احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۵ میزان ۱۳۹۱
واکنش آقای پانهتا وزیر دفاع امریکا، در برابر اظهارات حامد کرزی رییسجمهوری افغانستان، بار دیگر سخن از اختلافها میان امریکا و افغانستان را بر سرِ زبانها آورده است. آقای کرزی امریکا را متهم کرده است که در امر مبارزه با تروریسم، عملکرد دوگانه داشته و در مورد پرتاب راکتهای پاکستان به خاک افغانستان نیز واکنش نشان نمیدهد. اما تحلیلگران در افغانستان به این باور اند که این نوع ابراز نظر حامد کرزی، برای امریکا تازهگی ندارد و واکنش آقای پانهتا به این اظهارات، تکرار همان قصههای قدیمیست که در مدت مأموریت حامد کرزی بارها رخ داده است.
باید گفت که انتقاد وزیر دفاع امریکا از اظهارات حامد کرزی که «ابراز ناامیدی» خوانده شده، در واقع واکنشی نرم است به هدف محلی از اعراب قایل شدن برای حکومت افغانستان و شخص رییسجمهور، و هرگز نمیتواند نشانه برهم خوردنِ رابطه آقای کرزی و امریکا باشد. اما مهم این است که مردم عامه بهویژه در افغانستان، برداشتهای خاصی را از این نوع برخوردها میتوانند داشته باشند؛ چیزی که شاید به سود ریاستجمهوری تمام شود.
آقای کرزی در کنفرانس اخیرش بهخصوص در مواردی که خواست انتقادهایی را در مورد امریکا مطرح کند، بیشتر با اذهان عامه بازی کرد و مثل گذشته در تلاش ملی نشان دادنِ خود برآمد. این نوع اکنشها که پیشینه واضحی در تاریخ سیاسی افغانستان دارد، برای مردمِ آگاه نمیتواند قابل اهمیت باشد. زیرا مردم به عملکردِ مسوولان بیشتر از گفتههای آنان نگاه میکنند و به عبارت دیگر، اینکه چه میگویند، اهمیتی ندارد؛ بل اینکه چه میکنند، مهم است.
تجربه این است که آقای کرزی در گذشته شدیدتر از این علیه خارجیها بهویژه امریکاییها موضعگیریهایی داشته و حتا از فرا خواندنِ لویهجرگه برای تصمیم گرفتن در برابر خارجیها سخن زده است. اما در عمل، در لویهجرگه تلاش صورت گرفت تا عقدِ پیمان استراتژیک با امریکا، تایید شود تا با آمدن اوباما به کابل، این سند به امضا برسد. جالب اینکه رییسجمهور در همان لویهجرگهیی که تلاش میکرد تایید شرکتکنندهگان را برای امضای پیمان استراتژیک با امریکا بگیرد، در مخالفت با امریکا سخنانی بر زبان راند و حتا معامله با امریکا را، «معامله شیر با امریکا» خواند. اما چنین برخوردهای مردمفریبانه، دیگر از رونق افتاده و نمیتواند جایی برای بحثهای جدی در میان آگاهان پیدا کند.
نکته دیگر اینکه رابطه امریکا با افغانستان، بر بنیاد سیاست خارجی و برنامههای کلان امریکا در چوکات منافع ملیاش شکل گرفته و برای عملی شدنِ آن، یک سیستم ایجاد شده و فرایند پرشتابی را شکل داده است. آقای کرزی به عنوان مجری سیاستهای امریکا در افغانستان، نمیتواند در مقابل آن، به گونه واقعی قرار بگیرد و امریکا نیز سخنان و انتقادهای آقای کرزی را ولو که جدی باشند، قابل محاسبه نمیانگارد و بر بنیاد آن، تغییری در رابطه و پالیسیاش ایجاد نمیکند.
اما در میان سخنان آقای کرزی، از یک نکته ـ که وزیر دفاع امریکا نیز به آن اشارهیی نکرده است ـ نمیشود به سادهگی گذشت و آن اینکه او گفت امریکا به تازهگی جنگ افغانستان را «مبارزه با تروریزم» نمیداند؛ بل آن را «مبارزه با اغتشاشگری» میخواند.
این تغییر، از یکسو میتواند از چهگونهگی تغییر پالیسی امریکا در برابر طالبان حکایت کند، زیرا ممکن است تلاشهای پاکستان به حیث لابی طالبان، امریکا را به چنین سیاستی سوق داده باشد؛ و از دیگرسو میتواند ناشی از رفتار و سیاستِ آقای کرزی باشد، زیرا زمانی که او حاضر نیست اسمی جز برادر، بر طالبان بگذارد و آنان را همواره «مردم افغانستان» میخواند و سخنگویان نظام، از طالبان به عنوان یک جریان سیاسی یاد میکنند و در تلاش باز کردنِ دفتر سیاسی برای آنان میبرایند، امریکاییها با تبعیت از چنین عملکردی، کوشش میکنند سیاست نرمتری در برابر طالبان داشته باشند؛ چیزی که شرح و بسطِ آن در این مقال نمیگنجد.
Comments are closed.