دیورند؛ دلیل موشـک‌پرانی‌های پاکستان

گزارشگر:منوچهر - ۱۶ میزان ۱۳۹۱

مجلس نماینده‌گان افغانستان در یک اقدام کم‌پیشینه، جلسۀ سری تشکیل داده است و در آن جنرال بسم‌الله محمدی وزیر دفاع، جنرال مجتبی پتنگ وزیر داخله و اسدالله خالد رییس امنیت ملی کشور را فرا خوانده است. موضوع بحث این جلسه، موشک‌پراکنی‌های بی‌وقفۀ پاکستان خوانده شده که از دو سال بدین‌سو ادامه دارد.
مجلس نماینده‌گان، چندماه پیش روسای همین ارگان‌های سه‌گانه را به دلیل سهل‌انگاری در پایان دادن به حملات موشکی پاکستان، استیضاح کرد و در نتیجه، وزیر دفاع و داخلۀ آن زمان سلب صلاحیت شدند. اما از همان زمان تا اکنون هیچ وقفه‌یی در حملات موشکی پاکستان رونما نشده است.
حملات موشکی پاکستان به راز سر به مهری می‌ماند که هیچ سرنخی از آن در دست نیست. گاهی عنوان شده که برخی از حلقات شورشی در نوار مرزی، این حملات را انجام می‌دهد و برخی اوقات نیز این حملات را پروژۀ پنهان «آی.اس.آی» می‌دانند که به دور از چشم سیاسیون پاکستان صورت می‌گیرد. بسا اوقات هم برنامۀ روشن پاکستان خوانده می‌شود که با انکار از سوی آن کشور پی‌گیری می‌شود.
در هر صورت، این عملِ پاکستان دولت‌مردان افغانستان را چنان دچار سردرگمی ‌کرده است که هیچ پاسخ روشنی برای ملت ندارند. اما با این‌هم، نهادهای دولتی افغانستان سخت در تلاش پایان دادن به این حملات‌اند که تا کنون نتیجه‌یی در پی نداشته است. چنان‌که، وزیر خارجۀ افغانستان از دست پاکستان به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد، رییس جمهور کرزی به‌خاطر این معضل، خریداری اسلحۀ سنگین را از هند و چین و روسیه در برنامه‌های کاری‌اش گنجانده و مجلس نماینده‌گان هم پس از سلب صلاحیت دو وزیر، اکنون بار دیگر با تشکیل جلسۀ سری، راه‌های حل این مشکل را جست‌وجو می‌کند که در مجموع هیچ‌کدام تا کنون نتیجۀ مثبتی را به‌دست نداده است.
اما آن‌چه را که هیچ کدام از نهادهای دولتی و سیاست‌مردان افغانستان تا کنون متوجه نشده‌اند، مشکل عمده و قدیمی ‌افغانستان و پاکستان است؛ مرز دیورند، این زخم کهنه و سرطانی که دلیل اصلی تمام دعواهای افغانستان و پاکستان شمرده می‌شود. در طول پنجاه سال اخیر، پاکستان به طرق مختلف تلاش کرده است که افغانستان مرز کنونی میان این دو کشور را به رسمیت بشناسد؛ اما نه تنها که چنین نشد، بل مطالبات شدیدی نیز از سوی افغانستان صورت گرفت.
مرحوم سردار داوود خان از نخستین کسانی بود که زیر تاثیر میهن‌پرستی‌های هیتلروار تا حد جنگ با پاکستان پیش رفت که زنده‌گی مجالش نداد تا نتیجۀ آن‌همه رگ گردن پُنداندن‌های خود را ببیند. حکومت‌های حزب دموکراتیک خلق نیز کماکان این سیاست داوود خان را ادامه دادند تا حدی که همواره جنوب و شرق کشور را پشتونستان خواندند.
