احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ شنبه 15 حمل 1394 - ۱۴ حمل ۱۳۹۴
انتشار خبرنامۀ ریاستجمهوری افغانستان در مورد جنگ یمن، دولت افغانستان را در واقع در جبهۀ حمایت از عربستان سنی سلفی-وهابی در برابر دولت ولایت فقیه شیعۀ ایران قرار داد.
موضع رییسجمهور غنی که در رقابت بر سر انتخابات ریاستجمهوری به گونۀ نه چندان نامشهود حمایت عربستان سعودی و حتا ترکیه و پاکستان را با خود داشت و دولتِ تحت ریاستِ وی با کمک نظامی و مالیِ متحدین غربی عربستان زنده است، شگفتآور و غیر قابل درک نیست؛ اما نکتۀ بسیار مهم در این سیاست، سود و زیانِ افغانستان است!
صرفنظر از دیدگاه و تحلیلِ موافقان و مخالفانِ موضعگیری رییسجمهور غنی در حمایت از عربستان سعودی، این حمایت تبعاتِ متفاوت و حتا متضاد برای افغانستان خواهد داشت.
جهتگیری و سیاست اشرفغنی در حمایت از جبهۀ عربستان، عبور از سیاست سنتی بیطرفی افغانستان در رقابتها و خصومتهای منطقهیی و جهانی است؛ سیاست ناکام سنتی که افغانستان را نه تنها از ضرر و زیان قطبهای رقیب و متخاصمِ منطقه و جهان در گذشته نجات نداد، بلکه این کشور را میدان تاختوتازِ نظامیِ هر دو قطب رقیب و متخاصم جهانی (امریکا و شوروی پیشین) با متحدین منطقهییشان ساخت. در حالی که شاید گذر از آن سنتِ بیطرفی به سیاستِ طرفداری در قطببندیهای منطقه و جهان، سرنوشت افغانستان را در نیم قرن اخیر به گونۀ دیگری رقم میزد.
نکتۀ قابل تذکر و توجه در بحث بر سرِ سیاست سنتی بیطرفی افغانستان بهخصوص در دوران جنگ سرد سدۀ بیستم، به نقش و سیاست سردار محمدداوود برمیگردد. او بر سر خط دیورند و در هوای دسترسی به آنسوی دیورند، در منازعه و خصومت با پاکستان قرار گرفت و مانع افغانستان در طرفی شد که اکنون رییسجمهور غنی بیهیچ ملاحظهیی و با جسارت در آن طرف قرار گرفته است. هرچند سردار محمدداوود با احتراز از پیوستن به پیمانها و اتحادیههای غربیها و متحدین اسلامی و عربیشان در منطقه، سیاستِ خود را سیاستِ بیطرفی فعال و مثبت تلقی میکرد؛ اما در سایۀ این سیاست بیطرفی او، شوروی به عنوان یک طرف جبهۀ رقابت و خصومت جهانی بهصورت فزاینده در افغانستان نفوذ و رخنه کرد و تا یورش نظامی و اشغال این کشور پیش آمد.
بدون اینکه به درستی و یا نادرستی سیاستِ بیطرفیِ دیروزِ سردار محمدداوود و سیاست طرفداری امروزِ محمداشرف غنی پرداخته شود، این نکته به بحث و پاسخ نیاز دارد که آیا رییسجمهور غنی در گذر از سیاست سنتی بیطرفی دیروز، به گذر از موانع این سیاست مبنی بر گشودن گره اختلاف و خصومت با پاکستان هم قادر خواهد شد؟ در حالی که عمدهترین موانع افغانستان برای ایستادهگی در کنار قطب غربی و متحدین اسلامی و عربی آن، از ترکیه تا عربستان سعودی و پاکستان در دوران جنگ سرد، منازعۀ دیورند و اختلاف با پاکستان بود!
اگر امروز رییسجمهور غنی با این صراحت در کنار جبهۀ عربی متحد امریکا و غرب و مخالف ایران قرار میگیرد که پاکستان بهصورت طبیعی و سنتی یکی از اعضای این جبهه است، آیا بهای این موضعگیری، گشایش قفل اختلاف و خصومت میان پاکستان و افغانستان خواهد بود؟ آیا سایر اعضای این جبهه بهخصوص عربستان و ترکیه در حمایت امریکا، به منازعه میان کابل و اسلامآباد برای همیشه نقطۀ پایان خواهند گذاشت و برخلاف گذشته راه برای همسویی افغانستان و پاکستان در تمام جبههگیریها و پیمانهای منطقهیی و جهانی هموار خواهد شد؟
البته سیاست بیطرفی برای افغانستانِ درمانده و نیازمند که پیوسته در معرض دخالت و یورش خارجی قرار گرفته، سیاستی درست و ثمربخش نیست؛ اما سیاست طرفداریِ مقطعی و غیراستراتژیک با نگاه انحصارگرایانه و ناعادلانه در جهت دسترسی به منافعِ کوتاهمدت و ناپایدار نیز بسیار زیانبار و خطرناک است!
Comments are closed.