قمارباخته

- ۲۵ جوزا ۱۳۹۴

مبارک شاه شهرام/ سه شنبه ۲۶ جوزا ۱۳۹۴

 

در چهارده سال اخیر و از جمله در نُه ماه حکومت وحدت ملی، به‌جز کشمکش‌های ویرانگرِ قومی و تنش‌های ذلت‌بار بر سر ترکۀ قدرت، دیگر شاهد اجرای کدام برنامۀ بنیادی که بتواند تهدابِ یک جامعۀ پیشرو و سعادت‌طلب را بگذارد، نبوده‌ایم. امروز به‌وضوح می‌بینیم که چه‌گونه ارزش‌های ملی، تاریخی و فرهنگیِ ما از چهارسو مورد تعرض قرار می‌گیرد و حاکمیت mnandegar-3قانون، لگدمال می‌شود. حکومتی که زیر نام مبارکِ «وحدت ملی» قرار بود به دور باطلِ ناکامی‌های تاریخیِ افغانستان پایان دهد، اکنون خود حلقۀ دیگری به زنجیرۀ ناکامی‌های کشور افزوده و چیزی نمانده که در گردابِ مشکلات و ندانم‌کاری‌ها فرو رود.
حکومتی که قرار بود بر پایۀ توافق‌نامۀ سیاسی، زمینۀ اصلاحِ قوانین و نهادهای انتخاباتی و تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی را فراهم آورد، پس از گذشت نُه ماه آن‌چنان وامانده و متوقف می‌نماید که نه از انتخاباتِ پارلمانی‌ خبری است و نه از اصلاح نهادهای انتخاباتی. ناامنی‌های شمال و بحث انتقالِ جغرافیای جنگ از جنوب به شمال نیز به یُمنِ کوشش‌های بی‌دریغِ حکومت موجود(!) چنان شتاب گرفته که به نظر می‌رسد این برنامه مراحلِ پایانی خود را می‌پیماید و از این‌پس شمال نیز با جنوب یک‌رنگ و عدالت جغرافیایی(!) برقرار خواهد بود. شهکار نظامِ سرپرستی در هر سه رکن دولت موجود، به ناامیدیِ رخنه‌کرده در دلِ جامعه دامن زده و اختلافات سرانِ حکومتِ به‌اصطلاح وحدت ملی و قانون‌گریزی‌های پیاپیِ آن‌ها نیز به سیرِ نفاق و تشتت در میان مردم شدت بخشیده و بوی دلهره‌آورِ جنگِ قومی و تجزیه را در فضای کشور گسترانیده است.
در این میانه اما نخبه‌گان چه می‌کنند و چه باید کنند؟
اکنون که همه (مردم و جامعۀ جهانی) به این نکته پی برده‌اند که حکومت موجود قمارِ باخته‌یی بیش نیست، بر نخبه‌گان افغانستانی است که به میدانِ قلم و قدم بشتابند و با رایزنی و همفکری با هم، راه‌حلی برای نجات از وضعیت خطیرِ امروز ارایه دهند. از نخبه‌گان جامعۀ ما انتظار می‌رود که بیش از این، به این حکومتِ مفلوک و عاجز چشمِ امید ندوزند و خود به اصلاح امور همت گمارند. رهبران دولت وحدت ملی، آقایان اشرف‌غنی و عبدالله، باید با اذعان به ناکامی و ناتوانیِ خویش در مدیریت اوضاع، از نخبه‌گان فکری افغانستان درخواستِ کمک و از فعالیت‌های راه‌گشایانۀ آن‌ها استقبال کنند.