گروه‌های مجاهدین در پاکستان نیز، به‌رغم آن‌که مناسبات خوبی در اوایل با آن کشور داشتند و امید می‌رفت پس از پیروزی‌شان، خط مرزی دیورند را به رسمیت بشناسند، چنین نکردند و همان اشتباه، یکی از دلایل عمدۀ سقوط دولت مجاهدین به دست طالبان بود.
در دور جدید نیز با آن‌که پهلوهای خط دیورند شکافته شد و سود و زیان این قطعۀ جداشدۀ افغانستان به بحث گرفته شد، اما حکومت جناب کرزی به مشورۀ حلقات زیاده‌طلب ارگ ریاست‌جمهوری هیچ‌گاهی نپذیرفت که دیورند دیگر جزوِ خاکِ ما نیست. از این‌رو، سیاست‌های آقای کرزی کماکان به همان شیوۀ حکومت‌های گذشته ادامه یافت، در حالی که پاکستان نیز تا هنوز بر موضع خویش در این‌باره پافشاری دارد و پاگیری دوبارۀ طالبان برخاسته از همین موضع است.
تاریخ سیاست در پاکستان نشان می‌دهد که آن کشور برای برآورده شدن خواسته‌هایش، به ابزارهای گوناگونی متوسل می‌شود. حمایت از گروه‌های شورشی، بستن راه‌های اکمالاتی، مداخله در امور داخلی، گماشتن جاسوس و… همواره از ابزارهایی بوده که به آن وسیله دولت‌های افغانستان را زیر فشار قرار داده است. از این‌رو، هیچ تردیدی نیست که موشک‌پراکنی‌های دو سال اخیر آن کشور نیز در ادامۀ همین ترفندها باشد. یکی دیگر از مصداق‌های این مدعا، نپذیرفتن این عمل پاکستان از سوی ایالات متحده است که خود جناب کرزی چند روز پیش آن را اعلام کرد.
پاکستان از شرکای بسیار قدیمی ‌ایالات متحده در منطقه است که در پنجاه سال اخیر، رسمیت خط مرزی دیورند را به سود خویش به ایالات متحده تفهیم کرده است. بنابراین، روشن است که ایالات متحده نیز از این خواستۀ پاکستان حمایت می‌کند.
با این‌همه، جای سوگ‌مندی در آن است که دولت افغانستان از چنین تجاربی درس نمی‌گیرد و بر آن‌ها چشم می‌پوشد. حکومت ‌افغانستان زیر تاثیر افکاری که از ناسیونالیسم پنجاه سال پیش وام گرفته است، همواره خود را در این قضیه ذیحق می‌شمارد؛ در حالی که بر بنیاد روش‌های امروزین هم پیداست که هیچ پشاوری‌یی حاضر نیست تا به خاک افغانستان ملحق گردد، چون اگر قرار باشد همه‌پرسی‌یی صورت گیرد، مردم ایالت خیبر پشتون‌خواه، پاکستان را نسبت به افغانستان ترجیح می‌دهند.
اکنون، پرسش این است که چه نیازی‌ست که هنوز هم چنین ادعای بی‌فایده‌یی وجود داشته باشد، در حالی که از خیرِ این ادعا گذشتن، جدای از این‌که حملات موشکی پاکستان را خاتمه خواهد بخشید، گلیمِ بنیادگرایی در منطقه ـ به ویژه در افغانستان ـ و هم‌چنان مداخلات همیشه‌گی پاکستان را نیز جمع خواهد کرد.
باید خاطرنشان ساخت که سناریوی موشک‌پراکنی‌های پاکستان، با احضار چند وزیر و تشکیل جلسۀ سری و اخطار به ایالات متحده و نیز شکایت به شورای امنیت سازمان ملل، پایان نخواهد یافت؛ حلِ این مساله و بی‌شمارمسایلِ غم‌بارِ کشور، در دست کشیدن از مطالبات بی‌جایی‌ نهفته است که هنوز هم در سیاست‌های رسمیِ حکومتِ ‌افغانستان مشاهده می‌گردد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.