احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۶ ثور ۱۳۹۴
فهیم دشتی/یک شنبه ۲۷ ثور ۱۳۹۴
بازی خونین و پیچیدهای که نزدیک به نیم قرن در جغرافیایی به نام افغانستان جریان داشت، به پایانِ خود نزدیک است. این بدان معنا نیست که پایانِ این بازی بهزودی و بدون مانع و چالش اتفاق خواهد افتاد؛ ولی این نکته روشن شده که پایان این بازی آغاز گردیده و رفتهرفته، شدت و سرعت مییابد و بالاخره به انجام میرسد.
این نوشته یک تحقیق نیست که بر مبنای آمار و ارقام یا منابع و اطلاعاتِ ثبتشده، استوار باشد؛ بلکه با توجه به معلوماتِ موجود و قابل دسترس برای همه، در ابعاد مختلف، یک تحلیل از وضعیتِ کنونی و آیندۀ احتمالیِ افغانستان در پیوند به مناسبات داخلی، نقشآفرینی در منطقه و حضور در خانوادۀ جهانیست که نه به عنوان یک پیشگویی، بلکه به مثابۀ یک پیشبینی (با تأکید بر تفاوت پیشگویی و پیشبینی) مطرح میشود.
قابل ذکر است که در بخشهایی از این نوشته، پرسشهایی در ذهن مخاطب ایجاد میشود که عمدتاً با اشاراتی به بخشهای دیگر تلاش خواهد شد پاسخها ارایه شوند؛ ولی یک تصویر جامع، تنها در صورتی بهدست میآید که از آغاز تا پایان، به این نوشته به عنوانِ یک تحلیلِ واحد نگریسته شود.
۲-۱ همسایهگان
۲-۱-۱ کشورهای آسیای میانه
در سالهایی که کشورهای آسیای میانه هنوز بخشی از اتحاد جماهیر شوری بودند، بهنحوی آنها نیز در جنگِ شوروی در افغانستان شرکت داشتند. در سالهای بعد، تنها کشوری که از آن میان تلاش کرد نقش پایِ برجستهتری در افغانستان داشته باشد، ازبکستان بود. با رابطۀ نزدیکی که ازبکستان با جنبش ملی اسلامی به رهبری جنرال دوستم در سالهای نخست دهۀ نود ایجاد کرد، آن کشور به گونهیی یکی از طرفهای شامل جنگهای آن سالها به شمار میرفت.
بعدها این روابط به تیرهگی گرایید تا جایی که در جریان شکست نیروهای جنرال دوستم از طالبان، حتا اجازۀ حضور به جنرال دوستم در ازبکستان داده نشد. حالا هم این روابط در حد بسیار بالا نیست و دولت ازبکستان میداند که از این طریق نمیتواند نقش عمدهیی در افغانستان داشته باشد. به این دلیل روابط ازبکستان با افغانستان در سالهای اخیر رابطۀ رسمیِ نهچندان گرم بوده است.
تاجیکستان در سالهای نخست حکومت مجاهدین یا همان اوایل دهۀ نود بهدلیل حضور مخالفین مسلح آن کشور در مناطق شمالی افغانستان، رابطۀ خوبی با حکومت مجاهدین نداشت؛ ولی پس از تلاشهایی که از سوی برهانالدین ربانی رییس دولت اسلامی افغانستان و احمدشاه مسعود فقید برای ایجاد صلح میان مخالفین و دولت تاجیکستان صورت گرفت، رابطۀ آن کشور با حکومت مجاهدین بهتر شد.
اوج این روابط در سالهای اخیرِ دهۀ نود و در جریان مقاومت علیه طالبان بود که تاجیکستان تقریباً زمین و فضای خود را در اختیار نیروهای مقاومت گذاشته بود تا به اکمالات لوژستیکی و نظامی و حتا انتقالات کمکهای بشردوستانه بپردازند.
پس از سقوط رژیم طالبان، تاجیکستان روابط معمولی با افغانستان دارد؛ نه همکاری بسیار جدی و نه هم مخالفت.
ترکمنستان که به دلیل طرحهای اقتصادی، در سالهای حاکمیت طالبان، به نحوی از آن رژیم حمایت میکرد؛ پس از سقوط طالبان، به عادیسازی رابطۀ خود با افغانستان پرداخت.
