احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۱ ثور ۱۳۹۴
عظیم بشرمل/ شنبه ۱۲ ثور ۱۳۹۴
باری جهانی وزیر اطلاعات و فرهنگ، کتابهای «خرد آواره» نوشتۀ علی امیری، «تذکرالانقلاب» نوشتۀ فیضمحمد کاتب و «تاریخ باستانی هزارهها» نوشتۀ عباس دلجو را اجازه نداده تا در نمایشگاه بینالمللی کتاب در تهران به نمایش گذاشته شوند. مسوولین وزارت اطلاعات و فرهنگ دربارۀ علتِ آن گفتهاند: «صفحههایی را در این کتابها مشخص کردهاند که باعث کجفهمی مسایل قومی، زبانی و مذهبی میشوند».
اسماعیل یون کتاب «سقاوی دوم» را به عنوان مانیفستِ فاشیسم قومی نوشت. او ضمن توهین به اقوام دیگر، سستترین دیدگاهها را مطرح کرد. یون در کتاب خویش ده راهحل ارایه کرد، از جمله خواهان کوچ اجباریِ عدهیی از ساکنان کشور شد که باید خانه و زمینهایشان به پشتونهای مورد نظرِ یون داده شود… . انورالحق احدی مقالۀ «ظهور و زوالِ پشتونها در افغانستان» را نوشت و در آن دو طرح فرهنگی و سیاسی دارد: ۱- تنها زبان پشتو به عنوان زبان رسمی کشور شناخته شود؛ ۲- سایر اقوم بپذیرند که حاکمیت سیاسی تنها حق پشتونهاست. نویسندههای یاد شده نهتنها توسط وزارت اطلاعات و فرهنگ به عنوان نظریهپردازان نفاق، به محاکم عدلی و قضایی معرفی نشدند و نمیشوند، بلکه یکی به عنوان مشاور رییسجمهور و دیگری به عنوان وزیر نیز کار کردند. نویسندههای کتاب «اطلس اتنوگرافی اقوام غیر پشتون» با پول مردم در اکادمی علوم کشور، علیه یک قوم «توهیننامه» نوشتند اما تا هنوز با یک سر و گردن بلندتر از دیگران زندهگی میکنند. طاقت و امثالهم بارها و بارها علیه اقوام غیرپشتون با ادبیاتِ نفرت و نفاق و کینه سخن گفتند اما هرگز محاکمه نشدند. کتاب سراپا جعلی «پته خزانه» و کتاب «تاجالتواریخ» که در آن عبدالرحمانخان «هزارهها را خر بارکش» خطاب کرده است، تحریم و ممنوعالچاپ اعلام نشدند. اما کتابهای کاتب، امیری و دلجو تحریم میشوند تا مبدا باعث کجفهمی مسایل قومی و تاریخی شوند!
بدون شک «خرد آواره» یکی از جدیترین کتابهاییست که در طول تاریخ افغانستان نوشته شده است. تنها کتابی است که در افغانستان به تبارشناسی خرد در تاریخ اسلام پرداخته و ظهور و افولِ عقلانیت را در تمدن اسلامی به بحث گرفتهاست. نویسندۀ کتاب خرد آواره دیدگاههای بزرگترین متفکران تاریخِ اندیشه را در پرانتز پرسش قرار داده و با نگاهی فلسفی به نقد و تحلیل و بررسیِ آن پرداخته است که بسیاری از مدعیان روشنفکری کشور با یک نقل قول از آنان به زمین و آسمان فخر روشنفکری میفروشند. اصلاً شرط میبندم باری و حلقۀ توطیهگر اطرافش، توان فهم صورت مسالۀ کتاب «خرد آواره» را ندارند. پس چهگونه آن را باعث کجفهمی دینی، قومی و زبانی تشخیص دادهاند؟ فهم کتاب مقدمتر از ممنوعالخروج اعلام کردن کتاب است!
اگر کتاب کاتب دربارۀ تاریخ ما تحریم شود، در حافظۀ جمعی خالی ما چه باقی میماند؟ این فصل تاریخ را با کدام کتاب بفهمیم و بدانیم؟ دلجو نوشته هزارهها از ساکنان قدیم کشور است، نقدی را بر تاریخ جعلیِ ساختۀ حاکمیت گذشته وارد کرده و مشخصاً از حبیبی یاده کرده است. نوشته ترکتباران، بخش بزرگِ جمعیت کشور را تشکیل میدهند. هر نویسنده ممکن به یک نتیجۀ متفاوت از نویسندهگان دیگر برسد و حقِ آن را دارد که دیدگاهش را بیان کند. یقیناً آثارش نیازمند نقد است اما هرگز سزاوار نفی و تحریم نیست. اما چون باری و اطرافیانش نه درد دانایی دارند و نه سوادی برای نقد، مشخص است به تحریم و ممنوعالخروج اعلام کردنِ کتابها روی میآورند.
قبل از رفتن باری جهانی به وزارت اطلاعات و فرهنگ نیز چنین مسایل پیشبینی شده بود. مشخص بود باری که در وصف طالبان شعر میسراید، دست بهچنین اقدامهایی خواهد زد. باری با طرح یک جمع قومگرا بهخاطر حذف و تحقیر یک گروه مشخص اجتماعی، به وزارت فرستاده شده است. دفعۀ قبلی مهندسی کردند تا با رد نامزدوزیرانِ ازبک و هزاره، این دو قوم را تحقیر کنند. اکنون بعد از تحقیر سیاسی، نوبت بهتحقیر فرهنگی رسیده است. مشخصاً بهصورت نمادین، خرد و تاریخ را مورد حمله قرار دادهاند.
اگر خرد آواره و تذکرالانقلاب را اسماعیل یون یا کریم خرم یا امیرخیل مینوشتند، نهتنها توسط وزارت اطلاعات و فرهنگ تحریم نمیشدند بلکه القاب «تاریخپوه» و «خردپوه» به آنان نیز بخشیده میشد. زیرا با محتوای کتاب «تذکرالانقلاب» زیاد مخالفت ندارند و محتوای کتاب خرد آواره را نمیفهمند. در حقیقت با این دو کتاب مشکل ندارند، بلکه به نویسندهگان آن حسادت دارند.
پیشنهاد من برای فرهنگیان و مردم دلسوز افغانستان سه چیز است:
۱- از طریق رسانههای صوتی، تصویری و نوشتاری علیه این اقدام موضع بگیرند. فعالان جامعۀ مدنی در دفاع از فرهنگ و آزادی سکوت نکنند. ورنه، این آغازِ یک طرح کلان است که در صورت سکوتِ غنی و باری، ادامۀ آن را تطبیق خواهند کرد.
۲- زمینه گفتوگو و بحث و فهمِ کتابها فراهم شده است. فرهنگیانِ ما تلاش کنند صورتمسأله و محتوای کتابها را به مردم افغانستان ارایه کنند تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد!
۳ـ روشنفکران و فرهنگیان دلسوز و صادقِ قوم پشتون بیشتر میتوانند با نقد درونی علیه چنین نگرش موضع بگیرند. زیرا فعلاً باری با تکیه بر پایگاه قومی در تلاش یافتن نام و نشان است. باری در آروزی کسب لقبِ «بابا» است تا متعصبانِ قوم برایش پیشوند «بابا» باری جهانی را اعطا کنند. اگر روشنفکران با درد و درکِ قوم پشتون به نقد این وضعیت نپردازند، باری و یک حلقه کوچکِ اطرافش بساط کینه پهن کردهاند و با خلق تنش، نفرین و نفرت، منافع عمومی مردم افغانستان را نابود خواهند کرد.
Comments are closed.