- ۱۲ جوزا ۱۳۹۴
احمد ولی مسعود/چهار شنبه ۱۳ جوزا ۱۳۹۴
اگر رقابتهای غیرعقلانی رهبران سیاسی، ایدیولوژیهای افراطی (قومی- مذهبی)، بازیهای کشورهای منطقه را از جمله عوامل اساسیِ شکلدهیِ ناکامیِ تاریخی برشماریم، پس امروز نیز هر سۀ این محرکهها به گونۀ همزمان، غیرعقلانیتر، خشنتر، غیرانسانیتر و لجامگسیختهتر از هر زمان دیگر، واقعیت تلخِ تاریخ و سرنوشت مردمِ ما را رقم میزنند و آرزوی رسیدن به صلحِ پایدار را به همان پیمانه و بهشدت از مردمِ ما دور میسازند.
ابزار روی صحنه مهم نیست کیها اند، طالبان، القاعده، داعش…. و یا هم چه کسانی گردانندهگانِ آن میباشند؛ زیرا قاعده همچنان ثابت و در قانون بازی تغییری نیست. چنین است خیمهشببازیهای صلح و همچنان مذاکرات صلح با طالبان. به فرض اینکه چند مهرۀ طالبان را به اینسوی دولت یا آنسوی داعش بکشانند و یا هم بکُشند، و حتا مذاکرات را چانس موفقیتی هم بدهند، کما اینکه پاکستان ادعای صداقت نماید! و حکومت افغانستان ادعای دستاورد!؛ اما در قاعدۀ بازی و اصل استراتیژی و پیامدهای متناسبِ آن فرقی نمیکند. در عوض، ماشین بزرگِ جنگی بهنام داعش و برضد داعش همزمان به میدان کشیده خواهد شد.
این واقعیت را همۀ بازیگران میدانند، فقط به مردم ما آدرسِ غلط میدهند. با چنین راهکاری، مذاکرات صلح با طالبان میتواند خود بخشی از استراتژی باشد. عدهیی هم که در انتهـاى خوشباورى، سرنخ را یکسره گم کردهاند و همۀ بلاها را مال آنطرفِ دریا میدانند(پُل هوایی میزنند)؛ اما تراژیدی بدخشان، حوادث کندز و …، تنشهای داخل دولت و نگرانیهای مردم قطعاً باید قانعشان کرده باشد که این داستان دنبالۀ درازی دارد و به همین سادهگیها و یکشبه آنطرفِ دریا نخواهد رسید. پس بهتر است حداقل به مردم آدرس غلط ندهید؛ زیرا پایِ هستیِ یک ملت و بقایِ یک کشور در میان است. از همین آغاز با مردم خویش صادق باشید، در خیر و شرِ مملکت، مسوولانه و رسالتمندانه همگام با مردم عمل کنید.
بیایید سرِ اصل مطلب برویم. شکی نیست امروزه افغانستان یک موقعیتِ فوقالعاده استراتیژیک را در سیاستهای استراتیژیکِ جهان کسب نموده است و کشورها آمادهاند تا صدها ملیارد دالر در این راستا و به منظور اهـدافِ استراتیژیک و منافعشان هزینه کنند. اما در پهـلوى تهـدیدها، زمینۀ فرصتها نیز مهـیا میباشد؛ اگر بتوانیم استراتیژی خود را بر محور منافع همهگانی- ملی با در نظرداشت موقعیت و جایگاه خاص کشور، سایر مطالبات برحق مردم، یکجا با ضمانتها، در آگاهی و تحلیل درست از وضعیت عمومى، در مشورت با مردم، نهادها و در چارچوبِ یک آجندای ملی آماده نماییم. مهـمتر اینکه: سرزمینِ ما میدان جنگ و رقابتِ کشورها نگردد و مردم ما بیش از این قربانی نشوند. ولی اگر با سرنوشت مردم در مقابل اینهمه بازی پیچیدۀ منافع، تهدیداتِ بالقوه و بالفعل با مدیریت ضعیف حکومتی که داریم، در محدودۀ آجنداهای شخصی، آجندای قومی، آجنداهای ایدیولوژیک و گروهی، هرازگاهی طى یک نمایشنامۀ تلویزیونی جلسۀ بهاصطلاح رهبران درون ارگ با صرف یک طعام و دعای خیر بازی گردد، شکی نیست که هستی و جغرافیایِ کشوری بهنام افغانستان دستخوشِ این خیمهشب بازیها خواهد گردید.
اینجاست که هـمواره تأکید داشتهام که مردم وقت ندارند، جهان وقت ندارد، دشمن در کمین است و حکومت نیز، جز اندکی وقت ندارد.
امروزه کشورِ ما در بلنـداهای تهدید و فرصتِ همزمان قرار گرفته است، شدیداً نیازمند یک تیمِ زعامتِ ملی و یک آجندای ملی بهحیثِ نقشۀ راه و استراتیژی مدون میباشیم تا تهـدیدات را مهـار زنیم و به فرصتهـا ره بگشاییم. در غیر آن و به تنهـایى، سنگینىِ بازى کافیست تا نتوانیم براى چندین دهـه قد راست کنیم، چه رسد به پایانِ بازى و رسیدن به صلحِ پایدار!
Comments are closed.