احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۴ میزان ۱۳۹۱
یک سخن را بارها مقامهای حکومتی مطرح میکنند و ظاهراً کلیتِ سیاست ارگ ریاستجمهوری را نیز تشکیل میدهد که: اگر مخالفان مسلح دولت دست از جنگ نبردارند و به پروسۀ صلح نپیوندند، با برخورد جدی حکومت افغانستان روبهرو خواهند شد. این مقامها از جمله آقای کرزی و معاونانش بارها از مخالفان مسلح دولت خواستهاند تا حضور خارجیان را بهانهیی برای جنگ نگیرند و اگر میگیرند هم، این نیروها تا سال ۲۰۱۴ میلادی از کشور بیرون خواهند شد.
و این گونه، حکومت همواره دو کارت را به طالبان نشان داده است؛ یکی کارتِ صلح و آشتی به رنگ سبز، و دیگری کارتِ جنگ و هشدار به رنگ سرخ. اما تاثیر این نوع برخورد تا کنون مشاهده نشده است.
بارها گفتهاند که به هیچ کشور یا گروهی اجازه داده نخواهد شد که اوضاع افغانستان را به بحران بکشانند، در حالی که پاکستان و مقامات سیاسی مذهبی آن، عملاً این کار را انجام میدهند. پاکستان هنوز هم به دنبال تطبیق استراتژیِ خود است؛ چنانکه تروریست تربیه و به خاک افغانستان صادر میکند، در نهادهای دولتی جاسوس میگمارد، زیر نام پروسۀ صلح از ایالات متحده و جامعۀ جهانی باج میگیرد، خاک افغانستان را راکتباران میکند، به تروریستان و دشمنان افغانستان پناه میدهد، جنگ طالبان را جهاد در راه دین خدا تعبیر مینماید و هنوز هم منتظر فرصت است تا با بیرون شدن خارجیها از خاک افغانستان، دامهای کاشتهاش را به کار ببندد.
اما چرا مقامهای حکومتی درک نمیکنند که تمام روشهای در پیش گرفتهشان طی این چند سال برای رسیدن به صلح، شکست خورده و هر برنامه دیگری هم که به گونه مستقیم به طالبان بپردازد، به جایی نمیرسد؟ چرا نمیخواهند بپذیرند که طالبان نیروهای مستقلی نیستند که صلاحیت گفتوگو و پذیرشِ صلح را داشته باشند؟ آنان ابزار تطبیق اهداف سلطهطلبانه پاکستان هستند که فقط برنامه آن کشور را مو به مو اجرا میکنند.
کوچکترین پیامد منفی برنامه صلح حکومت با طالبان، این است که از بس آقای رییسجمهور در این راه برای طالبان سکه تراشیده، در میان مردم و حتا در سطح تحلیلها، تصور بر این شده که آقای کرزی سخنگوی طالبان و گاهی هم سخنگوی پاکستان است، نه رییسجمهور افغانستان.
در حالی که خوب میدانیم اگر طالبان مستقل بودند و پروسۀ صلح، کارایی لازم را میداشت؛ در این دو سال به یک نتیجه نسبی میرسیدیم. اما وقتی میبینیم نتیجه برعکس است و فقط دشمن را جسورتر ساختهایم، چرا از این روش برنمیگردیم و برنامههای صحیح و موثر را روی دست نمیگیریم و به عبارت دیگر: وقتی این گاو سترون، هیچ تخمهیی در رحمش جان نمیگیرد، چرا اینقدر به نمایش گذاشته میشود؟
اما اگر رییسجمهوری همواره تلاش کرده به بهانه صلح و هر چیز دیگر، به طالبان چهره موجه و معقول ببخشد و از آنها گروه سیاسی ـ قومی به نمایش بگذارد، گلایهیی نیست؛ ولی نباید معاونان ریاستجمهوری که سابقه رویارویی با لشکرهای پاکستانی و طالبان را دارند و به خوبی آنان را میشناسند، کاپی دید رییسجمهور را به خورد مردم بدهند. زیرا دیدگاه آقای کرزی حاصل مشوره با تیم خاصِ اوست، بهویژه کسانی که بارها متهم به حمایت از منافع طالبان و پاکستان شدهاند.
اما به نظر میرسد که کار این تیم و شخص رییسجمهور، بسیار زیرکانه و ماهرانه بوده که حتا دید معاونان او را نسبت به این جریان تغییر داده است. ورنه در چنین شرایط بحرانی، در شرایطی که فرصت بسیار اندکی باقی مانده، هر آگاهی میداند که این پروسۀ صلح ره به جایی نمیبرد و باید نوکِ پیکانِ گفتوگوها را به سوی پاکستان نشانه گرفت و این درستترین و مؤثرترین کاریست که با انجامش مشکلات امنیتی و سیاسی افغانستان میتواند حل شود.
هنوز فرصت وجود دارد و خوب است تا قبل از اینکه نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند، گفتوگویی میان دو کشور به صورت رسمی راهاندازی شود و پاکستان به عنوان طرف اصلی در جنگ افغانستان، میتواند به این مشکل پایان دهد. اگر پاکستان بخواهد که به افغانستان صلح بیاید و خودش در این راستا دست به کار شود، پس از گذشت دو هفته، دیگر صدای طالب و انتحاری بلند نمیشود. قصه همین است و بس.
Comments are closed.