احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 13 میزان 1394 - ۱۲ میزان ۱۳۹۴
بخش چهــارم و پایانی
آشیل وینبرگ
برگردان: محمد باغی
منبع: Siences Humains
تا کنون روش کاواشیما به موضوع قابل انتشاری در مجلههای علمی معتبر تبدیل نشده است. استاد روانشناسی شناختی، آلن لیوری، روش کاواشیما را به همان ترتیب تجربه کرده و بیاثر بودن آن را اعلام کرده است[۱۱].
در سال ۲۰۱۰، مجلۀ «طبیعت» نتایج آزمایشی را که در سطحی گسترده بر روی ۱۱۴۳۰ داوطلب اجرا شده بود، منتشر کرد. این افراد در طول ۶ هفته خود را با تمرینهایی به منظور افزایش قدرت استدلال، حافظه، چابکی چشمی- محیطی (visuospatiales) و دقت ورزیده کردند. در هر نوع از تمرینهای دقیقی که افراد انجام داده بودند، پیشرفتهای خوبی مشاهد شد؛ اما در این نتایج، تبادل قابل توجهی در استعدادهای نزدیک به هم مشاهده نشد. به بیان دیگر، شما میتوانید با انجام محاسبات ذهنی با خود تمرین کنید؛ بدون تردید در انجام این محاسبات پیشرفت خواهید کرد، اما هیچ چیز نشاندهندۀ آن نیست که این پیشرفت قابل انتقال به دیگر تواناییهای ذهنی با بهکارگیری همان فرآیندهای شناختی باشد. بنابراین، پیشرفتی عام در توانایی دقت، تمرکز یا حافظۀ کاری وجود ندارد[۱۲].
انعطافپذیری شناختی
انعطافپذیری شناختی (یا ذهنی) عبارت است از توانایی تغییر راهبرد ذهنی برای حلِ یک مسأله. این مسأله در روانشناسی بهوسیلۀ آزمایشهای تغییر رنگها (برای مثال: افزودن دو شماره هنگامی که قرمز به نظر میرسند و بیرون کشیدن آنها هنگامی که آبی به نظر میآیند) انجام میشود. مطالعۀ انعطافپذیری شناختی، اهمیت بالایی در ۱۵ سالِ گذشته پیدا کرده است؛ زیرا با کُند شدن عکسالعمل و بهکارگیری اطلاعات ذخیره شده در حافظۀ کاری، این موضوع به عنوان بخشی از فرآیندهای مرکزی کنترلشناختی نگریسته میشود.
انعطاف مغز
انعطاف مغزی نشاندهندۀ توانایی مغز در تطبیقِ خود در جریان زندهگی است. گونههای مختلفی از انعطاف وجود دارد. انعطافِ محل تلاقی نرونها (synaptique) به آموزش بستهگی دارد (هر شناختِ نو یا قابلیتی نیازمند آن است که ارتباطات جدید نرونی برقرار شود). انعطافِ محل تلاقی نرونها در تمامی طول زندهگی ادامه مییابد. همچنین خود نرونها نیز انعطافپذیرند یا فضاهای مغزی وجود دارد. اما انعطافپذیری امری کاملاً نسبی است و به نقشهای مورد نظر و سن فرد بستهگی دارد. نظریهیی که بر اساس آن، مغز به طور دایم تحت تأثیر انعطافپذیری به سازماندهی مجدد خود می پردازد، نظریۀ غلطی است.
حافظۀ کار
حافظۀ کار که قبلاً حافظۀ کوتاهمدت نامیده میشد (در مقایسه با حافظۀ درازمدت)، به حافظۀ موقت دلالت میکرد، که برای مثال هنگامی که یک محاسبۀ ذهنی بهعمل میآمد، برای بازیابی محاسبات واسطهیی مورد استفاده قرار میگرفت. امروزه و در ادامۀ کوششهای «آلن بدولی» (Alan Baddeley) حافظۀ کار معنای مهم و عمومیتری یافته است. این حافظه نشاندهندۀ محل کنترل و مرکزیتِ عملیاتهای ذهنی آگاهانه مورد استفادۀ به هنگامِ اقدامات پیچیده است. جایگاه آن نیز کورتکس درونپیشانی است.
بازداری
زمانی که کوشش میکنیم به زبانی خارجی که به آن تسلط کافی نداریم، سخن بگوییم و به شرح یک نظریه یا نشان دادن چیزی بپردازیم، برخی از کلمات زبان مادریمان به صورت غیرارادی بر زبان ما جاری میشوند. در این هنگام کوششی ذهنی لازم است تا آنها را حذف کرده و با کلمات زبان خارجی جایگزین نماییم. در روانشناسی شناختی، حذف کردن مفهومی تیوریک است که از فرآیند خود کنترلی گزارش میدهد، که کوششی برای ممانعت از ارایۀ جوابی نیندیشیده و جانشین کردنِ جوابی مناسبتر به جای آن است.
Comments are closed.