احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۳ جوزا ۱۳۹۴
فهیم دشتی/ یک شنبه ۲۴ جوزا ۱۳۹۴
بازی خونین و پیچیدهای که نزدیک به نیم قرن در جغرافیایی به نام افغانستان جریان داشت، به پایانِ خود نزدیک است. این بدان معنا نیست که پایانِ این بازی بهزودی و بدون مانع و چالش اتفاق خواهد افتاد؛ ولی این نکته روشن شده که پایان این بازی آغاز گردیده و رفتهرفته، شدت و سرعت مییابد و بالاخره به انجام میرسد.
این نوشته یک تحقیق نیست که بر مبنای آمار و ارقام یا منابع و اطلاعاتِ ثبتشده، استوار باشد؛ بلکه با توجه به معلوماتِ موجود و قابل دسترس برای همه، در ابعاد مختلف، یک تحلیل از وضعیتِ کنونی و آیندۀ احتمالیِ افغانستان در پیوند به مناسبات داخلی، نقشآفرینی در منطقه و حضور در خانوادۀ جهانیست که نه به عنوان یک پیشگویی، بلکه به مثابۀ یک پیشبینی (با تأکید بر تفاوت پیشگویی و پیشبینی) مطرح میشود.
قابل ذکر است که در بخشهایی از این نوشته، پرسشهایی در ذهن مخاطب ایجاد میشود که عمدتاً با اشاراتی به بخشهای دیگر تلاش خواهد شد پاسخها ارایه شوند؛ ولی یک تصویر جامع، تنها در صورتی بهدست میآید که از آغاز تا پایان، به این نوشته به عنوانِ یک تحلیلِ واحد نگریسته شود.
بخش سیودوم
اگر بپذیریم که داعش یک گروه خودجوش است و دست هیچ قدرتِ بزرگی در ایجاد آن دخیل نبوده، واضحاً این گروه ظرفیت و توانایی این را نخواهد داشت که همزمان از خاورمیانه تا آسیای میانه و در آنسو تا شمال غربی افریقا، خلافتش را ایجاد کند و حتا اگر بپذیریم که این ظرفیت و توانایی آهستهآهسته ایجاد میشود، برای رسیدن به چنین هدفی، شاید داعش به یک قرن زمان نیاز داشته باشد.
شماری هم به این باور استند که پاکستان نیروهای داعش را در این منطقه مدیریت خواهد کرد تا به منافع منطقهییاش دست یابد و همزمان، داعش هم به بخشی از اهدافش برسد. این تصور حاکی از این است که با توجه به دخالت پاکستان در بحرانهای چند دهۀ اخیر افغانستان، هیبت پاکستان در میان افغانستانیها به حدی بلند رفته است که گمان میکنند این کشور ظرفیت مدیریتِ گروهی مانند داعش را هم دارد. باید توجه داشت که داعش مانند گروه طالبان از مشتی آدمهای درسنخواندۀ احساساتیِ جاهل تشکیل نشده که دستبین پاکستان برای بهدست آوردن پول و اسلحه باشد. همچنین، پاکستان نقشی را که در ایجاد طالبان داشت، در ساختنِ گروه داعش نداشته است تا بتواند از عهدۀ کنترول و مدیریتِ آن بهدر آید.
اینکه برخی از گروههای محلی مانند جنبش اسلامی ازبکستان، از داعش تبعیت کرده و حالا تلاش دارند دامنۀ فعالیتهایشان را به شمال افغانستان و از آن طریق به آسیای میانه برسانند، به این معنا نیست که حتماً باید دست پاکستان در این ماجرا دخیل باشد. پاکستان به دلایلی که قبلاً اشاره شد، نگران تهدید امنیت و منافع ملیِ خود از سوی گروههای تروریستی است و حالا اگر زمینه، طوری مساعد شود که برخی از این گروهها – از جمله جنبش اسلامی ازبکستان – پاکستان را ترک کرده و در پی ایجاد پایگاه در افغانستان باشند، یقیناً پاکستان با فراغ خاطر این را میپذیرد و حتا چنین حرکتی را تشویق هم میکند؛ ولی این به هیچ صورت نمیتواند مدیریتِ داعش از سوی پاکستان در منطقۀ ما حساب شود.
