از احتیاط آقای غنی تا بی‌باکیِ سرتاج عزیز

گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 26 جدی 1394 - ۲۵ جدی ۱۳۹۴

به‌زودی دورِ دیگرِ گفت‌وگوهای چهارجانبه با موضوع «نقشۀ راه صلحِ افغانستان» در کابل برگزار می‌شود. هدفِ این نشست، ادامۀ بحث‌های اسلام‌آباد است که احتمال می‌رود به گفت‌وگوهای مستقیم با برخی از طالبان منجر شود. پاکستان به عنوان اصلی‌ترین طرفِ این گفت‌وگوها وعده سپرده که فهرستِ آن عده از طالبانی را که حاضرند به پای میز مذاکره بیایند، در اختیار افغانستان قرار می‌دهد. در همین حال، این کشور متعهد شده که نسبت mandegar-3به آن عده از طالبانی که نمی‌خواهند به روند گفت‌وگوهای صلح بپیوندند، به صورتِ قاطع اقدام خواهد کرد.
این‌ها همه وعده‌های خوبی استند که در صورتِ عملی شدن، ممکن است نتایجِ مثبتی را در قبال داشته باشند؛ ولی تا زمانِ عملی شدن، هنوز راه طولانی وجود دارد.
رییس‌جمهور غنی گفته است که از گفت‌وگوهای چهارجانبه استقبال می‌کند، ولی تأکید کرده که این کار را با احتیاط انجام می‌دهد. حالا واقعاً مشخص نیست که رییس‌جمهوری افغانستان چرا با احتیاط از نتایج نشست چهارجانبه استقبال می‌کند. اگر واقعاً ارگ ریاست‌جمهوری نسبت به نتایجِ چنین نشست‌هایی متیقن نمی‌بود، باید از همان آغاز موضعِ روشن و دقیق در قبال آن می‌داشت. این‌طور نمی‌شود که هم یکی از بازیگران بود و هم از نتایجِ آن به گونۀ احتیاط‌آمیز استقبال کرد. مهم‌ترین مسأله این بود که ارگ ریاست‌جمهوری خطوط اصلیِ گفت‌وگوهای صلح را مشخص می‌کرد و آن‌گاه برای رسیدن به نتیجه تلاش می‌ورزید.
نکتۀ قابلِ اهمیتِ دیگر این است که دور نخستِ نشستِ چهارجانبه چه‌قدر دل‌گرم‌کننده بوده که نسبت به نتایج دورِ دیگر آن بتوان خوش‌بین بود؟… به نظر نمی‌رسد که آن‌چه در اسلام‌آباد گذشت، چیزهایی بوده باشند که رهبران دولت افغانستان انتظار آن را می‌کشیدند. سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی و روابط خارجیِ نخست‌وزیر پاکستان، در موضعی قرار گرفت که بیشتر نشانگرِ تمایلات و خواست‌های گروه طالبان بود تا نظراتِ یک میانجیِ غیرجانب‌دار و به‌اصطلاح ثالث بالخیر.
آقای عزیز به گونۀ واضح اعلام کرد که دولت افغانستان نباید به دنبال پیش‌شرط در مذاکرات صلح باشد. این به چه معناست؟! معنای دقیقِ این سخن می‌تواند این باشد که دو طرف در میز مذاکره باید به نتیجه برسند و نباید مسایلی را به عنوان ارزش و خطوط قرمزی که نتوان از آن‌ها عبور کرد، مطرح ساخت. این دقیقاً می‌تواند خواست اصلیِ طالبان از گفت‌وگوهای صلح باشد.
