احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۷ سرطان ۱۴۰۰
کابل و شماری از ولایتهای همجوار در روزهای اخیر شاهد از دست دادن روشنایی شده و شبها و روزها در بی برقی به سر میبرد. این در حالی است که زنده گی مردم نسبت به گذشته بیشتر به برق وابسته است. اکنون رفتن و آمدن برق در کابل آدم را به یاد روزهای تاریک گذشته می اندازد که مردمان افغانستان آن را تجربه کرده اند. تخریب پایه های برق، روشی است که دشمنان روشنایی و باجگیران و گاهی جنگچویان از آن استفاده میکند. البته تخریب یک پایه برق در جریان جنگ و در ساحات جنگی یک امر عادی است؛ اما درد مردم افغانستان اکنون این است که مردمان باجگیر و استفادهجو بارها پایه های برق را تخریب کرده اند و تاریکی را برای مردم تحفه می دهند. از این رو، تخریب پایههای برق حالا به یک چالش ادامهدار برای دولت افغانستان و شرکت برق این کشور تبدیل شده است. در هغته های اخیر بارها پایه برق در شمال کابل تخریب و بازسازی شده و باز تخریب شده است و در پی آن برق وارداتی که از کشورهای تاجیکستان و ازبکستان به سوی کابل و ولایتهای همجوار آن میآمد بارها قطع و صل شده است.
تخریب پایههای برق، اگرچه میراثی از یک گذشته شوم است. زیرا جدود سی سال پیش شهر کابل از سه منبع برق آبی که هر سه در مسیر جاده کابل-جلالآباد در شرق افغانستان قرار داشت، استفاده میکرد. در کنار آن یک منبع تولید برق حرارتی نیز در خود شهر کابل بود که باعث روشنی پایتخت افغانستان میشد؛ اما شهر کابل به صورت مداوم دچار کمبود یا نبود برق بود زیرا برخی گروه های مجاهدین به صورت مستمر پایههای انتقال برق را منهدم میکردند. اما اکنون در شرایط بسیار متفاوت چنین انتظاری برده نمیشود و نباید مردم شاهد تخریب پایه های برق باشند. ضعف و ناتوانی دولت در تامین مدیریت حفاظت از پایه های برق و نیز خصوصی شدن نهاد برق رسانی سبب خلق ماجراجویی هایی شده است و همین امر دوم بیشتر به صدمه زدن به پایه های برق منجر شده است.
پایههای برق در چند سال گذشته هدف بسیار ساده برای مخالفان افغانستان برای فشار آوردن بر افکار عمومی بود. تا سه سال گذشته بیشترین عامل تخریب پایههای برق طالبان بودند. اما از سه سال به این سو گفته می شود که سهم طالبان در تخریب پایههای برق کمتر از ههای مسلح استفاده جو و باجگیر بوده است. چنانکه در یک سال گذشته بیشتر پایههای برق در مناطقی تخریب میشوند که هم امن هستند و طالبان در آن مناطق نفوذ ندارند. به خصوص پایه های برق از مناطق شمالی که از پشت دروازههای کابل آغاز و تا قندوز بغلان امتداد دارد، بیشترین میزان تخریب را شاهد بوده است. این مناطق از امن ترین مناطق افغانستان به حساب میآیند.
این مساله اکنون چالش بسیار جدی برای دولت و مردم افغانستان است و علت های متعددی را می توان در این مورد مطرح کرد اما نکته اساسی این است که با سرازیر شدن میلیاردها دالر پول برای بازسازی افغانستان، تقویت زیرساختها و ایجاد تسهیلات زندهگی جزو اولویتهای دولت افغانستان شد. اما در حوزه برق یا انرژی کار بنیادین صورت نگرفت. دولت بهجای ساختن بندهای برق اقدام به خرید برق از کشورهای همسایه کرد و همین امر سبب شده است که مردم افغانستان گاهی به دلیل ساکت شدن برق از منبع اصلی، بی برق شوند و گاهی هم به دلیل تخریب پایه های برق یا گروگان گیری آن به تاریکی خو کنند.
این وضع مثال کل دست آوردهای مردم افغانستان است که ممکن است با یک سویچ زدن از بین برود. چنانکه در نبود برق دست رسی به آب و گرمی و سردی و انترنت، رسانه و تحصیل و آموزش آنهم در شرایط کرونایی که باید انلاین صورت گیرد و حتا مهم تر از همه نیاز دست رسی بیماران کرونایی به برق و اکسیژن را مشکل می سازد، و این گونه قطع برق هر ازگاهی نوید بدی به بار می آورد که ممکن است روزی دستآوردهای کشور اینگونه در یک لحظه از بین بروند. زیرا هیچ چیزی بر بنیاد یک زیر بنا در این کشور ساخته نشده است و همه چیز ظاهری، امانتی و قرار دادی است.
از این رو، به نظر میرسد پشت تخریب پایههای برق اهداف سیاسی و اقتصادی متعددی نهفته است. عدهای از این کار استفاده سیاسی میکنند و دولت را با چالش روبهرو میکنند و عدهای دیگر هم این میان پولی به دست می آورند. به همین دلیل تا زمانی که دولت یک تدبیر روشن و قاطع در برابر استفادهجویان و منهدم گران پایههای برق اتخاذ نکند، این داستان دنباله دار با همه تاریکی اش ادامه خواهد داشت.
انتظار این است که دولت در سیاست جزایی اش در قبال تخریبگران پایه های برق به شکل جدی و همسان گروه های جنگی عمل کند و به کسانی که پایه های برق را منهدم میکنند، فروگذاشتی نداشته و برخورد نظامی پیشه کند. اید نهادهای امنیتی در قدم اول در شناسایی عاملان این رویدادها به شکل خاص و بنیادین عمل کنند.
Comments are closed.