احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند - ۱۵ میزان ۱۳۹۴
تمام زمینههای اجتماعی و سیاسی در بسیاری از کشورهای عربی تحت استبداد و اختناقِ زمامداران غیرمنتخب برای تشکیل دولت و نظام سیاسی عدالتگستر و توسعهآفرین اسلامیِ مورد ادعای گروههای اسلامی چون القاعده و داعش مساعد بود. نفوذ و سلطۀ مستقیم و غیرمستقیمِ امریکا و غربیها در میان بسیاری از این کشورهای عربی ـ اسلامی و حمایت آنها از اسراییل در موضوع فلسطین، این زمینه را برای پذیرش اجتماعی، مشروعیت و حاکمیت گروههای اسلامی مضاعف میکرد. نفوذ فزایندۀ دولت شیعۀ ولایت فقیه ایران در میان اقلیت شیعۀ عرب و سیاستهای ایدیولوژیک جمهوری اسلامی ایران که بهصورت فزاینده نگرانی و خصومت اکثریت جامعۀ سنی عرب را برمیانگیخت، فرصت دیگرِ مساعد برای گروههای اسلامی جهادگرِ سنی در کشورهای عربی بود. با توجه به این زمینهها، القاعده و سپس داعش به سرزمین وسیعی در عراق و سوریه دست یافتند و داعش در شهر موصل اعلان خلافت کرد.
گروه طالبان افغانستان نیز وقتی در سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶م) به حاکمیت دست یافتند، از زمینههای مساعد مشابه برخوردار بودند. جنگ در کابل و برخی مناطق دیگر میان تنظیمها و گروههای مختلف مجاهدین، بدامنی و بیثباتی فزاینده، راه پذیرش اجتماعی و مشروعیت طالبان را در افغانستان هموار کرده بود. اما با گذشت زمان، این گروهها بهخصوص داعش به عنوان بزرگترین و نیرومندترین گروه اسلامی جهادگر، علیرغم دسترسی به سرزمین نتوانستند اداره و نظام سیاسی بهتر از نظام سیاسی سایر کشورها و حتا دولت و نظام بهتر از حاکمان خودکامه و مستبدی چون: صدام حسین، حافظالاسد و بشار اسد، معمرالقذافی و دیگران ایجاد کنند. هیچ زبان تفاهم و تعامل با دنیای بیرون از خود و با دولتهای کافر و مسلمان منطقه و جهان ایجاد کرده نتوانستند. با تمام دنیا درگیر شدند و چنان عملکرد وحشتبار و ددمنشانهیی در کُشتار انسانها به نمایش گذاشتند که مسلمان و کافر را علیه خود برانگیختند.
چرا چنین شد؟ چرا داعش، القاعده، طالبان و سایر گروههای مشابه در ایجاد دولت و نظام سیاسی مشروع و قابل پذیرش، و حتا در شکلدهی نظام اسلامی مورد ادعای خود ناکام ماندند و امروز در معرض ضربت و سرکوبی اکثریتی قریب به اتفاقِ جهان قرار گرفتهاند؟
توطیه و دسیسۀ دشمنان اسلام: بسیاری از حامیان و هواداران این گروهها و حتا برخی از گروههای میانهرو اسلامی، ناتوانی و عدم موفقیت آنها را در تشکیل دولت و نظام سیاسیِ مشروع و قابل پذیرش توسط این گروهها، به دسیسۀ یهود و نصارا و دشمنان اسلام مرتبط میسازند. از اینهم شگفتآورتر، حتا شماری از افراد و گروههای اسلامی، داعش را ساخته و پرداختۀ یهود و نصارا و امریکا و اسراییل میدانند و عملکرد آنها را غیر اسلامی و مخالف اسلام تلقی میکنند. آیا این تصویر و برداشت از داعش و القاعده و عملکردهایشان از زاویۀ اسلام، دقیق و واقعگرایانه است؟
