پــریســـکـه؛ قالب شعریِ جدید در زبان فارسی

- ۱۸ جوزا ۱۳۹۴

سه شنبه ۱۹ جوزا ۱۳۹۴

 

فرهاد سجودی
mnandegar-3موجزگویی و کوتاه‌نویسی در زبان فارسی پیشینۀ زیادی دارد که تک‌بیت‌ها، رباعی‌ها، دوبیتی‌ها و… از نمونه‌های کوتاه‌گویی و گرایش شاعرانِ پیش‌کسوت به کوتاه‌نویسی را در بستر فرهنگ و ادبیات فارسی، نشان می‌دهد. شاعران بزرگِ فارسی‌گو از رودکی تا صایب و بیدل و تا شاعران امروز، روی موضوع‌های ویژه به شکل کوتاه و با محتوای سنگین سروده‌اند و نمونه‌هایی از کوتاه‌سرایی‌شان در گنجینۀ پُربارِ زبان فارسی موجود است.
هرچند جریان شعر کوتاه یا کوتاه‌سرایی که حالا به نام هایکو، کوتاهه، طرح، ترانک و… مشهور است، «به‌صورت عملی و مدون در ایران با ترجمه‌های احمدشاملو از کتاب «آهنگ‌های فراموش‌شده» در سال ۱۳۲۶ آغاز شد و روند این ترجمه‌ها به‌وسیلۀ کسانی چون سهراب سپهری و ع. پاشایی ادامه یافت؛ بعدها پژوهش‌گرانِ دیگر به ظرافت‌ها، دشواری‌ها و ویژه‌گی‌های هایکو پرداختند و کتاب‌های متعددی در این زمینه به چاپ رسید.(۱)
به همین ترتیب، جریان کوتاه‌نویسی در ایران عمومیت گرفت و طرف‌داران و مخاطبانِ خود را پیدا کرد.
و اما این جریان (کوتاه‌نویسی/ کوتاه‌سرایی) در افغانستان به حدود چهار دهه پیش برمی‌گردد و «نخستین گام‌ها در زمینۀ شعر کوتاه در این کشور به‌واسطۀ رفعت حسینی، صبورالله سیاه‌سنگ، حضرت وهریز و برنا کریمی برداشته شد، که هر یک با ترجمه‌های‌شان از زبان جاپانی و زبان‌های دیگر و با هایکوهای‌شان، این جریان را وارد ادبیات افغانستان کردند.(۲)
شعر کوتاه فارسی که خارج از اسلوب و قاعده‌های هایکو سروده می‌شود، «پس از دهۀ هشتاد شایع شده[رنگ عملی گرفته] و آن‌هم به شکل وارداتی داخل وضعیت ادبیات فارسی گردیده است. به این معنا که شعر کوتاه فارسی از جریان ادبی افغانستان راه جدا نکرده، بل از ادبیات ایران و جهان وارد جریان خونِ ادبیاتِ ما شده است.
ابتدا از جاپان به ایران و از آن‌جا پس از سقوط طالبان، آهسته‌آهسته وارد افغانستان گردید که در آغاز به‌صورت پراکنده و در سال‌های اخیر به‌صورت مدون روی آن کار شده و اقبال چشم‌گیری یافته است.(۳)
طی سال‌های اخیر، این قالب (هایکو) در میان نسل جوان افغانستان عمومیت گرفت و شاعران زیادی به این قالب رو آوردند و کتاب‌هایی به چاپ رساندند.
با این پیش‌آغاز می‌پردازیم به موضوع مورد بحث ما: «پریسکه»؛ چه‌گونه‌گی و چرایی شکل‌گیریِ این قالب در بستر ادبیات فارسی.