پای کشورهای دیگری چون قزاقستان و قرغیزستان نیز گهگاه و مستقیم و غیرمستقیم به مسالۀ افغانستان کشانده شد، ولی نه در حدی که تأثیرگذاری داشته باشند.
اما پس از این، کشورهای آسیای میانه چشمشان را به افغانستان خواهند دوخت. این چشمداشت عمدتاً اقتصادی است.
بسیاری از کشورهای آسیای میانه، منابع انرژی غنی دارند که بازار اصلی آن جنوبشرق آسیاست و کوتاهترین و ارزانترین مسیر انتقال این انرژی، افغانستان.
از سویی هم این کشورها تا اندازهای نیاز به فراآوردههای تولیدی کشورهایی چون هند، پاکستان و ایران دارند که بازهم بهترین مسیر برایشان افغانستان خواهد بود.
راه نداشتن به آبهای آزاد و محدود بودن مسیرهای تجاری اکثر این کشورها به روسیه، در کنار اینکه در تاریخ معاصر، نزدیک به یک قرن، زیر سلطۀ شوروری سابق بودهاند؛ وابستهگی شدید این کشورها به روسیه را سبب شده است.
هرچند روسیه به هیچ صورت مایل نخواهد بود که این وابستهگی کاهش یابد؛ ولی در صورتی که این کشورها بتوانند حداقل از لحاظ تجاری و صادرات منابع انرژیشان، مسیر بهتری در اختیار داشته باشند، قطعاً آن را به مسیر روسیه ترجیح خواهند داد.
بسیاری از کشورهای آسیای میانه، در بینِ خود مشکلات و کشیدهگیهایی دارند که تنها شکوفایی اقتصادیِ آنها میتواند همه را به رشتۀ مشترکی پیوند بزند.
بیم از گسترش افراطگرایی در این کشورها نیز در صورت ادامۀ بیثباتی در افغانستان، بیشتر خواهد شد.
به این ترتیب، کشورهایی که بیشترین امید را به ثباتِ افغانستان دارند و در اینمیان اگر بتوانند تسهیلکننده باشند، دریغ نخواهند کرد و از هرگونه مانعتراشی در این پروسه ابا خواهند ورزید، همینها استند.
۲-۱-۲ جمهوری اسلامی ایران
ایران که از لحاظ تاریخی و فرهنگی، پیوندهای محکم و طولانی با افغانستان دارد، در سالهای بحران در افغانستان، نقشهای متفاوتی داشته است.
در سالهای جهاد، این کشور میزبان میلیونها پناهندۀ افغانستانی و گروههای بیشتر شیعهمذهبِ مجاهدین بود.
در جریان حکومت مجاهدین، با حمایت از گروههای خاص، دنبال منافع درازمدت و استراتژیک خود بود، اما این حمایتهای یکجانبه، به بیثباتی افغانستان و به خطر افتادنِ جدی منافعِ ایران با به وجود آمدن رژیم طالبان، انجامید.
در سالهای حاکمیت طالبان، ایران به حمایت از نیروهای مقاومت پرداخت؛ ولی این حمایتها به اندازهیی نبود که نیروهای مقاومت بتوانند با استفاده از آن در رویارویی با طالبان دستِ بالا داشته باشند.
پس از سقوط طالبان، ایران نقشی چندپهلو را در افغانستان بازی کرد. اگر از یکسو در تفاهم با جامعۀ جهانی در ایجاد نظام جدید در افغانستان همکاری کرد، از سوی دیگر از بیم حضور نیروهای امریکایی در افغانستان، تلاش کرد در روابط دولت افغانستان با متحدین غربیاش تأثیر منفی و مخرب بگذارد.
در سالهای اخیر، دولت ایران همزمان با اینکه رابطۀ نزدیکی با دولت حامد کرزی داشت، رابطۀ خود با اپوزیسیون سیاسیِ آن دولت را هم با قوت حفظ کرد و بالاخره در کنار اینکه روابط نزدیکی با دولت افغانستان داشت، با مخالفین مسلحِ آن نیز بیرابطه نبود، هرچند این اتهامات را که اکثراً از سوی کشور های غربی حامی افغانستان وارد میشد، رد میکرد.
Comments are closed.