اکنون وضعیتِ افغانستان به گونه‌یی‌ست که هیچ فرصتی برای ادامۀ رقابت‌ و منیتِ رهبرانِ آن باقی نگذاشته است. وقت چنان تنگ است که اگر دیر بجنبیم، این وضعیت گلیمِ همه را جمع خواهد کرد و دیگر هیچ چیزی برای رقابت و نزاع در میان نخواهد گذاشت. دولت و حکومتِ کنونی به بن‌بست و ناکامی خورده و نخستین قدم برای نجات، قبولِ این ناکامی از سوی رهبران و اعلام فراخوانِ عمومی برای چاره‌جویی است. مسلماً در افغانستان مغزها و ظرفیت‌هایی وجود دارند که اگر به آن‌ها فرصت داده شود، می‌توانند نقشۀ راهِ افغانستان به سوی صلح و سعادتِ پایدار را ترسیم کنند و برای دردهای بی‌شمار افغانستان، نسخه‌های به‌روز و عالمانه ارایه دهند.
در افغانستان قحط الرجال نیست که قرار باشد عده‌یی محدود برای سرنوشتِ میلیون‌ها انسانِ این سرزمین تصمیم بگیرد. وقتی مدیریتِ اوضاع از کنترل حکومت خارج است و کشور در خط سرخِ فروپاشی قرار دارد، هر شهروند اندیشه‌ورزِ این کشور وظیفه دارد که از سکون و انفعال بیرون شود و برای سرنوشتِ خود دست به کار شود. حکومت کنونی در عمل به اساسی‌ترین وعده‌های خود ناکام ماند. اصلاح نهادهای انتخاباتی و مبارزه با فساد اداری از حد شعار فراتر نرفته و بحران مشروعیت و گریز از قانون اساسی همچنان همانند دانۀ سرطان ارکان دولت و نظام را تهدید می‌کند. انتخابات پارلمانی در وقت و زمانِ آن برگزار نشده و هر سه قوه به‌نحوی در حالت سرپرستی، تعلیق یا عدمِ مشروعیت به‌سر می‌برند. ناامنی همۀ ولایت‌ها را درنوردیده و علاوه بر طالب و القاعده و شبکۀ حقانی، داعش نیز به میدان جنگِ افغانستان آمده و می‌خواهد این کشور را نقطۀ عزیمتِ خود به آسیای میانه قرار دهد. با این‌همه، اختلافاتِ سران و تیم‌های تشکیل دهندۀ حکومت وحدتِ ملی را پایانی متصور نیست. این‌جاست که نقش نخبه‌گان فکری، سیاسی و فرهنگی افغانستان و چهره‌های متنفذِ مردمی برجسته می‌شود.
نخبه‌گان افغانستان اگر اراده کنند و اگر به خود اعتماد نمایند، می‌توانند ابتکارِ عمل را به دست بگیرند و حوادث و اتفاقاتِ کشور را به مسیر دلخواه و سعادت‌بار رهنمون شوند. نخبه‌گان همۀ اقوام ساکن در افغانستان باید وضعیتِ بحرانیِ کشور را دریابند و زیر یک چتر گرد هم آیند و به تولید اندیشه و راهکار بپردازند و سران حکومتِ موجود را وادار کنند که حرف‌ها و داشته‌های آن‌ها را جدی بگیرند و در صحنۀ عمل آن‌ها را به کار بنـدند. نخبه‌گان افغانستان باید چنان سازمان‌دهی و انسجام یابند که سرانِ حکومت نتوانند آن‌ها و برنامه‌ها و راهکارهای‌شان را نادیده بگیرند. نخبه‌گان کشور با برگزاری نشست‌های پیاپی و هدف‌دار می‌توانند یک برنامۀ ملی و یک نقشۀ راه تدوین کننــد و با تأکید و پای‌فشاری بر آن، توجه سران حکومتِ وحدت ملی و جامعۀ جهانی را به خود جلب و زمینۀ تطبیق راهکارهای خویش را مساعد نمایند. این حرف و آرزو شاید در ابتـدای امر بزرگ و ناممکن جلوه کند، اما با برداشتن قدم‌هایِ نخست می‌توان پی به تحققِ آن برد و امیدوارانه انتظار یک پیروزی و تغییرِ شگرف را کشید.

 

 

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.