پریسکه
قالب شعر پریسکه برای اولین‌بار در ایران، در سال۱۳۹۱ توسط علی‌رضا بهرهی مطرح گردید و با حمایتِ احمد فولادی طرقی مترجم و نویسندۀ نامدار، در ایران شکل گرفت و در ماه آذر/ قوس سال ۱۳۹۱ توسط علی‌رضا بهرهی در وزارت فرهنگ و ارشاد آن کشور به‌صورت رسمی، ثبت و وارد عرصۀ ادبیات فارسی در ایران شد.
معنای لغوی «پریسکه» جرقۀ کوچکِ آتش است، این قالب با رویکرد مقابل در برابر عرفان‌های تازه‌وارد و بیگانۀ شرقی و مبتنی به فرهنگ اسلامی ایجاد شده است.
شعر پریسکه با توجه به اهداف زیر در بستر ادبیات فارسی شکل گرفته است که از جمله سه موردش را این‌جا قابل یادکرد می‌دانیم:

۱- مقابله با ورود عرفان‌های نوظهورِ کشورهای جاپان، چین، هند و …
با توجه به این‌که این عرفان‌ها در قسمتی از پروسۀ خود در قالب نوشتار(شعر) مانند هایکو (قالب شعرهای کوتاه جاپانی) وارد شدند(هایکو جوهری بیگانه با ادب پارسی که هرچه بنویسیم، مایه‌اش در ادبیات کشور دیگری است و قلم‌فرسایی محسوب می‌شود برای ادبیاتِ بیگانه با پشتوانۀ فکری «ذن» و رسیدن به اندیشه‌های بودیسم، آیین بودایی و کنفیسیوس)، با کارکردهای کم‌حساسیتی مانند طبیعت‌گرایی، عشق به طبیعت و تعالیم مکاتب «شین تون»، کنفوسیوس و… زیر عنوان‌های مختلف از طریق شعر به‌خصوص هایکو به خورد مردم داده می‌شود.
هرچند این مکاتب در حوزۀ خود از جایگاه قوی برخوردار هستند، ولی با رویکردشان از منظر ادبی، شاید فاصله گرفتن ادب‌دوستان، شاعران و جوانان از ادبیات غنی پارسی به طرفِ عرفان‌های کاذب و بیگانه باشد که این ارتباط از طریق هایکو خیلی خوب می‌تواند برقرار شود.

۲- پریسکه قالبی برخاسته از بطن ادبیات فارسی
این قالب برای طبع‌آزماییِ شعردوستان و کوشش در راستای ادبیات پُربار فارسی و با برداشت از چشمۀ جوشان ادبیاتِ بومی فارسی است در جهت رسیدن به محصول نهایی؛ سرودن شعر، رسیدن به زبان مخصوص سراینده، چاپ نوشتار (کتاب) و انتشار با اطمینان و اعتماد به نفس. بنابراین اگر شعر را رستاخیر احساس و خیال و تصویرسازی‌های ذهنِ نامکشوف بدانیم، پریسکه جرقۀ این رستاخیز و کشف است که به‌صورت آنی در حس مختلفِ شاعرانه‌گی شاعر، روشن می‌شود و فکر، ذهن، حسِ شاعر و مخاطب را در بر می‌گیرد.

۳- جلوگیری از پراکنده‌گی در حوزۀ شعر کوتاه ادبیات امروز
امروز شعر کوتاه با نام‌های مختلفی مانند هایکو، کوتاهه، شعرک، هاشور و… سروده می‌شود.
پریسکه با توجه به کوتاهی شامل عرصه‌های محدودی است که باید مفاهیم بزرگ و نامحدودی را ایجاد و عرضه نماید.
پریسکه آغوشِ کوچکی‌ست که تمام سرزمینِ بیرونی و درونیِ دنیای شاعر را به آغوش می‌گیرد تا از زیباترین صورت خلق‌شده، ارایۀ هدیه نماید. شاید مانند کوتاه‌ترین گونۀ شعر در سبک کلاسیک یعنی دوبیتی و رباعی اما به صورت آزاد.
با این توضیحات، پریسکه نمی‌تواند پدیدۀ اکنون باشد؛ بلکه انتظاری ادبی در سیر زمان به‌صورتِ ناخودآگاه بوده که ادب‌دوستان، شاعران و منتظرانش قبلاً در جریان پدید آورده بودند تا که به این خلق (پریسکه) رسیدند؛ شعری با اقتضائات عصر و زمان و با این گوشۀ چشم که شاید شعرهای خیلی بلند، چه سپید و چه کلاسیک، از مخاطب‌پذیری هم‌چون گذشته برخوردار نباشند و شاید حوصله‌ها در بلندای این‌گونه اشعار تاب نیاورد. اما پریسکه با ارایۀ افکار بلند، تصاویر زیبا و خلاصه همۀ خصوصیات شعری در قالب کوتاه و کلمات محدود است هم برای خواندن و هم برای نوشتن و …(۴)، که امکان خوبی می‌دهد به انسان‌های امروزی تا در هر حالتی بتوانند از داشته‌های این قالب استفاده کنند.

