احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۷ جوزا ۱۳۹۴
دو شنبه ۱۸ جوزا ۱۳۹۴
احمد عمران
هیچ معلوم نیست که این همه دیدارهای غیررسمی با نمایندهگان طالبان سرانجام به نتیجه برسد و صلح در کشور تامین شود.
تا دیروز اگر تنها مردان در چنین نشستهای حضور مییافتند، حالا نوبت زنان فرا رسیده تا مواضع و نقطه نظرهای خود را با نمایندگان طالبان در میان بگذارند. اخیرا هیاتی از زنان کشور در اسلو مرکز ناروی با نمایندهگان طالبان گفتگو کرده است. شکریه بارکزی عضو مجلس نمایندهگان که از شرکت کنندهگان این نشست بود به رسانهها گفته که هیات زنان افغانستان» با شجاعت» حرف های خود را به طالبان گفت و از «ارزشهای دموکرایتک دفاع» کرد. اما معلوم نیست که هیات مردان طالبان در این نشست چه گفته و چگونه از ارزشهای غیردموکرایتک دفاع کرده، اما طالبان در یک اعلامیه به مناسبت نشست دیگری که در شهر دبی برگزار شده است گفته که برای ایجاد نظام» خالص اسلامی» مبارزه میکند. نظام خالص اسلامی طالبان چیزی نیست که نتوان در مورد آن به گفتوگو پرداخت؛ طالبان قرایت بدوی و قبیلهیی از آموزههای دینی را عین اسلام میداند و تاکید میکند که هرآنچه غیر از این باشد به اسلام ربطی ندارد. براساس قرایت « خالص» طالبان از اسلام اکثریت مسلمانان جهان و حتا کسانی که گاه از سر ناآگاهی از این گروه دفاع میکنند، از دایرۀ اسلام بیرون اند.
طالبان بدون آن که نظرخود را به هیات زنان کشور بگوید، موضع آن در قبال زنان مشخص بوده است. این گروه به زنان نگاه تحقیرآمیز داشته و می گوید که زنان نباید درس بخوانند و در بیرون از خانه کار کنند. طالبان زنان را ماشینهای تولید مثل میداند و در زمان حاکمیت خود بر افغانستان عملا این سیاست را حمایت می کرد. آیا هیات زنان افغانستان توانسته است که در چنین دیدگاه های رادیکال طالبان تغییری وارد کند. از جانب دیگر چرا باید این همه دیدارهای مختلف با هیات های از طالبان انجام شود. این موضوع از یک جهت می تواند نگران کننده باشد. دیدارهای که صورت می گیرد عمدتا این شایبه را دامن می زند، که این گروه دوباره قرار است بر کشور مسلط شود و برای این که خود را از آسیب های احتمالی آن برهانیم از حالا تلاش می کنیم از طریق گفتگو و مذاکره زنده گی خود را ضمانت کنیم. دیدارهای این چنینی نه از جایگاه و از نه از پایگاه درست و دقیق صورت می گیرد. این گونه دیدارها به جای این که تامین کننده ثبات و امنیت در کشور باشد بیشتر زمان جنگ را طولانی می سازد و فرصت های تازه یی را برای گروه های خشونت طلب فراهم می آورد. طالبان که روزی تروریست و جنایت کار خوانده می شدند و دلیل سقوط رژیم آن ها عملکرد و حمایت این گروه از گروه های تروریستی جهان بود، حالا به یک جناح سیاسی و فکری تغییر هوبت یافته مثل این که در راه هدف های بسیار شریف و انسانی مبارزه می کند. ما عملا با شرکت در چنین گفتگوهای بی نتیجه از طالبان یک قدرت کم نظیر می سازیم که گویا دولت افغانستان و پنجاه کشور جهان ناکامی خود را در برابر آن با صدای بلند جار می زنند.دعوت از طالبان برای شرکت در ساختار سیاسی چیزی جز باج دادن به یک گروه تمامیت خواه و خشونت طلب نیست. هر گونه باج دهی و گفتگوهای آشکار و پنهان با طالبان به معنای تایید مواضع و عمکرد شان است. کارل پوپر اندیشمند سیاسی جهان که از مدافعان سرسخت دموکراسی لیبرال بود، در برابر خشونت و تمامیت خواهی تنها بر خورد های رادیکال را تجویز می کرد، چون به باور او نمی شود که خشونت را با لبخند پاسخ داد و منتظر بود که گروه های تروریست و خشونت طلب زنده گی انسان ها را بگیرند. تمامیت خواهی و خشونت طلبی پاسخی به غیر از جنگ ندارد و نمی شود با چنین گروه های مدارا کرد. به صراحت باید گفت که مذاکرات غیر مستقیم و مستقیم با نماینده گان طالبان تا به حال هیچ دستاوردی نداشته و پس از این هم نخواهد داشت. از سوی دیگر هیات زنان کشور چه حرف تازه یی برای طالبان داشته است؟ آیا طالبان مواضع این زنان را نمی داند؟ بسیار به ساده گی هیات طالبان به شکریه بارکزی می توانست بگوید و شاید هم گفته باشد که « شما یک اقلیت کوچک هستید که نمی توانید از زنان افغانستان نماینده گی کنید، شما بیشتر از آن از که نمایندگان زنان باشید نماینده گان جامعه جهانی و دولت افغانستان هستید. اکثریت زنان افغانستان شما را قبول ندارند و در کنار شما نیستند اما آن ها از ما حمایت می کنند و خواهان نظامی استند که ما برای شان آورده بودیم و بعدا هم خواهیم آورد». آیا هیات زنان افغانستان در برابر چنین استدلالی می تواند از مواضع خود دفاع کند؟ پس باید نتیجه گرفت که مرزهای دو طرف روشن است. طالبان تا زمانی که از جنگ و خشونت دست بر ندارند و به عنوان شهروندان عادی وارد جامعه نشوند- حتا با افکار شان- هم چنان به عنوان خطر آرامش و ثبات جامعه شناخته می شوند. بخشی از رهبری طالبان در حال حاضر در کابل زنده گی می کنند و دیگر با این گروه پیوند سیاسی و نظامی ندارند، این افراد به دلیل این که ارزش های موجود و پذیرفته شده را رعایت می کنند، افراد قابل احترام و حرمت اند. آنان میتوانند افکار و فعالیت های سیاسی خود را داشته باشند و حتا نظامی را تبلیغ کنند که در گذشته در آن کار می کردند؛ اما تا زمانی که دست به خشونت ورزی و ترویج خشونت نزده اند هم چنان می توانند در جامعه زندهگی کنند و از حقوق شهروندی برخوردار باشند. طالبان مسلح اما چنین نیستند، آنان ارزشهای نظام را قبول ندارند و به گونه انقلابی خواهان برچیدن بساط نظام فعلی و استقرار نظام خود استند، با چنین گروهی نمیشود از در صلح و مذاکره پیش آمد، چنان چه در گذشته نیز برنامه های صلح به هیچ نتیجه موجه یی نینجامیده است.
Comments are closed.