احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۳ حوت ۱۳۹۳
احمد عمران
کسی نیست عبدالستار سعادت رییس کمیسیون بهاصطلاح مستقلِ شکایات انتخاباتی را از خواب بیـدار کند و برایش بگوید: برادر از خواب برخیز که صبح شده است!
آقای سعادت که هنوز در خواب زمستانی بهسر میبرد، با سخنانِ غیرمسوولانه میخواهد جوِ موجود در رابطه به اصلاح نظام انتخاباتیِ کشور را به نفعِ خود و متقلبانِ کمیسیونهای انتخاباتی مصادره کند. آقای سعادت که گویا با اصطلاحاتِ حقوقی هم آشناییهایی دارد و گاه در سخنرانیها و صحبتهای خود، از این مخزن اعتبارسازی میکند، فراموش کرده که یکی از بندهای اصلیِ توافقنامۀ سیاسی که منجر به ایجاد دولت وحدت ملی در افغانستان شد، ایجاد کمیسیونی برای وارد کردنِ اصلاحات در نظام انتخاباتی کشور است. آقای سعادت فراموش کرده است که انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۳، با بحران خطرناکی روبهرو شد که نزدیک بود به یک تنش بزرگِ داخلی منجر شود. آقای سعادت فراموش کرده است که دولت فعلی، دولتی برآمده از صندوقهای رای نیست که بتوان برایش از درون قانون اساسی کشور، سند و مدرکِ قانونی فراهم کرد. آقای سعادت فراموش کرده است که انتخابات سال ۱۳۹۳ به یُمن بازیهای خطرناک کمیسیونهای انتخاباتی با آرای مردم، به بنبست کشیده شد و به دنبال رایزنیها و گفتوگوهای فراوان با تیمهای انتخاباتی، سرانجام دولتی متشکل از دو تیم انتخاباتی بهوجود آمد.
آقای سعادت تأکید میورزد که ایجاد کمیسیون اصلاح نظام انتخاباتی، غیرمشروع و غیرقانونی است و باعث بهوجود آمدنِ بحران در کشور میشود. مگر بحرانی کلانتر و مهمتر از این وجود دارد که کمیسیونهای انتخاباتی با وجود داشتن صلاحیتهای لازم قانونی، نتوانستند انتخابات را مدیریت کنند و آن را به سمت بحران و کشمکش سوق دادند. شاید آقای سعادت و دوستانِ او در کمیسیونهای انتخاباتی به این نظر اندر باشند که یک تیمِ مشخص باعث بهوجود آمدن جنجالهای انتخاباتی شد؛ همان تیمی که فریاد تقلب در انتخابات را بلنـد کرد و منتظر نشد که نتیجۀ دلخواهِ کمیسیونهای انتخاباتی جامۀ عمل بپوشد. اما آقای سعادت نمیداند و یا تظاهر به ندانستن میکند که در مورد تقلبهای گسترده و سازمانیافته، اجماعِ کلی وجود دارد و منحصر به یک تیم و هواخواهانش نیست.
نهادهای بینالمللی و ملیِ ناظر بر انتخابات، همه به گونۀ مستدل و مستند، همواره از اصلاحات در نظام انتخاباتی افغانستان دفاع کردهاند و ادامۀ کارِ کمیسیونهای فعلی را با ترکیب و اعضای موجود، خطری بهمراتب بزرگتر برای آیندۀ انتخابات دانستهاند. آیا سخنان ناظران اتحادیۀ اروپا، نهادهایی مثل فیفا و تیفا که بر اساس یافتههای تحقیقیشان از روند انتخابات افغانستان، تقلب و جعلکاری را در انتخابات سال روان مستندسازی کردهاند، برای کمیسیون شکایات انتخاباتی نمیتواند رضایتبخش و قابل اعتبار باشد؟ کمیسیون شکایات انتخاباتی چه برداشتی از وضعیت در انتخابات ریاستجمهوری دارد که ایجاد کمیسیون اصلاح نظام انتخاباتی را به سود کشور نمیداند؟
مشخص است که آقای سعادت بیشتر از همه نگران وضعِ خود و رفقایش در کمیسیونهای انتخاباتی است که با اصلاح نظام انتخاباتی، احتمال افتادن تشت رسواییِ آنها از بام وجود دارد. آقای سعادت اگر نگران بحران در کشور میبود و از این ناحیه احساس خطر میکرد، باید به وظایفش در کمیسیون شکایات در زمانِ آن و به گونۀ قانونمندانه میپرداخت. اگر کمیسیون شکایات انتخاباتی واقعاً کمیسیونی مستقل و در راستای ایجاد عدالت انتخاباتی میبود، بدون شک میلیونها رای تقلبی از چشم آن پوشیده نمیماند که مستقیماً از سوی افراد ارشدِ کمیسیون انتخابات در جریان انتخابات سال ۱۳۹۳ صورت گرفت.