روساخت
این شعر (پریسکه) می‌تواند در دو، سه و چهار فصل، بند یا مصراع سرایش شود. حتا شاعر می‌تواند در یک بند شعر را شروع و تمام کندـ در صورتی که شعر کامل باشد و از تمام قوانین شعری پیروی کرده باشد.(۵)
چنان‌که معلوم است، این قالب برخلاف هایکو در قید هجاها و مضامین نیست و «شاعر در چینش واژه‌ها، بلندی و کوتاهی فصل‌ها (بندها یا مصراع‌ها) آزاد است و مختار، با این رویکرد که شاعر تمامی ویژه‌گی‌های شعر پریسکه را رعایت کرده باشد.(۶)
پریسکه هیچ محدودیتی ندارد، هرکس با هر ذوقی که است، می‌تواند با استفاده از این قالب بسراید.

چند نمونه از پریسکه:
۱- میان دفترم می‌نویسم تفنگ
و تمام واژه‌ها را گروگان می‌گیرم
تا تو نیایی
هیچ شعری حق انتشار ندارد
(رضا محبی راد)

۲- سال‌هاست در این خرابه‌آباد
شوکران لحظه‌ها را
حافظانه سرکشیده‌ام
خودکشی چون من کی دیده است؟
(افسر رهبین)
۳- کاش پرنده بودم
تمام عمر را
در قفس سینه‌ات
می‌ماندم
(آذر عاصمی)
۴- کوچه‌های تنهایی
چه خمیازه‌های بلندی می‌کشند
اما خواب هم
حوصله می‌خواهد
(علی رضا بهرهی)

