احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





خط فارسی یا عربی

- ۱۰ جوزا ۱۳۹۴

دو شنبه ۱۱ جوزا ۱۳۹۴

 

علی پورزارع
mnandegar-3در روزگاری که نام‌آوران و بلندآوازه‌گان بنامِ فارسی‌زبان مانند ابوریحان بیرون، خوارزمی، نصر فارابی، پور سینا، مولانا و … از سوی بیگانه‌گان به تاراج رفته و سرافرازی‌ها و آوازۀ آن‌ها را از آنِ خود می‌دانند و ما کاری جز خاموشی نمی‌کنیم، چند زمانی‌ست که تازشی همه‌جانبه و سازمان‌دهی‌شده در برابر زبان و دبیرۀ شیوا و شیرینِ پارسی رخ داده و نویسه و دبیرۀ پارسی را برگرفته از نویسۀ تازی می‌دانند و شوربختانه در بسیاری از تارنماها و نوشتارهای پارسی گسترش‌یافته تا آن‌جا که برای بسیاری از ما فارسی‌زبانان پذیرفته شده و به یک باور درآمده!
بسیاری به اشتباه دبیره و نویسۀ زبانِ پارسی را تازی می‌دانند و بر این باورند که پس از فروپاشی شاهنشاهیِ ساسانی و چیره‌گی تازیان بر ایران، این دبیره از تازیان و سَمیره و دست‌نوشت قرآن از سوی پارسیان وام گرفته شده و جایگزینِ نویسه و دبیرۀ پهلوی گشته است. این باور تا آن اندازه گسترش یافته است که نه تنها بسیاری از ما فارسی‌زبانان آن را پذیرفته و نویسه و دبیرۀ نوشتاری خود را تازی می‌دانیم، که چه بسا این دیدگاه در بسیاری تارنماهای بن‌مایه و حتا دانش‌نامه‌های رایاتاری به همین‌گونه نگارش شده است. بس است که چه‌گونه‌گی هستی یافتنِ دبیرۀ تازی و دبیرۀ پارسی را در این دانش‌نامه‌ها بررسی نماییم تا ببینیم چه‌گونه داوریِ این را دارند که دبیرۀ پارسی ریشه‌یی تازی دارد و برگرفته از آن می‌باشد. شوربختانه آنگاه می‌توانید ببینید چه اندازۀ گسترده‌یی از این دستبری و دستکاری آگاهانه کهن‌نگاری از سوی آن‌ها و چه بسا خود ما باورپذیر شده تا آن جا که خودمان نیز این کژروی را؛ کهن‌نگاری آیین‌مند خود ساخته‌ایم.
اکنون پرسش و چالش این است که آیا این چنین می‌باشد و این‌که دبیرۀ پارسی ریشه در دبیرۀ تازی داشته و برگرفته از آن است یا خیر. نگارنده در این نوشتار کوشش دارد تا با اُستانش سزاواری و راستینه‌گی دبیرۀ پارسی، نگاهی به گردش پخته‌گی، فرگشته‌گی و پیشرفتِ آن داشته باشد و این چفته را رد کند.
بر همه‌گان روشن است که تازیانِ آن‌زمانه بی‌دانش بوده و بویی از دانش و شهری‌گری نبرده بودند، به همین شوند پس از چیره‌گی بر ایران، فارسی‌زبانانِ فرهیخته و دانش‌آموخته به دربار تازیان راه یافتند و دارای پیشه‌های برجسته و باارزش شدند که نیازمند دانش و توانایی خواندن و نوشتن می‌بوده. روی هم‌رفته می‌توان گفت روزگار شکوفایی تازیان پس از چیره‌گی بر ایران و راهیابی ایرانیان به دربارِ آن‌ها هستی یافته است و کارسازی پارسیانی مانند هرمزان و … بر پیشرفت و پخته‌گی تازیان بسیار چشمگیر می‌باشد و چه بسا که اگر یاری و هستی ایرانیان نمی‌بود، اکنون دانش، زندگی و فرهنگِ تازیان سده‌ها پس‌افتاده‌تر از این چیزی که هستند می‌بود.