بحث تقلب در انتخابات سال روان، یک بحث زاید و فراقانونی نیست که عدهیی بنا به سلیقۀ شخصیِ خود آن را مطرح کرده باشند. تقلب و مهندسی آرا در کمیسیونهای انتخاباتی سبب شد که آبروی افغانستان در سطح جهانی برباد رود و انتخابات کشور یکی از بدنامترین و سیاهترین برگهای تاریخِ انتخاباتِ جهان نام بگیرد. آقای سعادت چرا از این منظر به قضیه نگاه نمیکند تا بهتر وضعیت را درک کند؟ آیا اصلاح نظام انتخاباتی که بدون شک برکناری و محاکمۀ تقلبکاران را هم به دنبال خواهد داشت، کشور را به سمت بحران میبرد یا از بهوجود آمدن بحرانهای تازه در انتخابات جلوگیری میکند؟
آقای سعادت از آنجایی که نمیخواهد به واقعیتهای موجود در کشور بیندیشد، از سران تقلب و مهندسی آرا حمایت و دفاع میکند. هیچ جای تردید وجود ندارد و برای کسی باقی نمانده که انتخابات سال ۱۳۹۳ به وسیلۀ افراد مشخصی در ردههای بالای کمیسیونهای انتخاباتی به بحران کشیده شد. حالا وقتی کمیسیون انتخابات بیشتر از ۹هزار کارمند موقتِ خود را مجرم تشخیص داده، به هیچوجه به معنای آن نیست که تقلبکاران اصلی فراموش شوند و همچنان به خواب و خور و شهوت مشغول باشند. سخنان رییس اجراییۀ دولت را باید در این خصوص کاملاً مد نظر داشت که گفت به کمتر از اصلاحاتِ بنیادی در کمیسیونهای انتخابات، به هیچ چیزِ دیگر راضی نمیشود. این سخنِ تنها داکتر عبدالله نیست، بل قاطبۀ مردم افغانستان خواهان تغییرات در نظام انتخاباتیِ کشور و رسیدهگی به تقلبهای انتخابات سال ۱۳۹۳ استند.
آقای سعادت فکر میکند که شماری از روی کینه و عداوت، بحث تغییرات در نظام انتخاباتی را مطرح کردهاند و میتوان با گفتن حرفهای غیرمسوولانه و به ظاهر حقوقی، جلو چنین اتفاقی را در کشور گرفت. انتخابات به باور ما، پایه و اساسِ مردمسالاری در کشور است و اگر با ارزشهای مردمسالاری نمیخواهیم وداع کنیم و به سمت نظامهای خودکامه برویم، باید به اصلاحات در نظام انتخاباتی کشور لبیک بگوییم. جالب اینجاست که نهادهای ناظر بر انتخابات یکصدا میگویند در موجودیت مقامهای فعلی و نظام فعلی انتخابات، برگزاری انتخابات سال آیندۀ پارلمانی بیمعناست، اما آقای سعادت پافشاری دارد که همچنین باید در موجودیت همین افراد و نظام انتخاباتی، به سمت انتخاباتهای بعدی رفت. اینجاست که مشخص میشود آقای سعادت از روی مسوولیتِ وطنی و ملی، از کمیسیونهای انتخاباتی دفاع نمیکند، بل در عقبِ این گفتهها آجندای سیاسیِ مشخص قرار دارد که میخواهد انتخابات پارلمانی را نیز به سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری دچار کند. البته در این میان، مواضع رییسجمهوری چندان روشن به نظر نمیرسد و فکر میشود که او نیز چندان با سخنانِ آقای سعادت مشکل ندارد.
Comments are closed.