گزارشگر:محمداکرام اندیشمند / دوشنبه 10 حمل 1394 - ۰۹ حمل ۱۳۹۴
تعویذنویسی، فالبینی، مجاورت زیارتها و قبور؛ زاییدۀ جهل، خرافاتباوری، خرافاتپذیری و مهمتر از آن، زادۀ فقر و اجبارِ ناشی از آن است. اگر تعویذنویس و مجاورِ زیارت شاه دوشمشیره علیه فرخنده دست به دسیسه زد و با اتهام سوختاندن قرآن کریم، مردم را به قتلِ او وسوسه و تحریک کرد، به فقر اقتصادی و جهلِ او از اسلام برمیگشت. اینکه آیا او تا اینحد از فهم و معرفتِ دینی ناآگاه و جاهل بود، نمیتوان به قطعیت سخن گفت، اما میتوان گفت که ترس و نگرانیِ او از فرخنده که موجب کسادیِ بازارِ تعویذنویسی و از دست رفتنِ پولهای این بازار میشد، وی را به انجامِ این دسیسه سوق داد.
پرسش اساسی و اصلی در این حادثه به رفتار و عملکردِ دهها نفری برمیگردد که همچون حیواناتِ درنده به جان فرخنده افتیدند و بدون هیچ پرسان و درکِ صحیح از ماجرا و بدون هیچ مجوز اخلاقی، انسانی، شرعی و قانونی، فرخنده را ستمکُش کردند و سپس پیکرش را آتش زدند.
آیا رفتار و کردارِ این آدمها از اندیشه و رفتار تعویذنویسان و مجاورانِ زیارت و قبور ریشه و سرچشمه میگرفت؟
آیا با برچیدن بساط تعویذنویسان، فالبینان و مجاورانِ قبرها و زیارتها، میتوان معرفت و عمل دینیِ جامعه را اصلاح کرد و مانع رفتار و اعمال مشابهی که بر فرخنده رفت، شد؟
آیا مردم در جامعۀ افغانستان، معرفت و فتوای دینیِ خود را از تعویذنویسان، فالبینان و مجاوران قبرها میگیرند؟
پاسخ به این پرسشها بسیار روشن است:
فالبینها و مجاورین قبر و زیارت، مرجع معرفت دینی نیستند. نه جامعه فهم و معرفتِ دینی را از آنها میگیرد و نه با برچیدن بساط آنها میتوان تحول مثبت در معرفت دینیِ مردم و رفتار ناشی از این معرفت ایجاد کرد. مرجع و منبعِ این فهم و معرفت از دین، عالمانِ دینیاند که از این آدرس در منابر مساجد برای خلقالله موعظه میکنند، از دین و احکام دین میگویند و دین را به مردم تفهیم و معرفی میدارند. آیا عالمان کرامِ اسلام در جامعۀ متدینِ افغانستان آنچنان فهم و معرفتی از دین ترسیم و ارایه خواهند کرد که دیگر مردم فرخندهیی را نکُشند و بهجای شریعت و قانون تصمیم نگیرند؟
عالمان دینی کشورِ ما چهگونه میتوانند از یکسو فهم و معرفتِ یکسانِ دینی برای جامعه ارایه کنند و از سوی دیگر این معرفت بتواند افکار و رفتار فردی و اجتماعیِ مردم را در مسیر خیر و نیکویی متحول سازد؟
این در حالی است که قرائت و دیدگاه عالمانِ دینی و یا فهم و معرفتی که آنها از مسایل مختلف ارایه میکنند، متفاوت و حتا گاهی متعارض است. اما آنچه که میتواند این ناهمسانیها و یا معضلاتِ برآمده از این ناهمسانی را در جهت فهم و معرفت دینی، موثر و بهتر بسازد و اثرات بسیار مثبت در افکار و رفتار عمومی ایجاد کند، عنایت و نقش دولت افغانستان و نهادهای مربوط دولت به این مورد است.
اظهارات آقای عثمانی وزیر حج و اوقاف پس از فاجعۀ قتل فرخنده اگر در یک برنامۀ عملی تدوین و تنظیم شود، میتواند آغازی درست در این جهت باشد. او از برنامههایی سخن گفت که برای مساجد در جهت موعظه و تبلیغ دین مد نظر دارد.
وزیر حج و اوقاف، قرآن را کتاب انسانسازی خواند، نه انسانسوزی.
آیا وزیر حج و اوقاف میتواند فهم و معرفتِ ارایهشده از قرآن و اسلام را در مساجد، فهم و معرفتی در جهت انسانسازی بسازد؟
آری! این درست است که قرآن کریم، کتابِ انسانسازی است اما مشروط بر آنکه فهم و معرفت از این کتاب، فهم و معرفتی در مسیرِ ساختن انسانها باشد، نه در جهت سوزاندنِ آنها. به قول مولانا جلالالدین بلخی رومی:
زانکه از قرآن بسی گمره شدند
زین رسن قومی درون چَه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون تو را سودای سر بالا نبود
Comments are closed.