گزارشگر:دوشنبه 25 عقرب 1394 - ۲۴ عقرب ۱۳۹۴
بهتازهگی گفته شده است که نزدیک به پنجاه تن از سربازان ارتشِ ملی یا بهدستِ نیروهای طالبان افتادهاند و یا هم به این گروه تسلیم شدهاند. سخن هرچه که باشد، یکی از این دو مورد صحت دارد: یک مقام دولتی در هلمند مدعی تسلیم شدنِ این نیروها به طالبان است؛ و مقام دولتیِ دیگر در کابل که سخنگوی وزارت دفاع است، تسلیم شدن را رد کرده و میگوید که احتمال دارد این نیروها بهدست طالبان اسیر شده باشند. اما حقیقت هر کدام باشد، کوتاهیها و بیتوجهیهای دولت را در هر موردِ آن به رخ میکشد.
از این رویدادها بارها داشتهایم، اما هیچگاه به آنها رسیدهگی نشده است. بارها مارهای آستینی که در صفوفِ نیروهای امنیتی رخنه کردهاند، نیروهای نظامیِ کشور را در مناطقِ مختلف یا اسیرِ دشمن ساختهاند و یا هم کشتهاند و یا هم در محاصره قرار دادهاند. اما در مورد رویداد هلمند هنوز واقعیت مشخص نیست. فقط یک نکته واضح است که نیروهای دولتی بهخصوص دفاعیِ ما همواره با کمبود فرماندهانِ مدبر و کارکشته مواجه بودهاند. بیشترین ضربه را سربازان در خط جنگ، به این خاطر دیدهاند که فرمانده فرمانده نبوده است و کسی بوده که بر بنیاد ملاحظاتِ قومی در رأس قرار گرفته است و سبب قربانی شدنِ جوانان رشید کشور شده است.
از طرف دیگر، وجود افراد نفوذی دشمن در صفوف امنیتی نیز بیتوجهیِ مسوولان را برمیتابد. از طرف دیگر، وقتی به موفقیتِ نیروهایی دشمن در مناطق مختلفِ کشور و ارتکابِ جنایاتِ هولناکِ آنان مینگریم، درمییابیم بازهم کوتاهی از طرف نهادهای ماست که نمیتوانند برای مردم و کشور تأمین امنیت کنند. امروز مردم در میان تمام نیروها و کارکنانِ دولتی، بیشترین اعتماد را به نیروهای امنیتی دارند و باید دولت وحدتِ ملی این اعتماد را بیش از پیش تقویت سازد. اما متأسفانه میبینیم که برخی از مقامهای دولتی در تلاشاند تا جنایتهایی را که طالبان انجام دادهاند، نادیده بگیرند و به گردنِ دیگران بیندازند؛ چنانکه در مورد رویداد سر بریدنِ ۷ تن در زابل، مسوول امنیتِ ولایت زابل گفت که این افراد را تندروهای ازبکستانی گردن زدهاند. در واقع این مسوولِ دولتی میخواهد بگوید که طالبان افغانی در این سربُری نقشی ندارند و دامنشان از این نوع جنایات پاک است؛ همانگونه که همدستان و حامیانِ طالبانِ تروریست نیز در ولسی جرگه و از پشت میکرافونِ تلویزیونها در کابل پس از سقوط شهر قندوز فریاد میکشیدند که طالبان در قندوز به هیچ جنایتی دست نزدهاند، دکانها و بانکها را چپاول نکردهاند و هیچ کسی را نکُشتهاند و هر حادثهیی که رُخ داده، کار تروریستانِ خارجی بوده است. اما باید این مسوولانِ دولتی پاسخ بگویند که این قاتلانِ خارجی از آسمان به زابل و کندز فرود آمدهاند یا کسانی از قبل آنها را در این مناطق جا دادهاند!
به هر صورت، رویداد ولایت هلمند و نامعلوم بودنِ داستان اصلی ۴۵ سرباز ارتش، یک بار دیگر ذهنیتها را متوجه نهادهای مسوول و مردانِ درجهاولِ این نهادها میسازد که باید پاسخ بگویند. نیاز است تا مسوولان در نهادهای امنیتی کشور، راهبردهای عملیشان را مورد بازنگری قرار دهند و فرصت استفادۀ دشمن را تنگتر سازند.
مسلماً همۀ کوتاهیهایی که در نهادهای امنیتی ما وجود دارد، ناشی از نبود یک دکتورینِ فعالِ نظامی است و این نبود دکتورین از اینجا ناشی میشود که وزارت دفاعِ کشور هنوز وزیر ندارد و فردی هم که به عنوان سرپرست در این وزارت جا گرفته، ثابت کرده است که توانایی لازم برای پیشبردِ این وظیفۀ خطیر را ندارد.
Comments are closed.