احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۴ عقرب ۱۳۹۸
این روزها صفحات اجتماعیِ افغانستان پُر شده از نزاع و کشمکش بر سرِ انتشار بخشهایِ کوتاهی از یک فیلم هندی به نامِ «پانیپت» که در آن به نقشِ احمدشاه ابدالی از شاهانِ مملکتِ ما در جنگهای هند پرداخته شده است. این فیلم که با جلوههای ویژه و دیالوگهایِ ظریف و هدفمند مطابقِ خوانش هندیها از حملاتِ افغانها بر هندوستان ساخته شده، در افغانستان پیش از نشر با واکنشهای انبوهی مواجه شده است. هنوز این فیلم بهطورِ کامل پخش نشده، اما بریدههایی از آن در صفحاتِ اجتماعی علاقهمندانِ بسیاری را در هندوستان و افغانستان به خود جلب کرده است. اگرچه آن فیلم منتقدانش را در هندوستان نیز دارد، اما در افغانستان موافقان و مخالفانِ آن فیلم به دو دستۀ خاص تقسیم شدهاند و نقدونظرشان را همهگی از زاویۀ دیدِ خودشان به شخصیت احمدشاه ابدالی، ارایه میکنند.
انتقادها بر فیلمِ پانیپت چنان در افغانستان بالاست که موافقاِن آن با دشنامهایِ مخالفان مواجه میشوند. برخیها در صفحات اجتماعی مطرح کردهاند که باید دولتِ افغانستان در این خصوص واکنش نشان دهد و برخی نیز گفتهاند که باید متنِ این فیلم قبل از ساخته شدن با دولت افغانستان شریک میشد؛ اما این اظهار نظر در شبکههای اجتماعی به طنز تبدیل شده است. با این حال، قابل یاددهانیست که به فرض آنکه فیلم پانیپت از افغانستان و مردمش تصویرِ منفی ارایه کرده و به شخصیت قابلاحترامِ احمدشاه ابدالی اهانت نموده و یا هم خوانشی وارونه از تاریخ ارایه کرده، پرسش ایناست که با چه میکانیسمی به آن باید پاسخ داد؟
اگر پاسخ این باشد که مردم افغانستان در صورتی که انتقادی بر آن فیلم داشته باشند، باید به آن بپردازند؛ اما بازهم سوال ایناست که چگونه باید به آن پرداخت؟ شاید برخیها بیایند و سطرهایی در مذمت و نقدِ آن فیلم بنویسند و خودشان را به نحوی ارضا کنند؛ اما در نگاهی عمیقتر نیاز به ایناست که ما چهرۀ درستِ احمدشاه ابدالی و موقعیتِ آنزمانِ کشورمان و اتفاقهای آن دوره را در یک فیلمِ دیگر به جهانیان بنمایانیم و به سینما و دولتِ هند هم بفهمانیم که روایتِ شما نادرست بوده و ما نادرستیاش را هنرمندانه ثابت کردهایم.
اما این کار را با کدام دانشِ هنری و امکانات و سیاستِ سینماییمان انجام دهیم؟… هجده سال است که افغانستان وارد دورۀ نوینی از حیات سیاسیِ خود شده و جامعۀ جهانی در عرصههای مختلف در افغانستان هزینه کرده است؛ اما متأسفانه عرصۀ هنر بهخصوص فیلم و سینما همچنان راکد و از چشمِ دولتمردان افتاده است. هیچ سیاستی برای تقویتِ سینما در کشور طراحی نشده و هیچ سرمایهگذارییی در این خصوص انجام نشده است. افغانفیلم در رکود قرار داشت و با آن برخورد تبعیضآمیز صورت گرفت. طی این سالها، هنرمندانِ کشور با بضاعتِ اندکشان، اغلب چیزهایی را به نمایش گذاشتهاند که نمیتوان آنها را یک اثرِ کاملِ هنری خواند. در افغانفیلم هم ممکن برخی تولیدات در نبود امکانات صورت گرفته باشد، اما جز یکی ـ دو فیلم باقیِ آنها قابل ملاحظه نبودهاند. هنر سینما در سکتور خصوصی هم رشد چندانی در داخلِ کشور نداشته است. تنها در ماههای اخیرِ حکومت آقای غنی گفته میشود که نهاد افغانفیلم تغییراتی را شاهد بوده که هنوز خودش را نشان نداده است. حتا نامزدان انتخابات ریاست جمهوری، هیچ کدام در برنامههایشان توجه خاصی به حمایت از سینما و فیلم نداشتهاند و آن را به عنوان یک نیاز در جامعه نپذیرفتهاند.
با این اوصاف، یکچنین جامعهیی از نقد و پاسخِ موثر به یک فیلمِ خارجی که با تاریخ و ارزشهایِ افغانستان تماس گرفته، قطعاً عاجز و ناتوان است؛ زیرا اگر قرار باشد که افغانستان به فیلم پانیپت پاسخ بدهد، باید این پاسخ به پشتوانۀ دانش و امکاناتِ سینمایی در قالبِ یک فیلم ارایه شود؛ چیزی که ما از آن بسیار محرومیم.
این مسأله با همۀ تلخی نهفته در آن، یک نکتۀ فرصتساز نیز دارد و آن اینکه: نخبهگان و دولتمردانِ افغانستان و جامعه به این درک برسند که دستیابی به صنعتِ سینما و فیلمسازی مطابق روایتهای تاریخی و آرزوهای ملی، یکی از نیازهای اساسیِ ماست که باید با احیای سینمای افغانستان به آن پرداخته شود.
Comments are closed.