چنان‌که دیده می‌شود، در نمونه‌های بالا تمام قوانین و ویژه‌گی‌های مطرح در پریسکه مراعات شده بودند، حداکثر تا چهار بند، شامل و کامل بودند.
با توجه به اشتراک‌های دیرینِ فرهنگی میان افغانستان و ایران و وجود میانه‌های ژرفِ فرهنگی بین دو کشور، مطرح کردن قالب شعری پریسکه در جامعۀ ادبی افغانستان خیلی مناسب، به‌جا و درخورِ ارزش است. خود علی‌رضا بهرهی (ایجادگر این قالب) شعر پریسکه را در جواب سوالی، چرایی و چه‌گونه‌گی شکل‌گیری این‌گونه شرح می‌دهد: «… با توجه به نابسامانی‌یی که در شعر فارسی به‌خصوص در شعر کوتاه دیدم که هرکس به فراخور ذهنِ خود نام‌های مختلفی چون هایکو، طرح، کوتاهه و … می‌گذاشت که هیچ کدام تمام‌کننده و کامل نبودند. از طرفی، هایکو یک واژه و قالب خارجی است که به زبانِ ما وارد شده و علاوه بر این، هرچه‌قدر شاعرانِ ما در این زمینه طبع‌آزمایی می‌کردند، بازهم به نام فرهنگِ ما تمام نمی‌شد و آن را در دستۀ هایکو که شعری جاپانی است قرار می‌دادند. از طرفی می‌بینیم که در گوشه و کنارِ ایران قالب‌های شعری کوتاه وجود دارد که هرکدام به فراخور فرهنگ و ادب و رسوم و طبیعتِ آن منطقه شکل گرفته است. مانند «لیکو» در سیستان و بلوچستان و «لیکوهایی» از جنوب کرمان، «چهل سرود» (چل سرو) در لرستان و بخش‌هایی از ایلام و کرمانشاه و سیاه‌چونۀ کردستان و شعرهای دیگر در شهرهای مختلف ایران. با توجه به این موارد، شعر چهارفصل پریسکه را ایجاد کردیم که عنوانی فارسی دارد و نمود فرهنگی بومی اسلامی است.»(۷)
با توجه به نابسامانی‌هایی که که آقای «بهرهی» در عرصۀ شعر کوتاه ایران یاد می‌کند، جامعۀ ادبی ما هم با بخش بزرگی از این دشواری‌ها دست به گریبان است.
در پهلوی موارد بالا، عدۀ زیادی از پریسکه‌سرایان چنان که یاد شده، پریسکه را قالبی در برابر هایکو می‌پندارند که با داشتن روح اسلامی و فرهنگی بومی در برابر هایکو به مبارزه برخاسته است.
مورد یاد شده (پریسکه در برابر هایکو) که در رویکردهای این قالب نیز آمده، از موارد اساسی و از دلایل شکل‌گیری پریسکه می‌باشد؛ زیرا از آن‌جایی که هایکو قالب شعری‌یی است برخاسته از اندیشه‌های بودیسم- ذن که قرن‌ها پیش شاعران بودایی برای ثبت و نگه‌داشتِ لحظات زنده‌گی‌شان از آن استفاده می‌کردند و داشته‌های‌شان را می‌ریختند؛ در این واخر، دانشمندان آگاه را واداشت به فکر ایجاد قالبی شوند که از یک‌سو بتواند در برابر عرفان‌های بیگانه مبارزه کند و از سویی هم افتخارات قلم‌زنی در قالب هایکو به پای هایکو نوشته نشود. بنابراین، «بهرهی» تصمیم به ایجاد پریسکه گرفت.
از سویی هم، جدا از این‌که هایکو یک عنصر بیگانه و وارداتی در ادبیات فارسی تلقی می‌شود، این قالب «با روحانیتی که در محتوایش دیده می‌شود و با توجه به این‌که خود زادۀ استغراق است؛ اقبال عمومی میان مردم و حتا میان خود سراینده‌گانش نیافته است. همچنان این قالب با معیارها و هویت متافیزیکی همراه است و شعر ما که با الگوهای فرازمینی سنجیده می‌شود، در حالی که مواد خام و پختۀ شعر هایکو در قدم نخست طبیعت است و بیشتر از آن؛ قداست، اسطوره و تعبد را با خود دارد که یک نوع پشتوانۀ فکری و نگرش متضاد را دارا می‌باشد.» (۸)
و این خود دلیلِ عمومیت نیافتن مدامِ این قالب در افغانستان شده و امروز جریان سرایشِ شعر در قالب هایکو خیلی کم‌رنک است.
گذشته از همه، جامعۀ ادبی افغانستان نیاز به قالبی دارد که هم بتواند در برگیرندۀ همۀ قالب‌های کوتاه باشد و هم به وضعیت نابسامان و پراکندۀ شعر کوتاه پایان بخشد و از سویی هم بتواند به شعر کوتاه افغانستان تعریفِ مشخصی ارایه بدهد.
شعر پریسکه این ظرفیت را در خودش دارد؛ زیرا پریسکه در پهلوی مقید نبودن به هجاها، یک قالب بومی، ریشه‌دار و برخاسته از بستر زبان و فرهنگ فارسی است؛ چنان که یاد شد، اگر رباعی، دوبیتی، تک‌بیت و … کوتاهه‌های زبان فارسی را که قرن‌ها در ادبیات ما پیشینه دارد، پریسکه بنامیم و بحسابیم، که بدون شک محسوب هم می‌شود، به این نتیجه می‌رسیم که «پریسکه» در بطن ادبیات فارسی وجود داشته و حالا نظر به نیاز زمان مطرح گردیده است.

رویکردها:
۱ـ میرویس نوذری، پیش‌گفتار کتاب «سیری در هایکو و هایکوی ایرانی»
۲ـ روح‌الله بهرامیان، شعر کوتاه در افغانستان
۳ـ همان…
۴ـ حسن سعیدی، پریسکه قالبی نو در شعر فارسی
۵ـ مصاحبۀ علی‌رضا بهرهی، هفتسانه
۶ـ حسن سعیدی، پریسکه قالبی نو در شعر فارسی
۷ـ روح‌الله بهرامیان، شعر کوتاه در افغانستان

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.