز نیست که نسبت به چند حرفِ دلسوزانه اینهمه دستپاچه شوند.
Comments are closed.