احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 5 حوت 1393 - ۰۴ حوت ۱۳۹۳
نثارعلیخان وزیر داخلۀ پاکستان گفته است که همکاری این کشور با افغانستان در مبارزه با تروریسم «معجزه» خواهد کرد. اما آقای خان توضیح نداده که این معجزه چهگونه رخ خواهد داد، مبارزه با تروریسم چهگونه خواهد بود و نقش پاکستان در این مبارزه چیست؟
حوادث روزهای اخیر میرسانند که پاکستانیها تعریفِ دیگری از مبارزه دارند و به نظر آنها، مبارزه چیزی نیست که در حال حاضر در فرهنگهای لغت معنا میشود؛ بلکه رفتن هیأتی از طالبان به اسلامآباد پایتخت پاکستان که قطعاً به مذاکرات صلح ربط دارد، بخشی از این مبارزه تلقی میشود.
پاکستانیها در روزهای اخیر به گونۀ شکبرانگیزی در مسایل صلح و کشاندنِ طالبان به پای میز مذاکره با دولت افغانستان فعال شدهاند. ریاست هیأتی را که به اسلامآباد رفته، قاری دینمحمد به عهده دارد. بر اساس اطلاعات رسانهها، این شخص پیش از این به چین نیز سفر داشته است. گفته میشود که بهزودی یک مقام ارشدِ طالبان از قطر نیز به این هیأت میپیوندد. جزییاتِ مذاکراتی که قرار است در اسلامآباد انجام شود، تا هنوز در اختیار رسانهها قرار نگرفته و مشخص نیست که صلاحیت هیأت اعزامیِ طالبان به اسلامآباد تا چه حد است. اما یک نکته بهصورت واضح از اینهمه تلاشها مشخص است و آن اینکه پاکستانیها در ماههای اخیر نسبت به مسایلی حساس شدهاند و چیزهایی در این کشور در حالِ دگرگونی است. با بررسیِ مسایل و اتفاقاتی که ظرف ماههای اخیر رخ داده، میتوان به چند عنصر کلیـدی در این خصوص اشاره کرد.
۱- تغییر در افغانستان: ایجاد دولت وحدت ملی در افغانستان، زمینۀ مناسبِ از سرگیریِ روابط را برای پاکستان فراهم کرد. پاکستانیها با توجه به تیرهگی روابط خود با افغانستان در دوران زمامداری حامد کرزی رییسجمهوری پیشین، در نوع رفتار و ادبیاتِ خود با رهبران جدید بازنگریهایی را انجام دادند. البته از سرگیری روابط حسنه با پاکستان تنها از سوی پاکستانیها صورت نگرفت، بل دولتمردان افغانستان نیز تمایل داشتند که مناسبات میان دو کشور را وارد فاز تازهیی سازند. به همین دلیل رهبران دولت وحدت ملی در تلاش شکل دادن به گفتمان جدید سیاسی، روابط خود با همسایهگان را به نوعی از سرگرفتند؛ روابطی که در گذشته به دلیل سوءمدیریتِ رهبران دولت بهشدت آسیبپذیر و در حالِ وخامت بود. حداقل پاکستانیها آنگونه که در گفتههای پرویز مشرف مشخص شد، به حامد کرزی اعتماد نداشتند و فکر میکردند که او عامل سیاستِ هند در افغانستان است. در مسالۀ مرزی با پاکستان نیز دولت پیشین دچار اشتباهاتِ استراتژیک شد و نتوانست حساسیتِ مسأله را بهخوبی دریابد. زمامداران افغانستان در زمان آقای کرزی میخواستند با همان سیاستی با پاکستان وارد تعامل شوند که چهار دهه قبل سردار محمدداوود خان آن را اساس گذاشته بود و بعداً بهوسیلۀ داکتر نجیبالله ادامه پیدا کرد. در حالی که شرایطِ منطقه در این چهار دهه به گونۀ حیرتانگیزی دگرگون شده و پاکستان به امکانات و ظرفیتهای کممانندی دست یافته است.
۲- فشار بینالمللی: فشارهای جامعۀ جهانی نیز در ماههای پسین بر پاکستان به گونۀ فزایندهیی افزایش یافته است. انتشار گزارش وزارت دفاع امریکا، بهصورت روشن پاکستان را حامی تروریسم عنوان کرد. در همین حال، بسیاری از کشورهای غربی که پیش از آن نمیخواستند در مورد حضور گروههای افراطی و خشونتطلب در پاکستان چیزی بگویند، آغاز به انتقاد از سیاستهای اسلام آباد در پناه دادن به گروههای خشونتطلب و افراطی کردند. امریکا که از عمدهترین حامیان بینالمللی پاکستان به شمار میرود، ادامۀ کمکهای خود به این کشور را منوط به مبارزۀ صادقانه با تروریسم کرد. اسلامآباد با توجه به این فشارها نمیتوانست همچنان گروههای افراطی را به عنوان حربههای فشار و هژمونیِ منطقهیی در اختیار نگه دارد.
۳- مشکلات داخلی: موجودیت گروههای افراطی و تروریست در داخل پاکستان به این کشور نیز آسیبهای جدی وارد کرد. این گروهها که پیش از این، چتر حمایت پاکستان را کافی میدانستند که دست به اقدام علیه آن نزنند، در ماههای اخیر آغاز به تهدید ایجاد دولت در خاک پاکستان کردند. حملۀ مسلحانه به مکتبی در پشاور پاکستان ک
ه تحت حمایت ارتش پاکستان قرار داشت، بزنگاهِ یک رویاروی و اعلام جنگ علیه حامیان پیشین میتوانست تعبیر شود. در این حمله، بیش از ۱۵۰ تن به شمول کودکان کشته شدند. مسوولیتِ این حمله را که گروه طالبان پاکستانی به عهده گرفت، بهنحوی بر محاسبات ارتش پاکستان خط بطلان کشید.
۴- حضور داعش در منطقه: داعش از هرجا که آمده باشد، برای پاکستان میتواند گروه بیگانه تلقی شود. پاکستانیها مثل بسیاریهای دیگر در جهان اسلام مبهوت و متحر از وضعیتیاند که بهوسیلۀ گروه داعش یا دولت اسلامی جدید به رهبری البغدادی شکل گرفته است. پاکستانیها این خطر را حس کردهاند که بهزودی با گروه تازهیی مجبور اند رویارو شوند که رابطۀ استراتژیک با منافع پاکستان ندارد. پیشرویهای حیرتآور داعش، زنگ خطر را برای اسلامآباد به صدا در آورده است و این کشور میتواند از این ناحیه نگران باشد. دلیل نگرانی پاکستانیها نیز مشخص است. پاکستان فضا و بستر مناسبِ رشد افراطگرایی را در اختیار دارد و در این زمینه میتواند برای دولت اسلامی به عنوان «پناهگاه امن» به شمار رود.
در نتیجه گفته میتوانیم که انگیزههای لازم برای ایجاد همکاری میانِ دو کشور فراهم شده، اما آن چیزی که میتواند همچنان به عنوان نگرانی مطرح باشد، این است که: واقعاً پاکستانیها چهقدر حساسیتِ مسایل را درک کردهاند و آرزو دارند برای حلِ مشکلاتی که دامنگیرِ منطقه شده، بهصورتِ صادقانه همکاری کنند!
Comments are closed.