گروه طالبان نخست می‌خواهد به عنوان یک طرفِ هم‌وزن با دولت افغانستان به رسمیت شناخته شود و آن‌گاه به مذاکره بپردازد. این تمایل که حالا از زبان دولت‌مردانِ پاکستان بیرون می‌شود، در مجموع هیچ سنخیتی با گفت‌وگوهای صلحِ واقعی ندارد و نمی‌تواند هم داشته باشد. دولت افغانستان به هیچ صورت قرار نیست با دولتِ دیگری که می‌تواند از نظر موقفِ حقوقی هم‌وزنِ آن تلقی شود، به مذاکرات صلح بپردازد. طالبان به عنوان یک گروهِ شورشگر، هم‌وزن و هم‌سطحِ دولت افغانستان نیستند و نباید هم چنین شایبه‌یی به وجود آید، حتا از جانب برخی دولت‌مردانِ کشور که دیدی سطحی و ساده به قضایا دارند. این شایبه‌سازی همین حالا در یک سطحِ معین بدون آن‌که به واکنش جدیِ دولت افغانستان منجر شود، از سوی پاکستان انجام می‌شود و بدون شک نتایج آن زیان‌بار خواهد بود.
طالبان و یا هر گروهِ دیگری که می‌خواهند وارد گفت‌وگوهای صلح شوند، باید بدانند که ارزش‌های نظام در افغانستان مصادره‌شدنی نیستند و نمی‌توان هم با لجاجت و وسیله قرار دادنِ حامیانِ منطقه‌یی خود، به آن‌ها دست پیدا کرد. حتا اگر در این مورد افرادی در دولت افغانستان باشند (که بدون شک هم هستند) که بخواهند با این ارزش‌ها معامله کنند، ولی پاسخ مردم افغانستان به آن‌ها «نه» خواهد بود.
ارزش‌های نظام که شامل اساسی‌ترین مولفه‌های دموکراسی است، به هیچ صورت قابل گفت‌وگو و مذاکره نیستند و این ارزش‌ها به عنوان هویتِ نظام نمی‌توانند در چنین گفت‌وگوهایی مطرح باشند. طالبان اگر نمی‌توانند ارزش‌هایی مثل انتخابات، آزادی بیان، حقوق شهروندی، حقوق زنان و چیزهایی از این دست را بپذیرند، به هیچ صورت نباید وارد گفت‌وگوهای صلح شوند. دولت افغانستان باید نسبت به چنین ارزش‌هایی، از موقفِ جدی کار بگیرد و نگذارد که پاکستان به شایبه‌سازی در این زمینه‌ها بپردازد.
ایجاد شایبه در مورد ارزش‌های نظام این تردید را به وجود می‌آورد که در میز مذاکره انتظار هر چیزِ غیرمترقبه‌یی را باید داشت و اگر طالبان بخواهند قیمتِ عدمِ جنگ را با پشت کردن به دموکراسی به‌دست آورند، بعید نخواهد بود. پاکستان در دور نخستِ مذاکراتِ چهارجانبه این شایبه را به وجود آورد و حالا تلاش دارد که در گفت‌وگوهای بعدی آن را تقویت کند.
و اما نکتۀ اساسیِ دیگر این است که پاکستان از کدام طالبان سخن می‌گوید؛ چون طالبان دیگر یک گروه مشخص و واحد نیستند که وارد گفت‌وگوهای صلح شوند. فهرستی را که پاکستان تهیه کرده، شامل کدام‌یک از گروه‌های طالبان است: گروه ملا اختر محمد منصور و یا گروه ملا محمد رسول و یا کدام گروه دیگر؟
به نظر می‌رسد که پاکستان نمی‌تواند دیگر از آن اشرافِ سابقۀ خود بر گروه طالبان سخن بگوید. وضعیت فعلیِ طالبان نشان می‌دهد که آن‌ها دیگر از یک رهبر و گروه اطاعت نمی‌کنند و به شاخه‌ها و دسته‌های متعددی تقسیم شده‌اند. گفت‌وگوهای صلح در موجودیتِ یک تعداد و عدم تمایلِ یک تعداد دیگر، به هیچ صورت به صلح و امنیت نمی‌انجامد و حتا ممکن است که به بهره‌برداری‌های تازه‌یی از وضعیت منجر شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.