نوعی از برداشت و قرائت اسلامی: واقعیت این است که داعش، طالبان، القاعده و… یا به عبارت دقیقتر و سادهتر، تفکر و عملکرد این گروهها، نوعی از قرائت و معرفت اسلام و شریعت اسلامی را منعکس و متبلور میسازد. داعش، القاعده، طالبان و… در تفکر و رفتارشان به عنوان جهاد و تطبیق شریعت اسلامی، هم به آیات قرآن و احادث پیامبر اسلام (ص) استناد میکنند و هم به واقعیتهای نهفته و انجام شده در تاریخ اسلام. رفتار و عملکرد این گروهها از تفکر و باورهای اعتقادی و ایدیولوژیک آنها ریشه و سرچشمه میگیرد. آنها این دیدگاه و قرائت را حقیقت دریافتی از اسلام، آنهم از منابع اصلی اسلام یعنی قرآن و حدیث میپندارند. هرگونه دریافت دیگر در تعارض و تناقض با این حقیقت دریافتی خود را، باطل، ضلالت، فتنه، ارتداد، الحاد، شرک، نفاق و کفر تلقی میکنند. آنها با این تلقی، برخورد و مقابله با تمامی این اصناف و فرقهها را در میان جوامع و سرزمینهای اسلامی و مسلمان در مراجعه به احکام اسلامی و شریعت اسلام، بسیار واضح و روشن میپندارند. یعنی به اعتقاد گروههای متذکرۀ اسلامی و جهادگر، احکام اسلامی بر مبنای قرآن و حدیث در مورد برخورد با افراد و گروههای: باطل، ضاله، فتنهگر، مرتد، ملحد، مشرک، منافق و کافر بسیار روشن و مشخص است: سورۀ بقره آیه ۱۹۳: «و بجنگید (با) آنان تا دیگر فتنهیى نباشد و دین مخصوصالله گردد». سورۀ التوبه آیه ۵: «مشرکان را هر کجا یافتید، بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید». سورۀ محمد آیه ۴: «پس چون با کسانى که کفر ورزیدهاند برخورد کردید، گردنها را بزنید تا هنگامی که آنان را از پاى درآوردید». سورۀ مائده آیه ۳۳: «سزاى کسانى که (با) الله و فرستادهاش محاربه میکنند و در زمین به فساد میکوشند، جز این نیست که کشته شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت».
داعش به عنوان بزرگترین و نیرومندترین گروه اسلامی و جهادی، با فتح سرزمین وسیعی در سوریه و عراق اعلانِ خلافت کرد تا به زعم خود به دوران خلافت صدر اسلام و حکومت مدینۀ پیامبر اسلام (ص) برگردد و با این برگشت، حقانیتِ خود را در تمثیلِ اسلام واقعی و راستین به نمایش بگذارد.
توهمِ بهترین و کاملترین اداره و نظام سیاسی: داعش، القاعده، طالب و هر گروه افراطی تکفیرگرا و مدعی جهاد و شریعت، طرح و تصویری غیر از این در مورد دولتداری و نظام سیاسی در نام و عنوان امارت و یا خلافت اسلامی در جهت اداره و مدیریت ندارند. آنها تفکر، باور و عملکرد خود را مصداق واقعی اسلام دوران رسوالله(ص) و خلفای راشدین تلقی میکنند. آنها در این باور و عملکرد به نصوص دینی استدلال میکنند و خود را مجری و حامی احکام دین اسلام و شریعت اسلامی میدانند. داعش و القاعده و گروههای مشابه آنها چون طالبان افغانستان و یا بوکو حرام نایجریا و سومالیا و هر جای دیگر، نمیتوانند نظام سیاسی و اجتماعی بهتر از آنچه که تا اکنون ارایه کردهاند، ارایه کنند.