برای نمونه همه‌گان می‌دانیم که قرآن در زمانی پس از پیامبر بزرگِ اسلام و به دیدگاه بسیاری از پژوهش‌گران و کهن‌نگاران در زمان عثمان به نگارش درآمده و پس از درگذشت پیامبر که باارزش ترین خاستگاه فَرهِش بوده، نزدیکان وی قرآن را یاد داشتند و نسک نوشته شده‌یی به نام قرآن نداشتیم. پس از چیره‌گی بر ایران و روبه‌رو شدن با دریای دانش و هوشمندی و نوآوری فارسی‌زبانان و به‌کارگیری داناییِ آنان بود که تازیان با به کار بردن نویسۀ پارسی آغاز به نوشتن آن نموده‌اند و به گفتۀ کهن‌نگاری نخستین قرآن پس از چیره‌گی بر ایران و در زمان عثمان نوشته شد.
شاید بسیاری بگویند که قرآن در آغاز به کوفی نوشته شده بوده، در پاسخ باید گفت که دبیرۀ کوفی در زمان نوشتن فَرهِش قرآن، هستی نداشته، چرا که دبیرۀ کوفی نخست به دبیرۀ حیری سرشناس بود و پس از آن که مسلمانان کوفه را در زمان عمر، نزدیک شهر حیره و انبار بنا نمودند، این دبیره نام کوفی گرفت. باید نگرش داشت که حیره همان بخشی است که به‌دست ایرانیان فرمانروایی می‌شد و بخشی از خاک شاهنشاهی پارسیان بوده. بنا به گفتۀ ابن عباس: «مردم انبار از مردم حیره نوشتن آموخته اند، و یکی از آن‌ها دبیره را به عبدالله بن جدعان و او به حرب بن امیه آموخته و دبیرۀ حجازی قریشیان از این راه پدید آمده» و تازیان حجاز گواه و دستکی برای اُستانش داشتن دبیره و توانایی خواندن و نوشتن داشتن در آن روزگار ندارند و گسترش دانش و آموزش پس از چیره‌گی بر ایران و دیدن شیوه‌های آموزسی ایران و برخورداری از دریای بی‌کران خرد و دانشِ پارسی‌زبانان هستی یافت.
با نگرش به این گفتار می‌توان دریافت که ریشه و سرچشمۀ دبیرۀ مردمان حجاز برگرفته از دبیرۀ مردمانی است که پارسیان بر آن‌ها فرمانروایی می‌کردند و بخشی از خاک شاهنشاهی ایران بوده است. باید یادآور شوم که قرآن برای همۀ ما مسلمان‌ها ارزش و ارج والایی دارد، ولی نباید فراموش نمود که فارسی‌زبانان یاری شایانی به نوشته شدن و پاسبانی از آن نمودند.
امروزه از بسیاری پژوهش‌گران می‌شنویم و می‌خوانیم که: «پس از آن‌که تازیان ایران را به چنگ آوردند، چون بیشتر تازیان خواندن و نوشتن نمی‌دانستند، پارسیان را برای کارهای دیوانی کارگزینی کردند. ایرانیان دیوان‌سالار نیز که پی به کمبودهای « دبیرۀ تازی [!] برده بودند، کوشش کردند شیوۀ نگارش را بهبود بخشند.» چه‌گونه مردمانی که توان و دانش خواندن و نوشتن ندارند، می‌توانند دارندۀ دبیره باشند که بتوانند آن را به مردمانی دانش‌آموخته‌تر از خود و دارای پیشینه و شهرنشینی پربارتر و کهن‌تر از خود بدهند، که اگر یارای خواندن و نوشتن داشتند دیگر فارسی‌زبانان را به‌کار نمی‌گرفتند و اگر دارای دبیره و نویسه بودند تا آن زمان آن را به کار می‌گرفتند و نشانه‌هایی از آن روزگار به جا می‌ماند. این درست می باشد که ایرانیان دانشمند و خردمند بسیاری در دربار تازیان کارهای ارزشمندی داشتند، ولی این به این شَوند بود که تازیان نیازمند توانایی‌ها و دانایی‌های آنان بودند، اگرچه نگارنده نمی‌گوید که هیچ توانایی خواندن و نوشتن دانش و دبیره‌یی در میان تازیان نبوده، وانگهی شاید دبیره‌یی در آن بخش هستی داشته و شماری اندک آن را می‌دانسته‌اند. به هر روی هر چه که بوده، بسیار ساده، آغازین و نارسا بوده و توانایی، سزاواری و شایسته‌گی این را نداشت که بتواند فراگیر شود.