اما اگر بپذیریم که داعش آلۀ دستِ قدرتهای بزرگ است – و طبیعتاً این قدرتها باید امریکا و متحدینش باشند – بازهم خطر حضور داعش در منطقۀ ما منتفی است.
اول به این دلیل که حضور داعش در منطقۀ ما واضحاً به معنای تهدید منافع روسیه و چین است. هرچند با توجه به تیرهگی روابط غرب و روسیه بر سر مسالۀ اوکراین، شاید امریکاییها از تهدید منافع روسیه در این منطقه دریغ نورزند؛ ولی ساحۀ مانور داعش در این منطقه درست در خط قرمز منافع چین(همسایهگی سینگ کیانگ) خواهد بود و این برای چین قابل تحمل نمیتواند باشد.
قدرتهای بزرگ در معاملات پشت پردۀشان، همواره مجبور به رعایت منافعِ یکدیگر استند و حتا اگر گاهی در ظاهر در قضایای کوچک و یا در یک میزان اندک، منافع طرفِ خود را رعایت نمیکنند، در واقع از تحریک طرف مقابلِ خود پرهیز کرده و ریسکِ رو در رویی با یکدیگر را قبول نمیکنند.
حتا اگر امریکا این ریسک را بپذیرد و بخواهد با وجود آگاهی کاملِ چین از اینکه غربیها تلاش دارند با زمینهسازی حضور داعش در سرحدات چین، به بیثباتی این کشور کمک کنند یا حد اقل دردسرهایی برایش بسازند؛ چین این قدرت و ظرفیت را دارد که از چنین پروژهای جلوگیری کند. بالاخره داعش در سرحداتِ چین از مسیر پاکستان میتواند وارد شود و چین میتواند چه با فشار دادن و چه از طریق پیشکشِ مشوقهای اقتصادی، پاکستان را به جلوگیری از اجرای این پروژه، قناعت دهد.
و بالاخره اینکه مسیرهای حضور داعش در افغانستان از ایران و پاکستان میگذرد. ایران که همین حالا هم دشمنی داعش با شیعیان را میداند، عملاً با این گروه در بخشهایی از عراق داخل جنگ است و در سوریه هم از حکومت آن کشور که با داعش درگیر است حمایت میکند، پس هیچ دلیلی نمیتوان دید که ایران اجازه بدهد داعش با عبور از خاکش خود را به افغانستان برساند.
مسیر دیگر پاکستان است. چنانکه قبلاً اشاره شد، پاکستان جداً نگران تهدیدهاییست که از گروههای موجود تروریستی در منطقۀ ما متوجه آن کشور شده، چه رسد به اینکه علاقه داشته باشد یا اجازه دهد که یک گروه بزرگتر و غیرقابل کنترول (غیرقابل کنترول برای پاکستان) مانند داعش در خاکش جای بگیرد؛ در حالی که هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت وقتی داعش نفوذش را به آسیای میانه توسعه دهد، تمایل و علاقه به اعمال سیطره بر پاکستان که یک قدرت هستهیی است، نداشته باشد.
به گونۀ خلاصه میتوان گفت که داعش طرحیست برای کشورهای عربی که به گمانِ اغلب چند دهه دوام خواهد کرد و هیچ تهدیدی از این گروه متوجه منطقۀ ما و بهویژه افغانستان نخواهد شد.
اینکه در حال حاضر بخشی از گروههای تروریستی، بیرق داعش را بلند کرده یا آدمهای گمنامی به نمایندهگی از داعش سخن میگویند و مسوولیتِ برخی حملات تروریستی را به عهده میگیرند، تنها یک جنگ تبلیغاتی است؛ تبلیغاتی که هم به گروههای تروریستیِ فعال در افغانستان و پاکستان، سودش میرسد و هم بهنحوی به داعش.
گروههای تروریستیِ فعال در منطقۀ ما با عاریت گرفتنِ نام و نشان داعش، میخواهند خود را بخشی از یک شبکۀ قویتر و وحشیتر جلوه بدهند و بیم و هراسِ بیشتری را پخش نمایند و داعش هم بهنحوی از اینکه بدون هیچ هزینهیی شهرتش در این منطقه بالا گرفته است، استقبال خواهد کرد و خُرسند خواهد بود.
Comments are closed.