احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد/ 23 حمل 1394 - ۲۲ حمل ۱۳۹۴
هفتۀ گذشته، افغانستان یکی از برازندهترین دانشمندانِ خود را از دست داد.
محمدعمر فرزاد که استاد چندیننسل نوشتن و اندیشیدن در افغانستان بود، بر اثر حادثۀ ترافیکی در شهر مزارشریف درگذشت.
شاگردانِ او که امروزه از نامدارترینهای افغانستان اند، جایگاه استاد محمدعمر فرزاد را در بخشهای گوناگون فرهنگی و ادبی، ویژه میدانند.
استاد محمد عمر فرزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، باستانشناس، بیدلشناس و مولاناشناسِ بزرگی بود که سالهای درازی در این بخشها کار کرد.
داکتر سمیع حامد، شاعر و نویسندۀ بهنامِ کشور و از شاگردان و دوستان نزدیکِ مرحوم فرزاد در پیوند به جایگاه او میگوید: برازندهترین کار استاد فرزاد، پرورش استعدادهای ادبی بود. مقدمات ادبیات کلاسیک و نیمایی را از او میآموختند، مخاطبی بود سرشار از شور و شعور. در این تردیدی نیست که شماری از بهترین شاعران افغانستان، شیفتۀ شعرهای استاد فرزاد اند؛ اینان مستقیم یا غیرمستقیم شاگردانِ او هستند.
آقای حامد همچنان میگوید: استاد فرزاد دیدی باز در زمینۀ ادبیات داشت. به گونۀ نمونه: اگر کسی شعر سپید مینوشت، برایش کتابهای شاملو و برگردانهای شعرِ جهان را میداد. با شاعران جوان در زمستانها متنهای کلاسیک را میخواند. مثنوی و خمسه و غزلهای حافظ را بهتمام از بر داشت و از دیگر متنهای باستانی بخشهایی را از یاد میخواند.
صالح محمد خلیق، رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت بلخ در پیوند به چاپ آثار نشر نشدۀ محمد عمر فرزاد به روزنامۀ ماندگار میگوید: قرار است آثار استاد را جمعآوری و برای نشر آماده سازیم.
رییس اطلاعات و فرهنگ بلخ خاطرنشان میکند: استاد برخی از آثارخود را چاپ هم کرده است. برخی از نوشتههایش به نامهای مستعار چاپ شده اند و اما این آثار به گونۀ مستقل اقبال چاپ نیافته اند و خود استاد در پی این کار نبود و دلیل آن عادت گوشهگیری او و دوریجستن او از شهرت بود.
آقای خلیق که تا حال چندین مجموعۀ شعری و کتابهای پژوهشی از خود را نشر کرده، تصریح میکند: من تمام داشتههایم را مدیون راهنماییها و تشویقهای روانشاد فرزاد میدانم.
رضا محمدی شاعر و پژوهشگر در ارتباط به در گذشت استاد محمد عمر فرزاد در صفحۀ فیسبوکش چنین نوشته است: «استاد محمد عمر فرزاد تمثیلی زنده از اساطیر بیشمار بلخ و رندان تاریخ ادب فارسی بود. عمر ما جوانیاش را ندیده بود، اما کسانی مثل استاد واصف باختری که از جوانی او را میشناختند، میدانستند که در طی همۀ این سالها، دفتر مطبعۀ دولتی از اول صبح، قرارگاه دل بیقرار همۀ جستوجوگران فضیلت بود؛ هر کسی از هر قوم و طایفه و آیینی پناه روزهای دلتنگیشان و جانمایۀ آثار و افکار و نوشتههایشان سایه سنگینِ این مرد بود.»
آقای محمدی در ادامۀ یادداشتش میافزاید: استاد فرزاد ستون معرفت مزار و نشان نجابت بلخ بود. وقتی مینشست و خمسه را از حفظ میخواند، به این علت که شاعران جوان را با فن و فوت ادب کلاسیک آشنا کند بیاینکه مستقیم نصیحتشان کرده باشد. یا از شاعران ایران و دوستان تاجیکش صحبت میکرد، از کوچههای سمرقند و حافظیۀ شیراز، و برای ما حافظیه دل او بود.
همچنان، شهباز ایرج شاعر و ژورنالیست که سالهای زیادی در بلخ به سر برده و از نزدیک با استاد فرزاد آشنایی داشته، با بیان اینکه استاد فرزاد پدر معنوی بسیاری از نویسندهگان و شاعران بلخ بود، به روزنامۀ ماندگار میگوید: فرزاد اهل راز بود، از همانهایی که سینۀشان محل اسرار است. خیلی سعی کردم به من بیاموزند آنچه را یاد گرفته اند. اما اصرار میکردند که هوس چنان راهی را نکنم و میگفتند که در راه سفر به کابل صبحی نتوانسته به عبادت خدا به شیوهیی که خود داشته بپردازد و بعد از آن رنجهای عظیمی دیده است.
آقای ایرج تأکید میکند که برایش بُعد عرفانی محمدعمر فرزاد اهمیت بیشتر داشته است.
محمد عمر فرزاد فرزند پادشاه، دانشمند، مورخ، نویسنده، پژوهشگر، ادبیاتشناس و شاعر افغانستان در سال ۱۳۲۲ هجری خورشیدی در گذر ته توت شهر مزارشریف زاده شد.
او آموزشهای خود را در رشتههای دانش اسلامی، ادبیات فارسی و زبان عربی به فرجام رسانید و از سال ۱۳۴۵ به کار رسمی در ادارۀ اطلاعات و فرهنگ ولایت بلخ پرداخت.
فرزاد در گذشته سمتهای مختلف اجرایی در حوزۀ فرهنگ داشت و پیش از درگذشت هم در بخشهای مختلف ادارۀ فرهنگ ولایات بلخ مشغول فعالیت بود.
او با نامهای مستعار «خیرانی» و «شادیانی» نیز در مطبوعات افغانستان مطالب فراوانی نوشته است.
استاد فرزاد بالای چندین نسل از فرهنگیان بلخ و افغانستان حق استادی داشت.
از فرزاد، داستانهای کوتاه، پارچههای ادبی و سرودههایی زیادی به جا مانده است که برخی از آثار او تا کنون منتشر نشده است.
محمد عمر فرزاد صبح روز سهشنبه ۱۸ حمل ۱۳۹۴ در حالیکه میخواست از منزل به طرف دفتر کار خود برود، در چهارراهی بیهقی شهر مزارشریف با موتر تصادف کرد و مدتی بعد در بیمارستان چشم از جهان فرو بست.
پیکر استاد در زادگاهش در منطقۀ شیخ شادمانِ ولایت بلخ به خاک سپرده شد.
این گزارش را با مرثیهیی از استاد صالح محمد خلیق رییس اطلاعات و فرهنگ بلخ به پایان میبریم:
مولوی بار دگر کوچیده…
کو؟ کجا شد آن عزیزِ رفتۀ همسوی من
آشنای لحظههای عمر و خوی و بوی من
با که خواهم رفت تهران و دوشنبه بعد از این
مینشیند در همایشها که در پهلوی من؟
شهر من باری دگر ویرانۀ ویرانه شد
مولوی بار دگر کوچیده است از کوی من
شعرِ تر میگویم اکنون هم، ولی با اشک و خون
هایهایِ گریه گردیدهست آن هوهوی من
تازههایم را بخوانم پیش کی و در کجا؟
دفتر فرزاد، دیگر بسته شد بر روی من
Comments are closed.