این نوشتار بر آن است تا روشن نماید که دبیرۀ پارسی نه برآمده از دبیرۀ نبطی و نه برآمده از دبیرۀ کوفی است، به جای آن گونۀ فرگشتۀ دبیره‌های روامَند در پیشینۀ دراز خواندن و نوشتن و دانش در ایران است و فرگشتۀ دبیره‌های پیشین خود به مانند: دبیرۀ ایلامی، که از ۲۹۰۰ سال پیش از زایش مسیح به گونه‌های‌های نیاایلامی، ایلامی باستان و میخی ایلامی دگرش یافت، دبیرۀ پهلوی که نام یک دستۀ فراگیر از دبیره‌هایی است که برای نوشتن زبان(های) پارسی میانه (دربرگیرندۀ پهلوی اشکانی) به کار می‌رفته‌اند. این دبیره از ویرایش دبیرۀ پارتی برپا شده است که واژۀ پارتی وابسته به «پهلوه» که از گونۀ باستانی «پرثوه» آمده است. دین دبیره (اوستایی) که در روزگار ساسانیان نویسه‌یی از نویسۀ پهلوی ساخته شد و اوستا بدان نوشته شد، این نویسه را به شوند نوشته شدن اوستا با آن نویسۀ اوستایی و دین دبیره نیز نامیده‌اند، و دبیرۀ مانوی که به‌دست مانی برای نوشتن آموزه‌های خود پدید آمده بود و هر کدام از این‌ها ریشه در نویسه‌های پیش از خود دارند و در هنگام زمان‌های دراز پخته‌گی یافته و پیشرفت نمودند و واهشته‌یی به نام دبیرۀ پارسی را برای ما همچو یادگاری ماندگار به‌جا گذاشته اند، باید به این نکته نگرش داشت که دیل و خال‌گذاری و نشانه‌گذاری نیز از نوآوری‌های فارسی‌زبانان می‌باشد.
پس از راهیابی تازیان به ایران، پارسی‌زبانان با شور و پسند خود و با نیم‌نگاهی به دبیره‌های پیشین، دبیرۀ نوشتاری را فرگشته‌گی بخشیدند. به‌راستی دبیرۀ تازی و پارسی کنونی، دبیره‌یی است در راستای پیوسته‌گی رسایی و فرگشت نویسه در سرزمین و پهنۀ ایران که از روی نویسه‌های مانوی و اوستایی و پهلوی ساخته شده است. اینک تازیان که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند و انگشت‌شماری از آن‌ها می‌توانستند بخوانند و بنویسند، چه‌گونه دارندۀ دبیره و نویسه‌یی بوده‌اند که بخواهد سرچشمه و بن‌مایۀ دیگر دبیره‌ها باشد؟!!
باید نمارش نمود که پیشینۀ دبیرۀ امروز ما «دبیرۀ پارسی» بی‌گمان نمود نوین همان دبیره‌های روامَند در ایران کهن بوده است. در ایران‌زمین از گونه‌های گوناگون دبیره‌های پارسی نوشته‌های بی‌شمار به‌دست آمده است که هر یک در گردش کهن‌نگاری کهن ایران پدید آمد و فرگشتۀ دبیره و نگارش پیش از خود بودند. به هر روی، باید دانست که هیچ نشان و نوشته‌یی از هیچ دبیره‌یی که زادگاه آن سرزمین تازیان و تازیان خود پدیدآوندۀ آن باشند به‌دست نیامده است. پس چه‌گونه می‌توان پذیرفت که دبیرۀ پارسی امروز که آشکارا پیوندش را با دبیره‌های پیشین در ایران از روزگار کهن تا امروز پاس داشته است، خاستگاهی بیرون از پهنۀ ایران داشته باشد و در سرزمینی پدیدارشده باشد که به دشواری چند نمونۀ انگشت‌شمار از دبیرۀ نبطی و کوفی در آن یافت شده است و همان‌سان که پیشتر گفته شد، تنها در بخش‌هایی که به دست ایرانیان و به‌ویژه ساسانیان و یا یونانیان سرپرستی می‌شد مانند حیره (در نزدیکی نجف کنونی)، در آن تنها چند نمونه از نویسه پیدا شده است.
