جهاد علیه چه کسی؟ تأملی بر اقدام اخیرِ شورای علما و ذکر چند نکته و رهنمود

گزارشگر:محمدسالم حسنی، آگاه امور دینی/ یک شنبه 25 اسد 1394 - ۲۴ اسد ۱۳۹۴

شورای علمای کابل در نشستی حملات تروریستی اخیر در افغانستان را محکوم نموده و آن را به عاملانِ پاکستان نسبت داده است. در کنار این اقدام، اعضای شورای علمای کابل، جهاد در پاکستان را فرضِ عین دانسته‌اند.
اما این اقدام شورای علمای کابل، از چند جهت ناسنجیده و غیر مؤثر است:
یک. در این اعلام جهاد هدف مشخص نیست. جهاد علیه چه کسی؟ جهاد علیه مردم پاکستان؟!… این احتمال به هیچ‌وجه درست نبوده و نمی‌تواند باشد. جهاد علیه دولت mnandegar-3پاکستان؟!… اعلام جهاد با این هدف نیز هیچ وجاهتِ شرعی و فقهی ندارد. از لحاظ سیاسی نیز نمی‌تواند محملِ درستی برایش یافت؛ زیرا به عنوان یک حکم شرعی، دولت افغانستان را مکلف به جهاد علیه دولت پاکستان می‌کند. و این درحالی است که دولت افغانستان به هیچ‌وجه توان نظامی و اقتصادی این کار را ندارد. تنها ثمره‌اش این است که می‌تواند تا حدی جو روانی را به نفع دولت افغانستان تغییر دهد.
دو. اعلام جهاد در پاکستان اگر به منظور حمایت از مخالفان دولت پاکستان باشد، خود نوعی حمایت از گروه‌های تروریستی است. گروه‌های تروریستی در هر کشوری، قاتل مردمِ آن سرزمین بوده و حمایت از آنان تحت نام جهاد، بازی با جهاد است و از لحاظ شرعی جایز نیست. همان‌گونه که اعمال تروریستی حرام است، حمایت از گروه‌های شورشی تروریست نیز حرام است.
سه. این‌که جمع معدودی تحت نام شورای علمای کابل، با ایراد چند خطابۀ احساساتی و عاری از پشتوانۀ علمی و فقهی، به اعلام جهاد در پاکستان اقدام کنند، هیچ تأثیری در جامعه نخواهد داشت. این‌گونه اقدامات، نه تنها کسی را در پاکستان ملزم به جهاد نمی‌کند، بلکه در درون افغانستان نیز حرکتِ کوچکی را موجب نمی‌شود. به تعبیر دیگر، این گونه اعلام جهادها، صرفاً جنبه تبلیغاتی داشته و هیچ‌گونه ضمانت اجرایی و تأثیر عملی ندارد.
چهار. شورای علمای کابل، در کنار اعلام جهاد در پاکستان، از دولت خواسته است با تشکیل نهاد امر به معروف و نهی از منکر، یک گام با طالبان همراهی کند. مردم ستم‌دیدۀ افغانستان، هیچ خاطرۀ خوشی از نهاد امر به معروف و نهی از منکر طالبان ندارند؛ نهادی که اقامۀ نماز تکراری را به شکل اجباری رایج کرده بود؛ نهادی که با هرگونه مظاهر هنر و تمدن بیگانه بود و می‌خواست اسلام را با برقع و ریش حفظ نماید.
بنده در جلسه‌یی، خطاب به حاضران در یک جلسۀ علمایی گفتم: از آن‌جا که ما چیزی به عنوان هنر مثبت اسلامی در جامعه عرضه نکرده‌ایم و چنتۀ متدینان از این بابت خالی است، نهاد «امر به معروف نهی از منکر»، در واقع چیزی بیشتر از نهاد «نهی از منکر» نیست. شما زمانی می‌توانید دروازۀ رسانه‌های منکرگرا (به قول خودتان) را ببندید که چند رسانۀ قابل قبول و در حد انتظار به عنوان بدیل داشته باشید.
در شرایط فعلی، احیای چنین نهادی، در واقع ایجاد محکمۀ تفتیش عقاید کلیسا در قرون وسطای اروپاست که با کرامت انسانیِ شهروندان، سازگاری ندارد.

راه بهتر چیست؟
اگر عالمان دینی در افغانستان واقعاً به دنبال مبارزه با تروریسم مذهبی هستند، می‌باید اقداماتِ ذیل را هرچه سریع‌تر روی دست گیرند:
الف. تشکیل یک شورای سرتاسری علما از میان علمای طراز اول از هر ولایت و از همۀ اقوام. این شورا باید به گونه‌یی باشد که به‌طور واقعی از علمای افغانستان نماینده‌گی کند و تصمیماتِ آن بتواند مردم افغانستان را ملزم به حرکت علیه گروه‌های تروریست نماید.
ب. شورای عالما باید از دولت مستقل بوده و همواره چند قدم پیشتر از دولت باشد، نه پیرو اعلامیه‌ها و خطابه‌های ارگ. استقلال شورای علما شایبۀ دولتی بودن را کمرنگ و زمینۀ پذیرش تصمیم‌های آن را در میان اقشار مختلف مردم، بیشتر فراهم می‌کند.
ج. شورای علما باید با مطالعۀ دقیق باورها، رفتار و مناشی گروهک‌های تروریستی اصل تروریسم را محکوم و هرگونه همکاری و همراهی با تروریست‌ها، از هر قوم و تبار را حرام اعلام نماید. نمی‌شود در پاکستان اعلام جهاد صورت بگیرد و برای ملاعمر، محفل فاتحه‌خوانی برگزار نماییم. نمی‌شود ملا عمر را مجاهد بدانیم و مقاومت جنرال دوستم و نیروهای دفاع خودی را نسل‌کشی لقب دهیم.
لازم بود که شورای علما در مورد مرگ ملا عمر موضع گرفته و هرگونه تقدیس و تطهیرِ فرد خون‌ریزی چون او را مردود اعلام می‌کرد. بعید می‌دانم که اکثر اعضای شورای علما، از شنیدن خبر مرگ ملاعمر خشنود شده باشند.
د. مدارس همسو با پاکستان و سایر همسایه‌گانِ دردسرساز برای مردم افغانستان را شناسایی و نسبت به آن‌ها اعلام موضع رسمی نماید. می‌دانیم که مدارس دینی و نهادهای دینی، همواره یکی از روزنه‌های نفوذ کسانی‌اند که ذره‌یی به منافع ملی افغانستان باور نداشته و به آن وقعی نمی‌نهند.
فعالیت عالمانی که از لحاظ فکری با گروهک‌های تروریستی و از لحاظ سیاسی و اقتصادی با ماورای مرزها هماهنگ‌اند، مساجد را پایگاه و حتا پرورشگاه تروریست‌ها خواهد ساخت.
بنابراین، بدون یک اقدام هماهنگ و منسجم، نمی‌شود مشکل تروریسمِ مذهبی را با خطابه‌های احساسی و انفعالی حل نمود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.