احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۲ اسد ۱۳۹۴
شنبه ۳ اسد ۱۳۹۴
حضور طالبان در سالنگ جنوبی و قطع عبور و مرورِ وسایط نقلیه برای چند ساعت و درگیری در آن ساحه نشان میدهد که طالبان حالا به آن توانایی رسیدهاند که بتوانند شاهراههای امن را ناامن کنند. جدا از آن نیز این رویداد، شدتِ ناامنیها در شمال کشور و باز شدنِ جبهاتِ گرم در ولایتهای شمالی را حکایت میدارد.
در عین حال، دولت هم خط جنگ و هم خط صلح را استراتژی جدید برای مقابله با طالبان خوانده و امیدوار است که بتواند با تطبیق این استراتژی، ماهی دلآرایِ خویش را صید کند. اما حضور طالبان در در شاهراههای مهمِ کشور و تهدیدهای روزافزونِ آنان، بیان میکند که این گروه از این رهگذر، منافعِ مقطعی و حتا طولانیمدتِ فراوانی برای خود تعریف کرده و دولت باید در برابر آن، اقداماتِ جدییی را روی دست گیرد.
جادۀ صلح حالا با تمام اما و اگرهایش، برای نخستینبار وارد فاز تازهیی از گفتوگوها با حضورِ رو در رویِ نمایندهگانِ باصلاحیتِ هر دو طرف شده است که این خود نشانگرِ تحولی بنیادی در این روند و در نتیجه، جان گرفتنِ جوانههای جدیدِ امید در امر دست یافتن به صلح و امنیت است. قرار است که تا چند روز دیگر، دور دومِ نشستهای اینچنینی آغاز شود و این نشست میتواند به دولت افغانستان این فرصت را بدهد که آتشبس را به عنوان یک طرح بنیادین، مطرح و پیششرطِ گفتوگوهای صلح را اجرای آن (آتشبس) اعلام کند. در غیر آن، پاکستان با بیصداقتییی که در این میان دارد، سعی میکند که از فرصتهای دیپلماتیکِ پیشِ رو استفاده کرده، به تقویتِ طالبان بپردازد و به گسترش جبهاتِ آنان از هر طریقی همت گمارد.
با توجه به شرایط جدید و تحولات اخیر، ما شاهد گذارِ هر دو جبهۀ صلح و جنگ، به فازِ جدید هستیم، باید بیش از هر زمانِ دیگری محتاطانه بازی کنیم؛ زیرا در میدان بازی مبارزه علیه تروریسم، نمیتوان به انداختن تیرهای بیهدف در تاریکی دلخوش بود. رها کردنِ تیر در دلِ تاریکی شاید از یکسو سرنوشت تیرهایمان را به تاریکی ببرد، ولی از سوی دیگر گاه میتواند نتیجۀ معکوس هم داشته باشد. رفتن به میز مذاکره هم بدون یک برنامۀ از پیش تعریف شده، مصداق عینیِ رها کردنِ تیر در تاریکی است؛ همانطور که در میدان جنگ هم روی دست گرفتنِ هر استراتژی و تاکتیکی، الزاماً به پیروزی نمیانجامد.
با همین مقدمه به سراغ دو تحول عمدۀ جدید در میدان صلح و جنگ میرویم.
انتقادهای عمده در روند مدیریتِ ناامنیهای اخیرِ شمال هم به سرقوماندان اعلای قوای مسلح یعنی شخص رییسجمهور برمیگردد که گاهی متهم به سهلانگاری در برابر تهدیدات امنیتی شمال شده است. به هر رو، دولت در شرایط کنونی باید از ائتلافِ غیررسمییی که در شمال کشور بهخاطر مقابله در برابر تهدیدها صورت گرفته، تا سطح مشروعِ آن حمایت کند و اجازه ندهد که دشمنان در تطبیق راهبردهایشان در کشور موفق شوند.
بدون شک که مردم از ناامنیهای اخیر سخت بیزار شدهاند و در چنین شرایطی، هر بستری که در حمایت از نیروهای امنیتی کشور شکل بگیرد، میتواند اقبال بلندی در بسیج مردم برای دفاع از خود و پاکسازی ولایات شمالی و شرقی و جنوبی کشور داشته باشد.
تجربههای پراکندهیی که در طول سالهای اخیر شاهد آن بودیم، نشان داده که قیامهای مردمی علیه گروههای مسلح غیرمسوول، کارکرد موفقی داشته و دارد؛ تنها نقطهضعفِ این حرکتهای مردمی، عدم رهبریِ کارا و مقطعی بودنِ آنهاست که به عنوان یک تجربه روی میز قرار دارد.
به هر رو، مذاکره با طالبان هم تنها و تنها در صورت پیروزی قاطعِ نیروهای خودی در میدانهای نبرد است که میتواند موفق و چارهساز باشد!
Comments are closed.