ریشهها و عوامل اصلی شکست داعش و گروههای اسلامی مشابه: مشکل اصلی داعش و تمام گروههای مشابه اسلامی از تحریک اسلامی طالبان افغانستان تا بوکوحرام نایجریا و الشباب سومالیا، القاعده و دیگران، مشکل عقلانیت و اندیشۀ عقلانی در فهم مدنیتِ انسانی و تحولات تاریخی و اجتماعی و حتا در فهم قرائت دینی و اسلامی است. بسیار جالب است وقتی من به چند سخنرانی قوماندانان و رهبران طالبان افغانستان برای جنگجویانشان در زمانهای متفاوتِ دو دهۀ اخیر گوش دادهام، شنیدم که آنها به پیروزی و شکست پیغمبر اسلام(ص) و اصحابش در غزوۀ بدر و اُحُد اشاره و استدلال میکنند تا برای جنگجویان یا مجاهدان خود در جنگ، باور و انگیزۀ دینی ایجاد کنند. اظهارات رهبران و فرماندهان طالبان به این معنی است که آنها خود را از لحاظ زمانی و مکانی و از زاویۀ ایمان و اعتقاد دینی در همان زمان و مکان پیامبر اسلام و در جای مسلمانان دوران حیات پیغمبر اسلام (ص) قرار میدهند و میپندارند که آنها همچون مجاهدان و غازیان عصر پیامبر (ص) و صدر اسلام هستند و مخالفانشان، کافران و مشرکان محسوب میشوند. حتا این گروههای اسلامی جهادگر تلاش میکنند که با افراد و مردمی که آنها را به عنوان نامسلمان و مستوجب مجازات شرعی به اسارت میگیرند، رفتاری همانندِ دوران صدراسلام با اسیران اراضی مفتوحه داشته باشند. بر مبنای چنین ذهنیت و باور است که داعش، زنان و دختران ایزیدی یا یزیدی عراق و سوریه را با دست و پای در زنجیر بستهشده، به عنوان کنیزهای غنیمت گرفته شده برای فروش به بازار آوردند و در معرض تماشای مردم و مشتریان قرار دادند. این گروههای مدعی جهاد و احیای امارت و خلافت اسلامی حتا به شأن نزول برخی از آیات قرآن که در مورد جنگ و قتال در زمان و مکان مشخصی نازل یافته است، توجه ندارند.
تفکر و باور گروههای اسلامی داعشی، طالبی و غیره وقتی فاجعهبار و جنایتآفرین میشود که آنها در جهت بازگشت به اسلام عصر پیامبر و صدر اسلام، بازگرداندنِ جوامع اسلامی و مسلمانانِ امروز را به کشورها و سرزمینهایشان مطابق برداشت و تصورات خود از اسلام آن عصر، بخشی از جهاد خویش تلقی میکنند. به عبارت دیگر، گروههایی چون داعش و طالب، اسلام و مسلمانیِ صدها میلیون مسلمان را که نسل اندر نسل در سدههای متوالی با هویت اسلامی زندهگی و مرگ داشتهاند، نمیپذیرند و جهاد را در همین کشورهای اسلامی و جوامع مسلمانان برای بازگرداندن آنها به اسلام عصر پیامبر و خلفای راشدین فریضه و وجیبۀ اسلامی خود میدانند. فاجعۀ جرایم و جنایت این گروهها وقتی عمیق و هولناک میشود که ارایۀ تصویر اسلام آن عصر را در انحصار خود میپندارند و فقط فهم و قرائتِ خود را به عنوان اسلام زمان پیغمبر و اصحابش ارایه میکنند. فاجعۀ رفتار و عملکرد گروههای مدعی جهاد و بازگشت به صدر اسلام و ایجاد خلافت و امارت اسلامی آن عصر، از آنهم زمانی بیشتر عمیق و ترسناک میشود که آنها دریافت و قرائت خود را از اسلام، حقیقت مطلق از اسلام تلقی میکنند و مخالفت با آن را، باطل و گمراهی مطلق میدانند.
کینه و خصومتِ خونین و غیرقابل آشتیِ گروههای مشابه اسلامی و جهادی میان خود به همین دریافت و فهم حقیقت مطلق و باطل مطلق برمیگردد. هر کدام، فهم و قرائت خود و رفتارِ خود ناشی از این برداشت و فهم اسلامی را، حقیقت مطلق و غیر قابل تغییر میدانند و برداشت و رفتار گروهی هر چند مشابه خود را باطل و ضلالت تلقی میکنند. این باور و تلقی بسا اوقات آنها را در خصومت و جنگ خونینِ داخلی فرو میبرد و هیچگاه آنها به وحدت و اخوت اسلامی که بار بار از آن سخن میگویند، نمیرسند. همین اکنون در میدانهای جنگ سوریه و عراق علاوه بر دو گروه اصلی داعش و القاعده، چهل گروه اسلامی و جهادی مشغول جنگ و جهادند که هر کدام خود را مجاهد و مسلمان واقعی میگویند.