دیدگاه برخی پژوهش‌گران دانسته و یا ندانسته به نادرستی دربارۀ دبیرۀ پارسی این ست که این دبیره بازمانده‌یی‌ست از دبیره‌یی که آن را تازی می‌خوانند و بر این باورند که دبیرۀ تازی بازمانده دبیرۀ نبطی یا کوفی می‌باشد. از دید یافته‌های باستان‌شناسی کمابیش گمانی در این‌باره نیست که تازیان سرزمین حجاز نوشتن نمی‌دانسته‌اند، زیرا هیچ نمونۀ دبیره‌یی حتا یک نشانه از این بخش یافت نشده است و هیچ نشانه‌یی تا امروز از بودن دبیره و دانش خواندن و نوشتن از تازیان حجاز به‌دست نیامده است. دبیرۀ پارسی پس از اسلام گونۀ فرگشتۀ دبیره‌های پیش از خود در شاهنشاهی‌های زمان اشکانیان و ساسانیان و برآیندی از پهلوی و اوستایی بود.
کنون آن‌که بودن دست‌نویسی با نام «دبیرۀ تازی» خود جای پرسش و شگفتی دارد، چرا که تا پیش از اسلام نشانی از به‌کارگیری دبیره و دیوان و آموزش در میان تازی‌ها به‌ویژه در میان تازی‌های حجاز دیده نشده است. هرچند از تازی‌های بالادست آبخوست عربستان (حیره و غسان که یکی زیر فرمان شاهنشاهی ایران و دیگری زیر فرمان شاهنشاهی روم بود) پنج دستک و گواهی که کهن‌ترین آن‌ها به ۱۵۰۰ سال پیش باز می‌گردد، به‌دست آمده است. از تازی‌های پایین‌دست نیز نشانه‌هابی به‌دست آمده است که پیوند با مردم یمن دارند و آنان نیز همانند مردم حیره زیر فرمان شاهنشاهی ایران بودند.
چالش و پرسشِ دیگر این است که وات‌ها و واژه‌های تازی که که پژوهش‌گرانِ داوی بر گسترده‌گی آن دارند، مگر می‌شود که در درازای یک چرخۀ زمانی کوتاه نمود یابد؟ همه‌گان می‌دانند که روند پیدایش و گسترش یک دبیره فرایندی دراز و زمان‌بر می‌باشد. روی هم رفته ریشه‌اش از چه زمانه‌یی است؟ پس شَوَند شباهتش به وات‌های اوستایی و پهلوی از چه روی است؟ هنگامی که واج‌‎های پهلوی و اوستایی بسیار کهن‌تر هستند؟ مگر می‌شود چیزی نوین‌تر ریشه و سرچشمه و بن‌مایۀ چیزی کهن‌تر از خود باشد؟ باید نگرش به این‌که نویسۀ پارسی بی‌خرده‌تر می‌باشد و واج‌های بیشتری دارد که در نویسۀ تازیان جایی ندارند.
آغاز پیشینۀ دبیره در ایران باستان که بر پایه سنگ‌نبشته‌یی که در پایین دستِ ایران هویدا شده است، به پیرامون پنج تا هفت هزار سال پیش می‌رسد و برای نمونه می‌توان از سنگ‌نبشته‌های پرستشگاه سه‌هزار و پنجصد سالۀ زیگورات نام برد. ولی برای بهتر شناختن پیشینۀ دبیره پارسی بهتر است نگاهی به بند ۲۰ سنگ‌نبشتۀ بیستون داشته باشیم که گواهی بسیار باارزش از دیدگاه کهن‌نگاری است. این سنگ‌نبشته و رونوشتِ آن از این‌رو می‌توانند ارزشمند باشند که در آن داریوش‌شاه به‌روشنی دست‌نویسی را که به گونۀ گسترده و شاید آگاهانه “آرامی” نامیده شده است، آریایی می‌خواند و خود بر این پافشاری می‌ورزد که به دستور او سلمها به این دبیره در سرزمین‌ها و کشورهای یک‌پارچۀ شاهنشاهی پارس گسترش یافت و این می‌تواند آغاز به چالش کشیدن این دیدگاهِ از دید دانشین نادرست ولی گسترش یافته باشد که هخامنشیان این دبیره را از آرامیان وام گرفته و دبیره سازمانی خود ساخته‌اند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.