راهِ رهایی از شرِ پدیدهایی چون داعش و طالب چیست؟
ناتوانی و ناکامی گروههای اسلامیِ تکفیرگرا و جنایتکاری چون داعش، طالب و غیره در ایجاد دولت و نظام سیاسیِ قابل قبول و مشروع به معنی شکست و نابودی کاملِ این گروهها نیست. این گروهها بهآسانی میتوانند به عنوان گروههای دارای قدرت جنگی و بیثباتسازی برخی از کشورهای اسلامی که اکنون میدان جنگ آنها هستند، همچنان باقی بمانند. آنها دولت و نظام سیاسی مدنی و پاسخگو ساخته نمیتوانند، اما با انگیزه و استدلال دینی به جنگ و کُشتار ادامه میدهند و آدمهای بیشماری را هم به عنوان نیروی انسانی و سربازان این جنگ از میان جوامع مسلمانان گرد میآورند و بسیج میکنند. سه نکته را میتوان به عنوان راه حلِ این معضل خونین مدنظر قرار داد:
۱- از زاویۀ ایدیولوژیک و سیاسی، تا زمانی که دین و مذهب به عنوان ابزار رسیدن به قدرت سیاسی و منافع مختلفِ دیگر در میان جوامع مسلمانان و کشورهای اسلامی مورد استفادۀ ابزاری قرار داشته باشد، پدیدههایی چون داعش، طالب، القاعده، بوکوحرام و… همچنان حضور و دوام خواهند یافت. دولتهای عربستان سعودی و ایرانِ شیعه به عنوان دولتهای مدعی دولت اسلامی با دو هویت فرقهیی سنی و شیعه که از ثروت هنگفت نفت بهره میبرند، نقشِ بسیار را در این مورد بازی میکنند. برای حل این مشکل و رهایی از پدیدۀ داعش و طالب و تفکر طالبی و داعشی، باید به استفادۀ ابزاری از دین و مذهب پایان داده شود، هر کس در جایش قرار بگیرد و حوزۀ حضور و حیاتِ هر پدیده بر مبنای دانش و تعقل معین و مشخص باشد.
۲- استبداد، انحصارگرایی خانوادهها و دستههای مافیایی حاکم در کشورهای اسلامی، بازیهای استخباراتی سازمانهای جاسوسی نهادهای نظامی و مقتدر چون استخبارات نظامی پاکستان (ISI) در جهت اهداف و منافع داخلی و منطقهیی آنها، بخشِ دیگر از عواملیست که حیات و حضور گروههای اسلامی تکفیرگرا و ستیزهجو را تضمین میکند. جای استبداد را باید مشارکت و عدالت بگیرد و بازیهای استخبارات نظامی پاکستان در این خشونتگری و خونریزی، مهار و متوقف شود.
۳- تغییر سیاست امریکا و غرب در رابطه با کشورهای اسلامی و معضل گروههای اسلامی، اعم از گروههای ستیزهجو و افراطی تکفیرگرا تا گروههای بنیادگرای مداراجوی میانهرو و گروههای نوگرای اسلامی کثرتپذیر و مخالف خشونت. غرب تا اکنون در مورد این گروهها و حتا عوامل سیاسی و ایدیولوژیکِ آنها چون عربستان، ایران و پاکستان، سیاستی مبهم، چندگانه و عاری از شفافیت و صداقت داشته است. تا زمانی که غرب و بهخصوص امریکاییها و انگلیسها این سیاستِ دوپهلو، غیرصادقانه و چندجانبه را به شفافیت و صداقت تغییر ندهند و در مبارزه با گروههایی چون داعش، طالب و القاعده با صداقت و شفافیت عمل نکنند، این مشکل حل نمیشود!
Comments are closed.